کمیته سوم سازمان ملل متحد با تصویب قطعنامه ای از نقض جدی حقوق بشر در جمهوری اسلامی عمیقاً ابراز نگرانی کرد.

در قطعنامه مورد بحث، جمهوری اسلامی به شکنجه، قطع اعضای بدن، سنگسار، نابرابری جنسیتی و خشونت علیه زنان متهم شده و از این اقدامات به عنوان مصادیق نقض حقوق بشر یاد شده است.

محمدجواد لاریجانی دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه ایران که در جلسه حضور داشت از عملکرد دولت ایران دفاع کرد و به گفته خبرنگار ما که در جلسه حضور نداشت! به خاطر تهمت هائی که در این قطعنامه به جمهوری اسلامی زده شده ازکوره در رفت و گفت آدم به چه زبانی بگوید ما بهترین دموکراسی جهان را داریم که باورتان بشود؟ آخر دموکراسی که شاخ و دم ندارد که شماها ببینید. وی اضافه کرد: من خودم به اکثر کشوهای جهان که معروف به داشتن دموکراسی هستند سفرکرده ام. به ابوالفضل در آن کشورها هم مردم با پا راه می روند و با دست غذا می خورند که ما هم همین کار را می کنیم. در آن کشورها هم تابستان ها گرم است و زمستان ها سرد که درکشور ما هم همینطور است. در کشورهای معروف به داشتن دموکراسی واحد اندازه گیری متر است و واحد وزن کیلو، که درکشور ما هم همینطور است. اگر باورتان نمی شود بروید و ببینید بلکه خجالت بکشید.

آقای لاریجانی اضافه کرد تنها تفاوتی که من دیده ام در نحوه سلام کردن است که آنها می گویند هلو و ما می گوئیم سلام، که سلام یک سرو گردن از هلو بالاتر و با ارزش تر است. آخر اینقدر راجع به عدم دموکراسی درکشور ما مضمون کوک نکنید، مردم دنیا به شما می خندند.

وی در حالی که همچنان با حرارت حرف می زد و از حقوق بشر دفاع می کرد، مشغول بیرون آوردن کت خود شد و اضافه کرد اینکه در قطعنامه نوشته اند حقوق بشر در ایران نقض می شود و مردم را شکنجه می کنند، یک تهمت است. اگر خود من را به عنوان یک بشر قبول دارید بیائید ببینید در هیچ کجای بدن من آثار ضرب و شتم و شکنجه  دیده می شود؟ آخر بی انصاف ها نزنید این حرف ها را، خجالت دارد.

ماموران مستقر در جلسه به سرعت عکس العمل نشان دادند و ضمن جلوگیری از لخت شدن بیشتر ایشان گفتند، قبوله آقا، قبوله. شما کوتاه بیائین. حرف شما برای ما حجت است و می پذیریم که در ایران آزار و اذیت و شکنجه وجود ندارد، خوبه؟!

حجاب اجباری برای نوزادان!

براساس گزارش خبرگزاری ها، نخستین عروسک اسلامی در نمایشگاه حجاب و عفاف تبریز رونمایی شد. حسین همای سرشت عضو شرکت فام با اشاره به تهاجم فرهنگی دشمنان در اینمورد گفت غربی ها با تولید عروسک باربی سعی در ترغیب کودکان به بی حجابی و بدحجابی دارند و به همین دلیل ما وظیفه خود دانستیم که عروسک های اسلامی را به بازار عرضه کنیم.

وی با اشاره به اهمیت فرهنگ سازی از دوران کودکی گفت حالا دیگر خانواده ها هستند که می توانند با خرید این عروسک ها فرزندان خود را ازکودکی با پوشش اسلامی آشنا کنند.

به دنبال تولید عروسک هائی با چارقد سفید دوران قاجاریه، یکی از دانشمندان طالبان سرشت که معتقد است آشنائی کودکان با چادر و چاقچور باید از دوران بارداری مادر آغاز شود، به این فکر افتاد اختراعی کند که اصولا دختر با چادر مشکی یا حداقل با مقنعه به دنیا بیاید و بزرگترین مشکل بشریت در اینمورد برطرف شود.

وی که در یکی از غارها مشغول بررسی و تحقیق است به خبرنگار ما گفت من پس از آزمایش ناموفقی که داشتم به این نتیجه رسیده ام که باید یک نوع چادر مشکی مایع درست کرد که با خوراندن آن به زنان باردار، تبدیل به چادرمشکی واقعی شود و جنین بسته بندی شده در یک پارچه سیاه پا به عرصه حیات بگذارد.

این دانشمند چند تا چادرمشکی را در یک طشت بزرگ خیس کرده و هرروز صبح یکی از آنها را می چلاند و یک لیوان از آب آن را به همسرش می خوراند و امیدوار است با این اقدام ساده، فرزندش لخت و عور به دنیا نیاید و آبروی چندین و چند ساله اش را هنگام تولد جلوی ماما حفظ کند!  

او برای خبرنگار ما توضیح داد که حتی در عصر حجر که کسی چیزی سرش نمی شد، خیلی ها معتقد بودند دختر از همان موقعی که در شکم مادر مشغول فراگیری فنون ظرف شستن و جاروکردن و کهنه بچه عوض کردن است باید حجابش را رعایت کند. حالا که قرن بیست و یکم است و علم ثابت کرده است دختری که بی حجاب متولد شود باعث ننگ و آبروریزی پدر می شود!

خبرنگار ما پرسید ممکن است آزمایش ناموفقی را که باعث شد دست به اقدامی تازه بزنید و آب چادر مشکی بخورد زنتان بدهید برای خوانندگان شهروند شرح بدهید؟

وی توضیح داد که من صاحب دو دختر هستم که ته این غار زندگی می کنند و هنوز رنگ آفتاب و مهتاب را هم ندیده اند. آنها که ازکم کاری در غار حوصله شان سررفته بود، از من  تقاضا کردند برایشان مقداری کاموا بیاورم که بافتنی ببافند.

بافتنی مدت ها طول کشید، اما بالاخره و به طوری که در عکس می بینید، تقریباً آماده شد و دیروز صبح از من پرسیدند حاج آقا به نظرت قشنگ شده؟!

و حالا من مانده ام معطل که با این جوانمرگ شده ها چه کنم و نمی دانم آنها این عروسک باربی را چگونه یافته اند و چگونه چنین لباسی برایش بافته اند؟!

 

آمار غذا را کوفت آدم می کند!

خدا شاهد است اگر می دانستم مبتکر آمار در دنیا کیست می رفتم یقه اش را می چسبیدم و هرچه از دهانم درمی آمد نثارش می کردم. اعصاب برای من نگذاشته است این آدم .

سیصد چهارصد سال پیش که آمار وجود نداشت، مثل بچه آدم زندگی مان را می کردیم، سرمان به کار خودمان بود و اینهمه حرص و جوش نمی خوردیم.

نان وگوشتی می خوردیم و خدا را هم شکر می کردیم. نه می دانستیم گوشت نسبت به سال قبل چند درصد گران تر شده و نه کاری داشتیم که نان چند درصد افزایش قیمت داشته و نه می دانستیم آمار یعنی چی و درصد کیلوئی چنده.

از وقتی این آمار لعنتی اختراع شده، خواب و راحت از چشم مردم رفته است. همین دیروز یک ایمیل به دست من رسیده بود که نشان می داد بر اساس آمار بانک مرکزی خودمان، از سال ۱۳۸۴ که آقای احمدی نژاد سرکار آمده تا سال ۱۳۸۹ پنیر۱۶۴ درصدگران تر شده. برنج وارداتی غیرتایلندی ۱۹۷ درصد، لوبیا چیتی ۱۷۸ درصد، سیب گلاب ۳۱۰ درصد، خیار۲۵۹ درصد و گوشت گوسفند با استخوان ۲۴۶ درصد افزایش قیمت داشته است.

حالا وقتی آدم می نشیند سر سفره، باید دائم مراقب بچه هایش  باشد که پنیر زیادی نگذارند روی نانشان و مرتباً باید تذکر بدهد که: مرتضی می دونی اون پنیر۱۶۴ درصد گرانتر شده؟ قلنبه قلنبه نخور، یک ذره بمالی روی نونت کافیه. و دائم باید به همسرش تذکر بدهد که: زن، اینقدر لوبیا چیتی توی آبگوشت نریز،  ۱۷۸ درصد گرانتر از چند سال پیش شده .

و به این ترتیب بابت همین آمار لعنتی، غذا هم کوفت خود آدم می شود و هم کوفت زن و بچه آدم. تازه اگر مسائلی از آن دست که در خانه ما پیش آمد، پیش نیاید.

پریروز وقتی به بچه پنج ساله ام تذکر دادم که عزیزم کمتر پنیر بمال روی نانت، تجربه ثابت کرده که پنیر زیادی آدم را خرفت می کند و آمار مشخص کرده که پنیر۱۶۴ درصد گرانتر شده. خانمم چپ چپ مرا برانداز کرد و با عصبانیت گفت: هرچقدر دلت می خواد بخور مامان جون. آمار غلط کرده! و به دنبال آن حرف چهارتا لیچار بار من و اداره آمار بی گناه کرد و از سر سفره قهرکرد و رفت.

بی خود نیست که رئیس جمهور همین اواخر دستور داد آمار ناراحت کننده منتشر نشود. حتماً او هم روزی که آن دستور را صادرکرد، سرسفره در مورد مصرف نخود لوبیای زیادی با همسرش بگومگو کرده بود!

یک خبرخوش

سایت پیک نت عکس و خبری داشت از تولد یک امامزاده جدید در اسفرنجان گلپایگان. کسی که این عکس و خبر را فرستاده بود با دیدی انتقادی هدف کشف این امامزاده تازه از راه رسیده را کسب درآمد ذکرکرده بود، اما من که همه چیز را مثبت می بینم، کشف امامزاده های تازه را نه تنها بی ثمر نمی دانم، که بسیار هم مفید می دانم.

در شهری که من زندگی می کنم هر ماه یکی دو نوع پنیر یا سوس گوجه فرنگی جدید تولید می شود که اگر آدم با نگاه بدبینانه به آنها نگاه کند می تواند بگوید پنیر، پنیر است دیگر، چرا هرروز یک پنیر تازه؟ غافل از اینکه طعم و خاصیت این پنیرها و سوس ها باهم تفاوت می کند.

در مورد امامزاده ها نیز همینطور است. خود من که بارها شمع و نفت نذر امامزاده های مختلف کرده ام و نتیجه نگرفته ام اگر امامزاده تازه ای پیدا نکنم که دست به دامانش شوم که دق می کنم.

خانمی را می شناسم که سالها این دکتر و آن دکتر می رفت، اما بچه دار نمی شد. بالاخره طلاق گرفت و شوهر جدیدی اختیار کرد. یکسال نگذشته بود که دوقلو زائید!؟

 

* میرزاتقی خان یکی از روزنامه نگاران و طنزنویسان پیشکسوت ایران و از همکاران تحریریه ی شهروند است.