شبکه اطلاع رسانی ساختمان ایران (شاسا): ستاد کمک به بازسازی لبنان اعلام کرد بازسازی ۹ پل اصلی ویران شده در لبنان و در پی جنگ سال گذشته رژیم صهیونیستی توسط این ستاد پایان یافته است. این ستاد با صدور بیانیه‌ای افزود، همچنین بازسازی پنج پل اصلی در دست اجرا و پنج پل نیز در دست بررسی است.

گفته ایست مشهور که بشر قدر نعمتی را که دارد نمی داند. ما نیز قدر رجال شوخ و شنگ کشورمان را که با کارها و حرف های خنده دارشان نمی گذارند خنده از روی لبان ما مردم محو شود نمی دانیم وگرنه به جای تظاهرات علیه شان،  آنها را روی سرمان می گذاشتیم و حلوا، حلوا می کردیم.

منظورم فقط آقای احمدی نژاد نیست. نماینده مردم کهکیلویه و بویراحمد در مجلس شورای اسلامی نیز آدمی است چنان شوخ  و بذله گو که اگر یک برنامه استندآپ کمدی راه بیندازد، بازار همه شومن های با ذوق و با استعداد مملکت مان را کساد می کند.

ایشان می توانند حتی در مواردی که دل همه انسان ها به درد می آید نیز حرف هائی بزنند که مرغ پخته نیز خنده اش بگیرد.

وی پس از آنکه عکس های برخی از کودکان روستای گاودانه را که او مثلا نماینده آنهاست دید و فهمید که تا به حال سی نفر از مردم این روستا به خاطر عبور از رودخانه و استفاده از یک نقاله دستی به نام گرگر انگشت هایشان قطع شده است، پیشنهاد کرد حالا که پولی برای ساختن پل نداریم، بهتر است مردم با شنا از رودخانه عبورکنند.

فکرش را بکنید که همین پیشنهاد خنده دار اگر عملی شود چه شور و نشاط و خنده ای ایجاد می کند و چطور آدم فراموش می کند بپرسد چطور پول داریم میلیون میلیون به کرزای و نصراله و چاوز بدهیم، اما نداریم که یک پل ساده برای مردم کشورمان بسازیم؟

مجسم بفرمائید ساعت هشت صبح، پسربچه ۱۲ ساله ای با شورت یا شلوار خیس خودش را رسانده است به مدرسه، سایر بچه ها که زودتر آمده اند و کنار بخاری خودشان را خشک کرده اند، شروع می کنند به کر و کر خندیدن و متلک گفتن که: ابراهیم، شاید مسئله ها رو حل نکردی و از ترس آقا معلم شلوارتو خیس کردی؟ بدیهی است که به دنبال این شوخی، کلاس از خنده منفجر می شود، و تمام روز بچه ها به خنده و شوخی می گذرد.

و تنها نماینده کهکیلویه و بویراحمد نیست که حرف های خنده دار می زند. مگر حجت الاسلام مهدی پور نگفته بود که رواج بی بند و باری در یک جامعه باعث زلزله می شود؟! و مگر سخنگوی دولت پس از تصویب لایحه بودجه نگفت دولت مسئول گرانی های سال آینده نخواهد بود؟

اما کی هست که قدر بداند؟ رئیس جمهور مملکت مان می رود به دیدار نابینایان و با وجود اینکه می داند کجا آمده است و از چه کسانی دارد سان می بیند، به جای اظهار تفقد زبانی، برای آنها دست تکان می دهد!

و خانم های نابینا انگار نه انگار که رئیس جمهور مملکت دارد برایشان دست تکان می دهد همینطور سیخ ایستاده اند و کوچکترین عکس العملی از خود بروز نمی دهند!

بابا، کرنشی، تعظیمی، تشکری. درست است که نمی بینید، حداقل لبخندی. گیرم که آقای احمدی نژاد به عقلش نرسید که شماها حرکت دست او را نمی بینید، و گیرم که به ذهنش نرسید به جای دست، با زبان نسبت به شماها ابراز محبت کند، شماها باید همینطور سیخ بایستید؟ مگر نمی گویند که نابیناها باهوش تر از مردم عادی هستند؟ متوجه نشدید که رئیس جمهور دارد برایتان دست تکان می دهد؟!

سخنان بزرگان!

مثلی است معروف که آدم های بزرگ، حرف های بزرگ می زنند.  ظاهراً جناب حسن نصراله نیز گول هیکل سینمائی خودش را خورد و گفت بگذار من هم چیزی بگویم که در تاریخ به یادگار بماند. بعد هی فکرکرد، هی فکرکرد و بالاخره گفت در ایران چیزی به نام تمدن و فرهنگ پارسی وجود ندارد و هرچه هست عربی است. طفلکی نمی داند منظور از بزرگان آنهائی نیستند که هیکل شان بزرگ است!

زبان رسمی جهنم، فارسی است!

آدم نمی داند از دست برخی از هموطنانش چه خاکی توی سرش بریزد؟ به هر سئوالشان که پاسخ می دهی، سئوال جدیدتری را مطرح می کنند.

اخیراً یکی از استادان آخرت شناس (استاد خاتمی خوانساری ـ اسلام پژوه)، در صدا و سیمای جمهوری اسلامی، به یکی از قدیمی ترین سئوال های بشر پاسخ داد و انگار که همین دیروز از آسمان و از نزد خداوند بازگشته است، روشن کرد که همه کسانی که به بهشت می روند زبانشان به عربی برمی گردد و همه کسانی که به جهنم می روند فارسی صحبت خواهند کرد.

آنطوری که استاد می گوید و فیلم آن را در لینکی که اینجا قرار دارد می توانید ببینید و لذت ببرید، این تغییر بسیار برق آسا و به سادگی تمام انجام می شود. درست مثل ضبط صوتی که یک کاست را از آن درمی آوری و کاست جدیدی توی آن می گذاری.

حالا بعضی ها مطرح کرده اند که آمدیم و یک ایرانی به بهشت رفت، کاستش را عوض کردند و از بیخ عرب شد. اگر طبق عادت هوس چلوکباب کرد، با توجه به اینکه عرب ها چهارحرف پ، ژ، چ، وگ را ندارند و(چ) را (ج) تلفظ می کنند، به حوری هائی که در اختیارش هستند چه دستوری خواهد داد؟ خواهد گفت خانم کوچولو بپر یک پرس “جلوکباب” بردار بیار بخوریم؟ فرشته بی گناه خوراکی ناجوری برایش نخواهد آورد؟!

عده دیگری نیز پرسیده اند آیا میلیاردها آمریکائی، روسی، انگلیسی، فرانسوی و چینی که به جهنم خواهند رفت نخواهند گفت ایرانی ها عین انتخاباتشان اینجا هم تقلب و پارتی بازی کرده اند وگرنه چرا ما باید زبانمان را عوض کنیم و فارسی حرف بزنیم؟ فقط به این دلیل که آنها سالهاست یک زندگی جهنمی را تجربه کرده اند وبا راز و رمز زندگی در جهنم آشنا هستند؟!

به هر حال اینکه در آن دنیا فقط دو تا زبان وجود دارد جای خوشوقتی است، اما کاش استاد روشن می کردند که تکلیف مردم در شب اول قبر چیست؟ شب اول قبرکه هنوز معلوم نیست کی بهشتی و کی جهنمی است سئوال و جوابها به چه زبانی خواهد بود؟ عربی یا فارسی؟ ویتنامی ها و چینی ها چه خاکی باید توی سرشان بریزند؟ ایتالیائی ها چی؟ من که به همین زبانی که بلدم جواب می دهم. مشکل نکیر و منکر است که بفهمند من چه می گویم! البته نگرانی ام این است که به محض اینکه فهمیدند ایرانی هستم، قبل از آنکه حرفی بزنم و به سئوالی پاسخ بدهم، بفرستندم به جهنم!

نکته جالب دیگری که استاد روشن کردند این است که ملک الموت یعنی عزرائیل، جوانی است خوش بر و رو، خوش اخلاق وخنده رو که وقتی برای قبض روح می آید، با آدم بحث می کند، مسائل را برای آدم روشن می کند و از خود شخص اجازه می گیرد که اجازه می فرمائید جانتان را بگیرم یا نه؟ و لابد اگر شما اجازه ندهید، دستور خداوند را ندیده می گیرد و می رود به سراغ یک بخت برگشته دیگر!

البته بعید نیست کار به خواهش و التماس و من بمیر و تو بمیری بکشد که در آنصورت آدم توی رودربایستی هم که شده، اجازه می دهد عزرائیل جانش را بگیرد و دست از پا درازتر به آسمان برنگردد!

http://www.youtube.com/watch?v=IS7Dtc818GY

* میرزاتقی خان یکی از روزنامه نگاران و طنزنویسان پیشکسوت ایران و از همکاران تحریریه ی شهروند است.