در مناطقی که اقلیت‌های قومی ایران زندگی می‌کنند در دوره‌های مختلف انتخابات ریاست جمهوری نامزدهای اصلاح طلب اکثریت آرا را به دست آورده‌اند. 


شهروند ۱۲۳۵  پنجشنبه ۲۵ جون  ۲۰۰۹


 

رادیو آلمان: در مناطقی که اقلیت‌های قومی ایران زندگی می‌کنند در دوره‌های مختلف انتخابات ریاست جمهوری نامزدهای اصلاح طلب اکثریت آرا را به دست آورده‌اند. این‌بار چگونه بوده است و آیا قومیت‌ها هم علیه نتایج انتخابات اعتراض می‌کنند؟

دویچه وله پیرامون جایگاه اقوام در اعتراضات کنونی با  آقای یوسف عزیزی بنی طرف، نویسنده عرب ایرانی و عضو کانون نویسندگان ایران، دکتر عبدالستار دوشوکی، فعال سیاسی بلوچ و همچنین آقای علاءالدین، یکی از فعالان جنبش ملی آذربایجان در لندن صحبت کرد و نظر آنها را پیرامون نقش اقوام در اعتراضات ایران پرسید.

یوسف عزیزی بنی طرف: من مقاله‌ای نوشتم به نام "مهر برجسته اقوام بر انتخابات ریاست جمهوری ایران" در این مقاله تاکید کردم که قومیت‌های ایرانی مهر خود را به این شکل بر این انتخابات زدند که هر کدامیک از نامزدهای انتخابات از جمله آقایان کروبی و موسوی به نحوی از این "گفتمان قومیت‌ها" متاثر شدند و برنامه‌هایی را برای حل برخی از مشکلات مسئله ملی ارائه دادند. فعالان عرب هم در ستاد انتخاباتی موسوی و کروبی شرکت فعالی کردند. در جامعه عرب خوزستانی اهواز تاکید دارند که باید علیه تقلب در انتخابات اعتراض کنند و به تظاهرات بپیوندند و شعارهای عام مردم را بدهند. گروههایی مثل "بیت العرب" و "جامعه مدنی عرب اهوازی" اخیرا بیانیه ‌ای دادند و مردم عرب خوزستان را دعوت کردند تا به تظاهرات میلیونی مردم ایران بپیوندند و صفوف خود را جدا نکنند، زیرا این یک مسئله‌ای است که به سرنوشت همه ما مربوط می‌شود. در بیانیه این گروهها از کارگران عرب شرکت نفت هم درخواست شده که اگر فراخوان اعتصاب صورت بگیرد کارگران عرب نیز در آن شرکت کنند.


 

دویچه وله: آقای دوشوکی، شما پس از صحبتهای آیت الله خامنه ‌ای در نماز جمعه تهران و به دنبال آن تظاهرات روز شنبه در مقاله‌هائی که نوشتید تاکید کردید که در شرایط کنونی "فاز جدیدی" از مبارزات مردم ایران آغاز شده و بلوچ‌ها را هم به همراه دیگر قومیت‌ها برای پیوستن به اعتراضات عمومی دعوت کردید. در این مرحله جدیدی که شما طرح می‌کنید مشارکت اقوام چگونه باید باشد، مثلا بلوچ‌ها چگونه در آن شرکت خواهند کرد؟

دکتر عبدالستار دوشوکی: رهبران مذهبی و سیاسی بلوچ کمی محتاط و ناظر جنگ قدرت بین جناح‌های رژیم  بودند و از کسی حمایت نکردند. ولی مردم بلوچ خواسته‌هایشان را در برنامه ‌های آقای کروبی و تا حدی هم در برنامه‌های اعلام شده آقای موسوی می‌دیدند. در حال حاضر ما وارد فاز جدیدی شدیم و دیگر جنگ جناح‌ها مطرح نیست الان توده‌های مردم وارد معادلات سیاسی شدند. تاکید ما روی توده‌های مردم باشد و باید این حرکتها را به یک جنبش ساختار شکنی سوق بدهیم که برای همه ایرانی‌ها عاید خوبی را به همراه خواهد داشت و شرکت در آن وظیفه همه ما هست.


 

آقای علاءالدین به نظر برخی‌ها در شهرهای بزرگ آذربایجان به آن شکلی که انتظار می‌رفت مردم در تظاهرات شرکت فعالی ندارند. آیا آذربایجان سکوت می‌کند؟

علاءالدین: تظاهرات و یا حرکت ملت ترک آذربایجان با حذف رد صلاحیت آقای اعلمی حدودا یکماه پیش آغاز شد و در سطح آذربایجان، یعنی در تبریز و ارومیه دستگیریهای زیادی اتفاق افتاد و یک مقداری از انرژی این حرکت صرف مسائل پیش از انتخابات شد. در همان موقع شورائی از فعالان جنبش ملی آذربایجان به نام "شورای هماهنگی فعالین" تاسیس شد که مبارزات و اعتراض‌ها را به صورت اصولی پیش ببرد. در حال حاضر جو آذربایجان شدیدا امنیتی است و در طول ۳۰ سال ما شاهد چنین جوی حاکم نبودیم. تبریز تقریبا در حالت حکومت نظامی بسر می‌برد. اما علیرغم این فشارها اعتراضات هم شروع شده و در ارومیه حتی ۲ شهید هم داشتیم. در کشور بزرگترین اقلیت ملی، آذربایجانی‌ها هستند، به خاطر همین نوعی وسواس و نگرانی خاصی در دولت فعلی وجود دارد. اما تظاهرات آغاز شده و این جو خواهد شکست و اگر آذربایجان تکانی بخورد این مسأله به این شکل ادامه نخواهد یافت.


 

آقای بنی طرف وضعیت سیاسی مناطقی که قومیت‌ها زندگی می‌کنند در حال حاضر چگونه است؟ آیا در آنجا هم همزمان با تهران اعتراضاتی انجام می‌گیرد؟

 بنی طرف: در تبریز، اهواز و در سایر مناطق قومیت‌های غیر فارس نیز تظاهرات و اعتراضات وجود دارد.در اهواز دانشگاه شهید چمران در محاصره است. دانشجویان دستگیر می‌شوند. برای خاموش کردن مردم در خیابان امام دهها تن از فعالان سیاسی را دستگیر و از آنها تعهد گرفتند که از خانه‌هایشان بیرون نیایند. اکنون خیزش مردم ایران یک خیزش عام هست و هدف مشخصی دارد و آن ابطال نتایج تقلب‌آمیز انتخابات است. مردمان قومیت‌های غیر فارس دراین شرایط سرنوشت ساز تاریخی  نباید از صفوف مردم ایران جدا حرکت کنند.


 

علیرغم آن چیزهایی که شما گفتید، این نظر هم وجود دارد در مناطقی که قومیت‌ها  زندگی می‌کنند مردم غیر فعال در اعتراضات شرکت کردند. دلیلش چیست؟

بنی طرف: بعد از اینکه مردم عرب در سال ۱۳۸۴ تظاهرات کردند و سپس در سال ۱۳۸۵ در مهاباد و سنندج کردستان اعتراضاتی شد و سپس در اول خرداد ۱۳۸۵ در آذربایجان تظاهرات گسترده‌ای انجام گرفت ما آن پاسخگوئی را از جانب فعالین مدنی تهران ندیدیم. من فکر می‌کنم یک شائبه‌ای هنوز بین فعالین مدنی اقلیتها مثل بلوچها، کردها، عرب‌ها و ترک‌ها و ترکمن‌ها وجود دارد که به دیدگاه من این شائبه را باید از بین برد، یعنی خود رهبران سیاسی آقایان موسوی و کروبی از این قومیت‌های غیر فارس بخواهند که در اعتراضات شرکت کنند و اعتراضات خود را بیان کنند. حتی از طرف فعالان و احزاب سیاسی سرتاسری هم درخواست کنند که این یک خیزش دمکراسی است و دلجویی کنند که در سه چهار سال گذشته تنها مانده بودند و از سوی اینها حمایتی نشده بوده.


 

آقای علاءالدین به نظر شما آیا خود قومیت‌ها و یا نخبگان آنها نیست که تصمیم بگیرند وارد صحنه شوند؟

علاءالدین: من در شرایطی نیستم که برای فعالان ملی آذربایجان تعیین تکلیف بکنم. ولی نخبگان آذربایجان با مراجعه به مراجع تقلید و دینی آذربایجان سعی می‌کنند که این حرف خودشان را به گوش مردم برسانند. مثلا آقای اردبیلی درباره تقلب در انتخابات یک اعلامیه دادند. به نظر من طرحی که آقای بنی طرف پیشنهاد کردند خوب هست. مردم آذربایجان از زمان انقلاب مشروطیت در شرایط تاریخی در ایران کارساز بودند، ولی از این حرکت‌ها بسیار چیز کمی عاید اینها شده و حرکت ملی که امروز هست بر اساس شئونات ملی آذربایجان پایه گذاری شده و در هر مرحله‌ای اینها نمی‌توانند انرژی مردم خودشان را صرف مواردی بکنند که نتیجه‌ای ندهد. البته وضعیت فعلی فرق می‌کند. وقتی اعلمی حذف شد فقط کروبی اعتراض کرد و این اعتراض را از آقای موسوی نشنیدیم، ما قصد نداریم مسائل پیشین را مطرح بکنیم ولی همین هم هست که این دلجویی می‌تواند کمک بکند. من فکر می‌کنم قومیت‌ها حتی به قیمت صرف نظر کردن از شعارهای ملی خودشان هم در این اعتراضات شرکت فعالی خواهند کرد.


 

آقای دوشوکی شما هم فکر می‌کنید که موسوی و کروبی از اقوام درخواست کنند که وارد صحنه شوند؟

دوشوکی: من مطمئن نیستم که از این درخواست مفهوم درستی در جامعه دریافت بشود. یعنی معنای ضمنی آن این است که اقوام در بطن مبارزه نیستند و انگار خودشان را تافته جدابافته ‌ای می‌دانند و در نتیجه دعوت بخصوص و ویژه ‌ای از آنها بشود. به نظر من خواسته‌ های اقوام هم باید در کنار درخواست‌های اقلیت‌های مذهبی، زنان و دانشجویان مطرح بشود. من معتقدم که ما نیز بخشی از ملت هستیم و از همه خواسته ‌اند که بپا خیزند و من با آن موافقم  و مسئله اقوام هم باید در چارچوب کلی مبارزه علیه دیکتاتوری مطرح شود.

 


 

آقای بنی طرف در شرایط کنونی ورود فعالتر اقوام به صحنه اعتراضات، آیا معادلات سیاسی و یا موازنه نیروها را تغییر خواهد داد و کلا چه تاثیری خواهد داشت؟

بنی طرف: بی‌گمان که قدرت تحول در میان قومیت‌های غیرفارس خیلی بالاست. یک نیروی عظیمی در واقع به مبارزات مردم ایران اضافه خواهد شد، اگر این قومیت‌ها  وارد میدان کوشش و مبارزه بشوند. منتهی ما بایستی سازوکاری پیدا بکنیم که میان خواسته‌های قومیت‌های غیر فارس و خواسته‌های عمومی مطرح کنونی در سطح جامعه نوعی همسازی و هماهنگی ایجاد بکنیم و باید آن را تئوری پردازی کنیم. یکی از این موارد این است که هر دو نامزد اصلاح طلب دوباره تاکید روی حقوق مردمان غیرفارس بکنند و بیانیه بدهند و قومیت‌ها را برای پیوستن به اعتراضات و تغییر وضع موجود فرا بخوانند.