مصطفی عزیزی

ما همه، زن یا مرد، با فرهنگ مردسالارانه بار آمده‌ایم فرهنگی که گاه رنگ دینی هم به خود گرفته است و تا مغز استخوان نفوذ کرده است، اکنون که کمی از آن خواب غفلت بیدار شده‌ایم و در مورد حقوق زنان و برابری‌های‌شان بیشتر می‌دانیم باز گاه خوابگردوار همان راهی را می‌رویم که از سوی سیستم و فرهنگ مردسالار در اعماق ناخودآگاه ذهنمان حک و منقوش شده است و به چیزهایی می‌خندیم که باید اشک‌مان را درآورد؛ طنزهایی که مراکز حساس مردسالاری‌مان را غلغلک می‌دهد و از ما خنده می‌گیرد. برنامه‌یی که اخیرا از مهران مدیری و گروه‌اش روی اینترنت منتشر شده است یکی از این گونه چیزهاست.(۱) در این نوشتار سعی می‌کنم تحقیر زنان و نگاه مردسالارانه به زنان را که در این فیلم نقش غالب را دارد طبقه‌بندی شده ارائه دهم.

 الف. مردانی شبیه زنان

اولین جمله بعد از دیدن برنامه‌های ماهواره‌یی، با خانواده، توسط مرد خانواده گفته می‌شود و این عبارت است:«این پسره یا دختر؟» در طول تمام فیلم از «مانند زنان نشان دادن مردان» برای مسخره کردن آنان استفاده می‌کنند و زنی را هم که در برنامه‌ی «عشق و عاشقی» نشان می‌دهند که مثلا مدافع حقوق زنان است «مردانه» و «خشن» است. برنامه‌یی که «بنفشه ‌خواه» اجرا می‌کند و مردی را در حال رقصیدن نشان می‌دهد سرانجام به این موضوع ختم می‌شود که کسی تلفن می‌کند و درباره‌ی رفاقتشان در «پارک دانشجو» سئوال می‌کند. همه می‌دانیم «پارک دانشجو» محل قرار و مدار هم‌جنس گرایان و تغییرجنسیت‌داده‌گان است. در واقع می‌خواهد به این شکل مجری رقصنده را «هم‌جنس‌گرا» توصیف کنند. این البته تنها از هم‌جنس‌گراهراسی‌شان نیست و ربطی به نقد هم‌جنس‌گرایی و رابطه‌ی جنسی دو مرد با هم ندارند مسئله این است که رابطه‌ی جنسی را رابطه‌یی دوجانبه نمی‌دانند و رابطه‌ی «فاعلی ـ مفعولی» برمی‌شمارند و در رابطه‌ی «مرد ـ زن» مرد را «فاعل» و زن را «مفعول» می‌دانند و حالا هر وقت بخواهند مردی را در رابطه‌ی جنسی‌اش با مردی دیگر تحقیر کنند او را «مفعول» می‌خوانند و جای‌گاه «زن» را در رابطه‌ی جنسی «مرد ـ مرد» به او می‌دهند. در جایی هم که اجرای برنامه توسط «زن» و «مرد» اجرا می‌شود و فال حافظ می‌گیرند مجری مرد با خواندن شعری از حافظ به مجری زن می‌گوید:«می‌خواهید من «کون» را توضیح دهم تو «مکان» را». از این دست ارجاعات زیاد است.

 ب. زنان با تنفروشی کارهایشان را پیش میبرند

در بخشی که در مورد خروج غیرقانونی خواننده‌ی زنی صحبت می‌شود، با بازی کردن با واژه «خون‌گرم» و «خون‌سرد» می‌خواهد نشان دهد که ایشان برای خروج غیرقانونی و بعد در کشور ترکیه تن‌فروشی کرده است و بعد هم با خود آقای مجری رابطه جنسی داشته است و خلاصه تمام موفقیت‌اش در گروی تن‌فروشی بوده است.

 پ. ناسزاهای جنسی

آنقدر ذهن نویسنده‌ی برخی از بخش‌ها آلوده به مردسالاری و زن‌ستیزی ست که حتا وقتی می‌خواهد دارویی برای مجری یکی از برنامه‌ها تجویز کند می‌گوید:«یک گرم تریاک، چند تار موی یک زن بدکاره، مدفوع بچه‌ی حرام‌زاده، اسفند و پوست پیاز…» بعد مجری می‌گوید: «توی این نصف شبی من اسفند و پوست پیاز از کجا گیر بیارم» به عبارت دیگر «تریاک» و «زن بدکاره» و «مدفوع بچه‌ی حرام‌زاده» همه جا در دسترس این آقایان هست. ناسزای رکیکی مانند «پوفیوز» بارها گفته می‌شود و این ناسزا کاملا بار مردسالارانه دارد و به مردانی گفته می‌شود که «غیرت» ندارند. سخیف‌ترین توهینی هم که صورت می‌گیرد این است که مردی را می‌آورند به عنوان مادر یکی از برنامه‌سازان تلویزیونی به ۲۰ هزار دلار به فروش می‌رسانند.

 ت. مردی و مردانگی و رابطهی جنسی از موضع قدرت

همان‌طور که در بخش «الف» گفته شد، اصولا در دیدگاه مردسالارانه، رابطه‌ی جنسی کامجویی مردانه از زنان است به همین دلیل وقتی مردان هم‌جنس‌گرا را می‌خواهند به سخره بگیرند نقش «مفعولی»‌شان را متذکر می‌شوند وگرنه مردان «فاعل» که مردترند. وقیحانه‌ترین قسمت فیلم آنجاست که مسایل سیاسی را با داروهای تقویت جنسی آقایان مقایسه می‌کند و عبارتی از این دست به کار می‌برند:

«مهمان: افزایش طول نارضایتی‌های مدنی،(با دست نشان داده می‌شود.) برطرف کردن ناتوانی جسمی فعالان سیاسی، تحرک بیشتر جنبش‌های مدنی به وسیله‌ی (از مجری سئوال می‌کند: اسپانسر؟ و مجری پاسخ می‌دهد: ویبراتور)…

مجری: حالا خیلی‌ها تماس می‌گیرن می‌گن طرف مقابل هم ننشسته یه مخالفتی یه ممانعتی هست به هر حال جواب اونا رو چی می‌دین؟

مهمان: مسلمه! شما مسلمه وقتی چه می‌دونم از بزرگ کننده استفاده می‌کنید طرف که نمی‌شینه نگاه بکنه که، اونم مسلما از سفت کننده نهاد اجتماعی از اون طرف فعالان سیاسی شو می‌آره شما فقط تنها راهش اینه که شلوغ بکنید از هر طرف که می‌شه نذارید طرف تکون بخوره… »

 

موخره

چندی پیش مطلبی نوشتم به نام «مردسالاری به رنگ سبز» و در آن به یورشی که علیه «لیلا اوتادی» صورت گرفته بود، پرداختم. برخی از دوستان ایراد گرفتند که چرا گفته‌ام «جنبش سبز در حالی که در این یورش همه طرز فکری بود.» شاید در آن مورد حق با آن دوستان بود، اما حالا چه می‌گویند؟ در سایت بالاترین و در یوتیوب چه کسانی به این ویدیو این همه امتیاز مثبت داده‌اند؟ چه کسانی در فیس بوک و جاهای دیگر از آن دفاع می‌کنند؟ سلطنت‌طلب‌ها؟ وقتی فیلمی چنین مستهجن و غیراخلاقی و در عین حال نامنصفانه با استقبال وسیع روبه‌رو می‌شود نباید نگران سقوط اخلاقی در جامعه بود؟ جامعه‌یی که زمانی قهرمان ‌اش «غلام‌رضا تختی» بود که با دیدن مچ معیوب حریف از خاک کردن حریف‌اش با استفاده از فشار وارد کردن بر آن مچ خودداری می‌کند حالا به روزی افتاده است که از این گونه فیلم‌ها حمایت می‌‌کند؟

 

پانویس

۱) نقد آثار کسانی که می‌شناسی‌شان و چشم در چشم می‌شوی، گاهی، و سلامی و محبتی در جریان است سخت‌تر است، گویا، اما چه می‌توان کرد که «حقیقت از افلاتون بالاتر است» و نمی‌توان آن را پای هیچ مصلحتی قربانی کرد. این را گفتم تا گفته باشم اصولا نسبت به «مهران مدیری» چه سال‌ها پیش که در رادیو هم‌کار بودیم و چه بعدها که گه گاه این‌جا و آنجا می‌دیدم دید مثبتی داشتم به عبارت دیگر جزو کسانی که اصولا با او خوب نیستند، نیستم.