ده سال از واقعه خونین کوی دانشگاه تهران گذشت. کشتار  18 تیر سرکوبی و خاموشی اعتراضاتی بود که بعد از توقیف روزنامه سلام به وجود آمد. 


شهروند ۱۲۳۹  پنجشنبه ۲۳ جولای  ۲۰۰۹


 


 

ده سال از واقعه خونین کوی دانشگاه تهران گذشت. کشتار  ۱۸ تیر سرکوبی و خاموشی اعتراضاتی بود که بعد از توقیف روزنامه سلام به وجود آمد. اعتراضاتی که در واقع ترکیدن بغضی فروخورده از سالها خفقان، قتل های زنجیره ای، اعدام، توقیف نشریات و … بود. حمله وحشیانه نیروهای سرکوبگر رژیم و ضرب و شتم و کشتن و دربند کشیدن دانشجویان بی گناه هرگز فراموش نخواهد شد.

به همین مناسبت روز ۱۲ جولای مراسم یادمانی از طرف کمیته همبستگی با مقاومت ایران و با همکاری تعدادی از دانشجویان و فعالان اجتماعی در دانشگاه رایرسون برگزار شد.

این مراسم به دو زبان فارسی و انگلیسی برگزار شد که شکوفه سخی و سیما سحر زرهی مجریان آن بودند. در زیر گزارش فشرده ای از این مراسم را می خوانید.

سحر زرهی که از فعالان اجتماعی ست و در یکی از اتحادیه های کانادایی در زمینه ی حقوق بشری و وضعیت پناهندگان فعالیت دارد، با خواندن شعر معروف "من اگر بنشینم، تو اگر بنشینی، چه کسی برخیزد…" ضمن خوشامدگویی به حاضران به انگلیسی به سخنانش ادامه داد.


او با جمله ای از جرج سانتایانا که می گوید"آنها که از تاریخ نمی آموزند، آن را تکرار می کنند"، درخصوص وضعیت اخیر ایران گفت و افزود: در حال حاضر ما شاهد رفتار وحشیانه ی رژیم ایران در پاسخ به اعتراضات مسالمت آمیز و دمکراتیک مردم ایران هستیم. این اعتراضات به دنبال انتخاباتی که در واقع انتصابات باید خوانده شود، به وجود آمد.

جنبش اخیر در ایران به ما نشان داد که باید با دقت به تاریخ نگاه کنیم. این جنبش در آغاز با شعارهای آزادی و دمکراسی و با "رای من کجاست" آغاز شد ولی با تداوم آن به "مرگ بر دیکتاتور" رسید. برنامه ی امروز ما تقدیم به مردم ایران می شود تا بدینوسیله آنها را در ادامه ی مبارزات آزادیخواهانه و دستیابی به خواست های دمکراتیک شان حمایت کنیم.

شکوفه سخی دانشجوی دوره دکترای علوم سیاسی دانشگاه یورک و زندانی سیاسی سابق از تاریخچه ی مبارزات دانشجویی به فارسی گفت.

او اظهار داشت: جنبش دانشجویی در ایران همزاد نهاد دانشگاه بوده است. تنها دو سال پس از تأسیس دانشگاه تهران، اولین تظاهرات و اعتراضات دانشجویی در سال ۱۳۱۵ اتفاق می افتد. در عمر ۷۵ ساله ی خود، نهاد دانشگاه و آموزش عالی در ایران شاهد تولد، نشو و نما و سرکوب و مرگ جنبش های دانشجوی متعددی بوده است. این جنبشها به نوبه ی خود بستری برای تولد شخصیت ها و رهبران ادبی، فکری و سیاسی نیروها و احزاب مختلف سیاسی، اجتماعی در تاریخ ایران معاصر بوده اند. شاید به همین دلیل است که دانشگاه ها و دانشجویان همیشه و همیشه مورد آماج خشن و سازماندهی شده ی قدرت های حاکم می گردند.

شکوفه سخی در بخش دیگری از سخنانش گفت: جنبش دانشجویی ایران یکی از جنبش های اجتماعی است که بعد از هر دوره سرکوب دوباره و دوباره سر از خاکستر خود بیرون آورده، چشم به دنیای بزرگتر و زبان به سخن گشوده. دوباره اندیشیده و راه پرسش را پیش گفته. به جای پذیرش بی چون و چرا به چون و چرا پرداخته.

از این جهت در ۱۸ تیر ۱۳۸۸ ما نه تنها شاهد حمله ی خشونت آمیز و سرکوبگرانه ی قدرت حاکم بر بدنه ی معترض دانشجویان هستیم، بلکه در درجه ی اول شاهد تولدی دیگر هستیم. آنچه این تولد مجدد را از دیگر تولدها متمایز می کند، سر زدن جوانه ای در پی دو دهه خشکسالی سیاسی محیط دانشگاه ها است… جنبش دانشجویی با وجود گسست خشن و کامل از نسل های گذشته ی خود باز دوباره متولد شد و دوباره زبان اعتراض شد به تک صدایی و همچنان در پی یافتن و تکثیر صداهای خود و جامعه شده است.

پس از این مقدمه اولین سخنران دعوت شد.


 

دکتر عباس آزادیان روانپزشک ساکن تورنتو و زندانی سیاسی سابق در ایران از سابقه ی مبارزات دانشجویی و از ۱۶ آذر گفت: ۱۶ آذر حرکتی بود برای مبارزه با جو خفقان پس از کودتای آمریکایی ارتشبد زاهدی و اعتراضی بود به دخالت آمریکا در ایران. ۱۶ آذر حرکتی بود برای شکستن جو رعب و وحشت پس از کودتا و مبارزه ای بود در راه آزادی. ۱۶ آذر به قول علی شریعتی داستان سه قطره خونی است که زنده ماندند و زنده خواهند ماند. سه قطره خونی که آتشی شدند در سینه ها. ۱۶ آذر بدل شدن به نشانه مقاومت و مبارزه دانشجویان، به عنوان بخشی از جنبش مردم ایران در مقابل زور و حکومت دیکتاتوری است.

دکتر آزادیان در ادامه به سابقه مبارزات مردم ایران که از زمان  مشروطیت شروع شده و هنوز ادامه دارد، اشاره کرد و گفت: باید خود را برای مبارزه طولانی آماده کنیم … ما باید در نظر بگیریم که مبارزه با دیکتاتوری اجتماعی باید با مبارزه با دیکتاتوری درونی همراه باشد. مبارزه با دیکتاتوری مبارزه ای است طولانی که در سطح جامعه بر علیه حکومت غاصب و در درون انسان علیه رسوبات اجتماعی خشونت در خلقیات انجام می پذیرد.

 


 

فرح طاهری، روزنامه نگار،  که بیش از ده سال است با شهروند همکاری می کند، سخنران بعدی بود.

او که فوق لیسانس روزنامه نگاری از دانشگاه علامه طباطبایی است، از خاطرات زمان دانشجویی اش هنگامی که طرح انقلاب فرهنگی اجرا شد، گفت.

روزی که به دانشکده رفت و با در بسته روبرو شد و در پی آن اعتراض و تحصن دانشجویان و در نهایت سرکوب آنها توسط کمیته و سپاه. سرکوبی با همین شیوه های امروزی با گاز اشک آور و توهین و بازداشت.

طاهری به پیامدهای پس از انقلاب فرهنگی نیز اشاره کرد و از دستگیری ها و اعدام های گسترده گفت. یادآوری خاطرات تلخ آن روزها و همخوانی آنها با آنچه که امروز در ایران و بر جوانان آن می گذرد، گاه منقلبش می کرد و توان ادامه ی سخن را از او می گرفت. (متن کامل خاطره ی او را در همین شماره شهروند می خوانید)


 


 



 

مهدی تکفلی دانشجوی دوره ی دکترای مهندسی مکانیک، دانشگاه رایرسون و سردبیر مجله دانشجویی پرسپولیس در تورنتو سخنران بعدی بود که "بررسی مقایسه ای تجمع و اعتراض خیابانی در ۱۸ تیر و ۲۲ خرداد" عنوان سخنرانی اش بود.

مهدی در آغاز یادی کرد از شهید عزت ابراهیم نژاد که در کوی دانشگاه کشته شد و ماجرای تجمع و اعتراض دانشجویان را در ۱۸ تیر گفت؛ تجمعی که از داخل کوی دانشگاه در اعتراض به توقیف روزنامه سلام آغاز می شود و به بیرون کوی، در خیابان امیرآباد کشیده می شود. اعتراض دانشجویان با حمله ی نیروی انتظامی و لباس شخصی ها در نیمه های همان شب و ضرب و شتم شدید دانشجویان پاسخ داده می شود.

  

تکفلی سپس به شکافی که پیامد حمله به کوی دانشگاه در تجمعات دانشجویی به وجود آمد اشاره کرد و این شکاف ها را در شعارها، بر سر رهبری اعتراضات و بر سر کانون اعتراض دانست.

سخنران همچنین به پیامدهای پس از حمله به کوی دانشگاه در شهر تهران اشاره کرد و گفت: با مقایسه حوادث پس از واقعه ۱۸ تیر با حوادث پس از ۲۲ خرداد می توان نتیجه گرفت که در بیست و دوم خردادماه انتقال مطالبات به سطح گستره عمومی و طرح و مطالبه آنها از طریق تظاهرات خیابانی، باعث خارج شدن این مطالبات از شکل مدنی نشد و اعتراضات تاحد زیادی به آشوب تبدیل نگردید. معترضان به سرعت توانستند بر روی یک شعار واحد که "رای من کجاست" به اجماع برسند. برخلاف هیجدهم تیرماه ۷۸، در روزهای پس از بیست و دوم خرداد شبکه های خبری ماهواره ای که مرجع اصلی جامعه برای خبرگیری بودند یعنی دو شبکه بی بی سی فارسی و صدای آمریکا با توجه به رویکرد نسبتا حرفه ای شان به مقوله اطلاع رسانی توانستند کمک شایانی به آرامش بخشی به جامعه کنند.

در مقایسه هیجدهم تیرماه با بیست و دوم خردادماه، بررسی رفتار آقایان کروبی و موسوی در مقایسه با آقای خاتمی نشان می دهد که آنها دچار تردید و دودلی برای چگونگی مواجه شدن با قضیه نشدند. واکنش سریع و همراهی مستمر آنها با اعتراضات از طریق صدور بیانیه و نوشتن نامه، مانع ایجاد شکاف بین مردم و نیروهایی شد که پتانسیل رهبری جنبش را دارند.


 

نیلوفر گلکار سخنران بعدی بود که درباره ی "نقش زنان در جنبش های دانشجویی ایران" سخن گفت.

او فارغ التحصیل رشته مدیریت از دانشگاه تهران، عضو فعال کمپین یک میلیون امضا، عضو جنبش دانشجویی در ایران، دانشجوی دوره کارشناسی ارشد رشته تفکرات سیاسی اجتماعی دانشگاه یورک است.

 

نیلوفر گفت: در سالهای اخیر با افزایش فعالیت فعالان زنان در سطح جامعه و تاثیرگذاری بیشتر آنها بر جامعه، رابطه ی بین جنبش زنان و دانشجویی بیشتر شده است. دوران خاتمی دوره ی فعالیت "ان.جی.او"ها و یا موسسات غیردولتی بود و به دلیل ماهیت ساختار آنها، فعالیت های زنان در سطحی محدود باقی می ماند. این دوره، دوره ی تجمع های متعدد و کوچک خیابانی است تا روز ۲۲ خرداد که تجمع بزرگی در مقابل در اصلی دانشگاه تهران برای همبستگی زنان ایرانی برگزار شد، اما با آغاز ریاست جمهوری احمدی نژاد فعالیت این سازمانهای غیر دولتی با تهدیدی جدی رو به رو شد که به تعطیل و یا محدود شدن بسیاری از آنها انجامید و فعالیت کمپینی و کمپین های زنان جایگزین آنها شد، مانند کمپین یک میلیون امضا یا کمپین ضد سنگسار و غیره… بسیاری از دانشجویان نیز به کمپین ها پیوستند و فضای فعالیت دانشجویی که فضایی کاملا مردانه بود را تحت تاثیر قرار دادند. حلقه های فکری و نشریه ای دختران دانشجو تشکیل شد، تغییرات بسیاری در حساسیت های جنسیتی دانشجویان به وجود آمد. بسیاری از مسائلی که تا قبل تابو محسوب میشدند، مطرح می شدند. نمونه اش بحث تجاوز به دختران دانشجو در محیط دانشگاه است که همیشه با سکوت همراه بود… تمام اینها نشان از تغییر فاز آگاهی نسبت به مسائل زنان در محیط دانشگاه و گسترده شدن آگاهی های جنسیتی دارد. موضع گیری های دولت احمدی نژاد در مقابل زنان نیز به استحکام بیشتر بین جنبش زنان و دانشجویی و حمایت و همکاری متقابل آنها با هم انجامید… در چهار سال گذشته زنان با بسیاری موانع و تغییرات قانونی مواجه شدند، دانشجویان با سرکوب های متعدد و شدیدی مواجه شدند، همبستگی بین جنبش ها باعث می شود که با سرعت بیشتری از خود فراتر روند و  طرح خواسته هایشان در سطحی وسیع تر در جامعه ی مدنی بیانجامد. اعتراضات اخیر نیز جدای بحث موسوی یا احمدی نژاد، بحث حق خواهی است. رای من کجاست؟


 

سخنران بعدی فوآد اویسی فارغ التحصیل مهندسی مکانیک از دانشگاه واترلو، هماهنگ کننده ی جنبش چند صدایی برای تغییر و از موسسین کلوب ادبی کافه رنسانس است.

 

"هفت پرده های لاجوردی" کلاژی از خاطرات زندانیان سیاسی و داستان های مربوط به آن را فوآد  تهیه کرده بودکه بسیار زیبا آن را اجرا کرد:


از آخرین باری که پنجره ای دیده بودم یک ماه می گذشت. در آن روز تواب نگهبانی مرا از جایم بیرون کشید و طرف اتاق خودشان برد. از صبح زود به احضار کردن زندانیان قیامت مشغول بود. می خواست بفهمد چه کسی آماده ی فروریختن است و چه کسی در آستانه ترک برداشتن. حاجی برای یکی پدری نوازشگر می شد و برای دیگری ددمنشی سرکوبگر. نمی دانم چندمین نفری بودم که در آن روز و در آن اتاق زمستان را دید. پشت سر حاجی پنجره ی بزرگی بود که رو به محوطه "واحد یک" باز می شد. به حاجی داوود نگاه می کردم و پنجره ی پشت سرش را می دیدم. دانه های برف چه شاد و زنده بودند و دست های حاجی چه بزرگ و سنگین. با این دستها تا حالا چند گوش را کر کرده بود؟


وقتی به تابوت بازگشتم، تصویر پنجره را به همراه داشتم پنجره ای با دانه های سفید و لغزان برف . بعد بهار آمد. بهار ، منزلگاه رستن و جاری شدن و تداوم. بهار به منزله زندگی . و زندگی آنجا بود. در من و با من. پیشاروی من . بازتابیده در کاشی های سفید تابوت من …


 

فیروزه غفاری سخنران بعدی بود. فیروزه از فعالان سابق جنبش دانشجویی و از زندانیان سیاسی دهه ۶۰ .

فیروزه سخنانش را با اشاره به اینکه شاهد سه دوره حضور در دانشگاه بوده، بحث خود را به محتوای جنبش دانشجویی و گسست بین نسل جوان و نسل گذشته اختصاص داد.

 

 

او گفت: جنبش های دانشجویی ما خصلتی سیاسی دارد حتی هر زمانی که به دلایل صنفی شروع به کار کرده چنان برخورد سرکوبگرانه ای با آن شده که به سرعت سیاسی شده  و تأثیرات وسیعی بر روی جنبش های دیگر اجتماعی گذاشته و در حد دانشگاه و اخبارش نمانده است. وقتی ما صحبت از نسل جوان می کنیم منظورمان قشری از آن نسل است که شانس وارد شدن به دانشگاه را داشته اند و ناخودآگاه به خاطر حساسیتی که پیدا می کنند و دانشی که می گیرند رفتار سیاسی شان تبدیل به  جنبش می شود.

او سپس به خاطرات خود از زمان دانشجویی بعد از انقلاب اشاره کرد و گفت: فضایی که امروز به عنوان گسست بین نسل جوان و نسل گذشته از آن صحبت می شود ماهیت عینی ندارد چون در حیات اجتماعی، در گذران زندگی اساساً گسستی وجود ندارد. این گسست تنها در زمینه های فکری سیاسی و شیوه های برخورد که امروزه ما با آن مواجه هستیم دیده می شود. پر کردن این گسست کاری داوطلبانه است و هیچ جبری نه به لحاظ تاریخی و نه به لحاظ اجتماعی بر آن حاکم نیست. ما می توانیم با هدف قرار دادن انتقال اطلاعات و تجربیاتمان به نسل جدید کمک کنیم و من مطمئن هستم که می توانیم ارتباط فکری را دوباره برقرار کنیم.


 


 



 

موضوع سخنرانی علیرضا جوانبخت سخنران بعدی "نقش دانشجویان غیرفارس در جنبش های دانشجویی" بود.

 جوانبخت نویسنده و فعال حقوق بشر آذربایجانی، عضو شورای مرکزی کانون نویسندگان جوان ارومیه، عضو موسس و سخنگوی کمیته دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجان (آسمک)، نماینده آداپ در تورنتو است.

جوانبخت سخنان خود را در رابطه با جنبش های مدنی و دمکراسی خواهانه ملل غیرفارس آغاز کرد و به گسست هایی که امروزه بین این ملل با جنبش مرکز اتفاق افتاده است اشاره کرد و یکی از دلایل آن را ناآگاهی مرکزگرایان از ماهیت و مطالبات جنبش های موجود در مناطق غیرفارس نشین قلمداد کرد.

 

او همچنین فعالان مدنی مرکزگرا را در حمایت نکردن این جنبش ها و مضاف بر آن قرار گرفتن آنان در کنار جناح مقتدر و سرکوبگر زیر سئوال برد.

جوانبخت با اشاره به افزایش جنبش های اعتراضی نسبت به تبعیض های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی فارس ها و ملتهای ترک، کرد، ترکمن، عرب و بلوچ گفت، مشارکت دانشجویان در این اعتراض ها در چند سال گذشته در آذربایجان و کردستان چشمگیر بوده و نقش تعیین کننده داشته است.

او همچنین گفت: محور اولین جنبش دانشجوی آذربایجان دفاع از حقوق ملی، زبانی و فرهنگی بود که در دهه چهل و در اعتراض به سیاست های یکسان سازی فرهنگی و رژیم پهلوی در دانشگاههای تهران و تبریز آغاز شد. فعالیت های این جنبش تا آخر دهه هفتاد به صورت موردی و مقطعی ادامه پیدا کرد. تا اینکه اوایل دهه هشتاد به صورت جنبشی فراگیر درآمده به عنوان مهمترین رکن حرکت ملی آذربایجان مطرح شد.

حوادثی از قبیل کشتار آذربایجانی ها در قره باغ و اشغال قسمت هایی از خاک جمهوری آذربایجان به وسیله ارمنستان و متهم شدن دولت  ایران به ارسال کمک های مالی و تسلیحاتی به کشور ارمنستان، استان شدن اردبیل بدون حفظ نام آذربایجان، پرسش نامه ی نژادپرستانه تحت عنوان "فاصله اجتماعی" به این مضمون "اگر بخواهید خانه ای بگیرید و ببینید همسایه دیوار به دیوار یا آپارتمان مجاور شما ترک هستند آیا حاضرید در همسایگی آنان زندگی کنید؟" که از طرف مرکز تحقیقات مطالعات و سنجش برنامه ای سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران انتشار یافت، منجر به بروز اعتراض های بسیار گسترده دانشجویی در دانشگاههای تبریز، تهران و ارومیه گشت.

به دنبال حوادث ۱۸ تیر کوی دانشگاه تهران، دانشگاه تبریز به صحنه یکی از خونین ترین های اعتراض های دانشجویی ایران تبدیل شد که دانشجویان آذربایجانی و غیر آذربایجانی دانشگاه تبریز زخمی و دستگیر شدند ولی تعداد آنها حتی به صورت تقریبی هم هیچگاه مشخص نشد.

جوانبخت در خاتمه به بیانیه های مختلف دانشجویان آذربایجان در آستانه دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اشاره کرد و یکی از مهمترین مطالبات آنان را ارتقا زبان ترکی به سطح زبان رسمی در کشور عنوان کرد و به سخنان خود پایان داد.


 

در بخش پایانی این مراسم فیلم "ایران: صدای شنیده نشده" از داود گرامی فرد به نمایش درآمد. این نمایش به صورت خصوصی و آزمایشی بود و نمایش رسمی آن نبود.

 

داود گرامی فرد فیلمساز و هنرمند هنرهای تصویری ساکن تورنتو است که اخیراً تحصیلات خود را در رشته رسانه های مستند در دانشگاه رایرسون به پایان رسانده و موضوعات مورد علاقه ی او، زندگی ایرانیان در غربت، زندگی اقلیت های مذهبی و فعالان سیاسی از نقطه نظر حقوق ـ بشری در ایران است.

این فیلم دیدنی که تشویق تماشاچیان را به دنبال داشت محصول کشور کانادا در سال جاری است.

فیلم در ایران به صورت مخفیانه و بدون مجوز رسمی از جمهوری اسلامی فیلمبرداری شده و نگاهی به زندگی چهار کاراکتر سکولار در ایران امروز دارد.

گفتنی ست در بین سخنرانی ها سرودهای محبوب این روزها همچون یار دبستانی، سر اومد زمستون، قسم به اسم آزادی و … پخش می شد که حاضران در سالن با آن همراهی می کردند.

 


 

پگاه رحیمیان عکاسی که به تازگی از ایران بازگشته بود و از پیش از انتخابات و روز انتخابات و تظاهرات بعد از آن در اصفهان عکس گرفته بود، عکس هایش را به صورت اسلاید شو به نمایش گذاشت. یکی از نکته های جالب عکس های او همزیستی مسالمت آمیز هواداران احمدی نژاد و موسوی پیش از انتخابات بود که در کنار یکدیگر ایستاده و لبخند بر لب هر کدام عکس کاندیدای مورد نظر خود را بر دست گرفته بودند.

 

در بخش دیگری هنرمند نوازنده شاهین فیاض با نوای تار خود، موسیقی کلاسیک ایرانی را طنین انداز کرد و مورد تشویق بسیار حاضران قرار گرفت.

 



 

 

بینش حسن پور دانشجوی دوره فوق لیسانس فلسفه ی دانشگاه آکسفورد نیز پیام "پیام اخوان" وکیل ساکن مونتریال که در زمینه ی حقوق بشر فعالیت دارد، را به زبان انگلیسی خواند.

 همچنین تیم دوچرخه سواری برای حقوق بشر در ایران نیز همگی به روی صحنه آمدند و گفتند که طومار سازمان عفو بین الملل برای آزادی زندانیان سیاسی در ایران که در حال گردآوری امضا برای آن است را روز ۲۵ جولای به اتاوا خواهند برد. با امضای این طومار، حرکت این جوانان را ارج بنهیم. از سایت آنها دیدن کنید و طومار را امضا کنید. تا روزسه شنبه ۳۷۷۹ نفر آن را امضا کرده اند.

http://www.cyclingforhumanrightsiniran.org/