نخیر آقا. ما مردم درست بشو نیستیم. گفتند جنبش سبز مرد. مردم را خس و خاشاک و بزغاله و میکرب و حتی جنازه خواندند، ولی ظاهرن ایرانی ها از رو برو نیستند. 

آدم نمی داند این ده ها هزار تظاهرکننده در۲۵ بهمن دوباره از کجا پیدایشان شد؟ یعنی مرده ها زنده شدند؟!

طفلک دولت هم غیر از زدن و لت وپارکردن چه کار دیگری از دستش برمی آید؟! دوشنبه ۲۵ بهمن دوباره همان آش بود و همان کاسه و دولت دوباره مردم را چوبکاری کرد.

چوبکاری سال گذشته ی دولت

البته توجه دارید که برخی از ضرب المثل های ما مثل همین چوبکاری کردن،  دو جور معنی می دهد ها…

مثلا اگر همسایه ای زنگ در خانه تان را بزند و یک کاسه آش داغ که روی آن با روغن و پیازداغ تزئین شده باشد برایتان بیاورد، کلی کیف می کنید و صد جور تشکر می کنید، اما اگر همان همسایه به دلیلی با شما چپ بیفتد و بگوید یک آشی برایت می پزم که یک وجب روغن رویش وایساده باشد، یک تهدید علنی است و شما هم جواب خواهید داد برو هر غلطی که می توانی بکن.

چوبکاری کردن هم همینطور است. اگر کسی در حق آدم محبتی بیش از اندازه روا دارد و آدم را حسابی خجالت بدهد، به او می گوئیم ما را چوبکاری کردید قربان.

معنی دیگر چوبکاری را آنهائی که در تظاهرات ۲۵ بهمن تهران(و دیگر شهرها) شرکت کرده بودند بهتر از من می توانند برایتان شرح بدهند چون هرکجای بدنشان را که نگاه کنی در اثر ضربات چوب و چماق کبود شده است و درد می کند!

دولت آقای احمدی نژاد هر دو شکل این ضرب المثل را در ظرف سه روز برای مردم معنی کرد. روز ۲۲ بهمن عده ای را یک جور چوبکاری کرد و در روز ۲۵ بهمن یک جور دیگر.

چوبکاری نوع ۲۵ بهمن را که خدا نصیب تان نکند، اما چوبکاری نوع ۲۲ بهمنش را می توانید درلینک زیر ببینید و به به و چه چه کنید!

 

مبارک، همه جور زبانی می دانست غیر از زبان خوش!

حیف شد که مبارک رفت. کم کم داشت این پدیده جا می افتاد که وقتی کسی رئیس جمهور شد، تا خدا خدائی می کند، او هم رئیس جمهور خواهد ماند!

مبارک یکی ازکسانی بود که ریاست جمهوری به مزاجش ساخته بود و قصد داشت به کمک آقای احمدی نژاد، زورکی رئیس جمهور شدن، و زور زورکی رئیس جمهور ماندن را نهادینه کند.

او که چند ساعت قبل از استعفایش به طور خصوصی و خیلی خودمانی با خبرنگار ما صحبت کرده بود، گفته بود من از رئیس جمهور شما آموختم که هم می شود به زور رئیس جمهور شد و هم می شود زورکی رئیس جمهور ماند.

مبارک به خبرنگار ما گفته بود دنیا روز به روز پیشرفت می کند، اما متاسفانه اندیشه های مردم مصر و ایران پیشرفت نکرده است. مردم کشور من و مردم کشور شما نمی دانند دورانی که مردم رئیس جمهور انتخاب می کردند گذشته است، حالا دیگر قرن بیست و یکم است و دورانی است که رئیس جمهورها مردم را انتخاب می کنند!

او گفته بود که اگر من یک کمی زبان فارسی ام بهتر بود رئیس جمهور شما می شدم چون کشور شما ثروتمندتر است. من این را حق خودم می دانم چون در اعلامیه جهانی حقوق بشر هم نوشته شده که بشر حق دارد محل زندگی اش را خودش انتخاب کند!

آقای مبارک به خبرنگار ما گفته بود گرچه مردم مصر قدر من را ندانستند و بیرونم کردند، ولی شما قدر رئیس جمهورتان را بدانید و نگذارید نسل رئیس جمهورهائی که زورکی رئیس جمهور شده اند و زور زورکی مانده اند، از میان برود. به خدا حیف است!

 

برلسکونی: عاشق دموکراسی ایرانم!

برلسکونی نخست وزیر ایتالیا در پاسخ ده ها هزار خانمی که علیه هوسبازی های او به خیابان ها آمده و دست به تظاهرات اعتراضی زده بودند گفت من هرچه می کشم از دست  ایرانی هاست، با وجود این، عاشق دموکراسی آنها هستم. 

وی که در مورد آخرین رسوائی جنسی اش و در مورد رابطه اش با خانم پولانکو صحبت می کرد گفت گرفتاری من از زمانی آغاز شد که جوان های ایرانی به خیابان ها ریختند و فریاد زدند زندانی سیاسی، آزاد باید گردد.

آنها چنان صمیمانه در راه آزادی زندانیان می کوشیدند و فریاد می زدند، که  بند بند وجود من به لرزه درآمد.

همان شب شنیدم یک دختر۱۷ ساله زیبا و خوش اندام، غریب و بی کس در ایتالیا زندانی شده، دلم به رحم آمد، قلبم آتش گرفت و به خودم گفتم مرد، تو خیر سرت نخست وزیر این مملکتی، یک کاری بکن. درست است که ما که زندانی سیاسی نداریم، اما مگر نمی شود این دختر خانم را به عنوان زندانی سیاسی آزاد کرد؟ تنها عیب این دختر این است که خیلی خوشگل و سکسی است که آنهم به جهنم، چه اشکالی دارد؟!

شب بعد از آزادی، طفلک آمد که از من تشکرکند، اما بعضی ها که ما دو تا را با هم دیدند، خیال کردند بین مان رابطه ای هست و برایمان حرف درآوردند.

برلسکونی به زنان تظاهرکننده گفت: اگر دموکراسی این است که آدم اجازه نداشته باشد یک دختر۱۷ ساله  را از زندان آزاد کند، مرده شور این دموکراسی را ببرد. من دموکراسی هائی مثل دموکراسی ایران را دوست دارم که اخبارش را حتمن خوانده اید؟

در رژیم مذهبی ایران، سال گذشته یکی از مقامات شیش تا دختر لخت را ردیف کرده بود و پشت سرشان نماز جماعت می خواند و دیدیم که آب هم از آب تکان نخورد. به این می گویند دموکراسی نه اینکه ما داریم. بی خود نیست که رئیس جمهور ایران می گوید ما بهترین دموکراسی جهان را داریم!

 

کله ضد ضربه!

 

بعد از آنکه یک جوان مصری در جریان تظاهرات علیه حسنی مبارک چنین ابتکاری به خرج داد، جوانان ایرانی نیز به ذخیره کردن بطری های پلاستیکی برای روز مبادا پرداخته اند.

اینک شایع شده است که کشف بطری پلاستیکی خالی در منازل، کاریست خلاف و ۱۵ سال زندان دارد!

 

 

* میرزاتقی خان یکی از روزنامه نگاران و طنزنویسان پیشکسوت ایران و از همکاران تحریریه ی شهروند است.