ضرب المثل تونسی: “هیچ گربه ای به خاطر رضای خدا موش نمی گیرد”!

شورای امنیت در ۱۷ مارس با قطعنامه شماره ۱۹۷۳ اجازه اعمال “فضای پرواز ممنوع” در لیبی را با تمام تبعات محتمل آن تصویب کرد.  کشورهای چین، هند، روسیه، آلمان، و برزیل در شورای امنیت رای ممتنع دادند.

در این قطعنامه که دقت و وسواس لازم در تنظیم آن رعایت نشده، و راه را برای تفسیرهای گوناگون و متضاد باز گذاشته، ظاهرا تنها، اجازه عملیات هوائی علیه نیروهای قذافی داده شده، و د رمورد حاکمیت، استقلال، تمامیت ارضی و وحدت ملی  لیبی تاکید شده است!

 در ۱۹ مارس نیروهای ائتلاف به رهبری فرانسه و انگلیس و آمریکا حملات هوائی خود را بلافاصله علیه لیبی آغاز کردند. کشورهای کانادا، ایتالیا و اسپانیا و همچنین، کشورهای عربستان سعودی، قطر، کویت، اردن و امارات متحده حمایت خود را از عملیات نظامی اعلام کردند.

قذافی در کنار حسنی مبارک و بن علی و دیگر دیکتاتورهایی که یکی یکی باید بروند

در عین حال رهبران ائتلاف غرب اظهار داشته اند که برای تامین ثبات لیبی این کشور می تواند تجزیه شود!  امکان تجزیه لیبی را وزیر دفاع آمریکا “رابرت گیتس” نیز به زبان آورده است.

اما نیات واقعی ائتلاف غرب را صریح تر از همه “جرج فریدمان” تحلیلگر دست راستی برملا می کند:

“استراتژی باید برقراری فضای پرواز ممنوع باشد (مانند عراق در مورد کردها)، اعمال و برقراری فضای پرواز ممنوع به معنای حمله به مراکز کنترل و فرماندهی ارتش لیبی و یا این دو به اضافه حمله نیروهای زمینی به نیروهای قذافی است. اینها می توانند مانند جنگ های قبلی که از سال ۱۹۹۱ آغاز شد (جنگ اول خلیج) با حمله و اشغال لیبی ترکیب شوند”.

سخنگوی حکومت لیبی “موسی ابراهیم”بعد از تصویب قطعنامه با اعتراض شدیدالحن به قطعنامه مصوبه اظهار داشت که: “این قطعنامه ضد قانونی و ضد اخلاقی است، این یک عصیان مسلحانه است، هر کشوری که باشد علیه عصیان مسلحانه مقابله می کند”.

با آغاز بمباران لیبی قتل عام هزارها و شاید ده ها هزار لیبیائی آغاز شده است. کارزار تبلیغاتی و جنگ روانی که ائتلاف کشورهای غرب و رسانه هایشان برای گمراه کردن و فریب افکار عمومی جهان به راه انداخته اند بسیاری را دچار سرگیجه کرده و اعتراضات سازمان یافته را از آنها سلب کرده است، ولی با این همه آنها نتوانسته اند نیات واقعی خود را از انظار آگاه و مترقی جهان پنهان کنند. آنها با همان دروغ ها عراق و افغانستان را اشغال کردند و یک نیم میلیون عراقی  و یک میلیون افغانی را تاکنون به کام مرگ فرستاده اند.  در حمله به عراق آنها دنبال “سلاح های شیمیائی ـ بیولوژیک” بودند  و در افغانستان دنبال طالبان می گشتند. این بار حمله مسلحانه به لیبی با شعار “دفاع از مردم لیبی” ، ” نجات مردم لیبی از قتل عام” و با مجوز “مشروعیت بین المللی” انجام می شود. 

سیاست یک بام و دو هوا و دورویانه ی حواریون دموکراسی و آزادی در مقابل چشمان نظاره گر جهانیان جریان دارد:

 

– وقتی عصیان علیه “بن علی” در تونس آغاز شد، عکس العمل فرانسه بسیار گویا بود:”اگر لازم باشد برای حمایت از رئیس جمهور بن علی می توانیم سرباز بفرستیم”!

– در یمن حواریون دموکراسی ماهیت واقعی نیات خود را به نمایش گذاردند. یمن حیاط خلوت عربستان سعودی است. ائتلاف غرب در یمن، خواهان سرکوب و کشتار معترضانی هستند که همان خواست های مردم لیبی را دارند، ولی جرم مردم یمن این است که در صف مقابل نیروهای ائتلاف غرب جبهه بندی کرده اند و خواهان برچیدن دست نشاندگان عربستان سعودی و غرب از کشورشان هستند.

– مداخله نظامی عربستان سعودی، قطر، کویت و امارات متحده عربی در بحرین به نفع حاکمان بحرین در میان فریادهای دموکراسی و آزادی، و زیر بمباران های هوائی لیبی ادامه دارد، زیرا حاکمان بحرین نیز “خودی” هستند و باید که مورد حمایت حواریون دموکراسی قرار گیرد. علاوه برآن بحرین محل استقرار ناوگان پنجم آمریکاست، آمریکا به هیچ قیمتی حاضر نیست در مقابل خواست های مردم بحرین کوتاه بیاید.

روشن است که ائتلاف کشورهای غرب به دنبال تصاحب و غارت منابع نفت و گاز لیبی است، اما سرکوب وحشیانه اعتراضات مردم لیبی توسط حکومت قذافی بهانه لازم برای غارتگران ائتلاف غرب را فراهم آورد. بدین ترتیب اکنون چرخه خطرناکی که تاکنون نظیرش در جهان دیده نشده است به حرکت درآمده و بعد از این هیچ کشوری از مداخله نظامی و اشغال در امان نخواهد بود. در این میان شورای امنیت سازمان ملل تبدیل به آتش بیار معرکه شده، و مجوز مداخله و اشغال برای غارت جهان برای قدرت های جهانی صادر می کند، بدین وسیله بنیادهای حقوقی و مشروعیت  خود را  نیز با دست خود تخریب می کند.

 

“مشروعیت بین المللی”، مشروعیت دادن به غارت کشورهای ضعیف و مظلوم است، مشروعیت برای غرب و بازوی نظامی آن برای غارت و چپاول جهان است. این مشروعیت فردا می تواند علیه هر کشوری به کار رود که در برابر زورگوئی غرب مقاومت کند، هر کشوری که  اطاعت نکند و تسلیم نشود، می تواند مورد تعرض مسلحانه قرار گیرد. در پشت مشروعیت بین المللی، قوه قهریه غرب به زعامت آمریکا و بازوی مسلح  آن ناتو قرار دارد، لذا این”حقوق” آنهاست که با سرنیزه آنها اعمال می شود.  به همین دلیل نیز ناتانیاهو نخست وزیر اسرائیل در مصاحبه ای در لندن اظهار داشته است که “مدل لیبی” در سوریه و ایران نیز باید اجراء گردد.

 

اپوزیسیون لیبی

 

رهبران شورش در لیبی هرنوع دخالت نظامی خارجی را رد کرده اند.  به همین منظور “عبدالحافظ غوگا” سخنگوی “شورای ملی لیبی” در ۲۸  فوریه اظهار داشت که:”خلق لیبی بقیه لیبی را آزاد خواهد کرد، ما برای آزاد کردن تریپولی روی ارتش حساب می کنیم”.  او خبر تشکیل “شورای ملی لیبی” را اعلام کرد که نماینده و سخنگوی شهرهایی خواهد بود که شورشیان آزاد کرده اند. وی ادامه داد که:”آنچه ما می خواهیم اطلاعات روشنگر است و آنچه مطلقاً نمی خواهیم آنست که به مرزهای هوائی، خاک و آبهای دریائی ما کوچکترین خدشه ای وارد آید”.

در این رابطه خبرگزاری فرانسه نیز گزارش داد که: “قاطعیت رهبران اپوزیسیون در بیان حاکمیت ملی که فی البداهه در برابر خبرنگاران بین المللی گفته می شود، منعکس کننده ی نظر بسیاری از مردم لیبی است”.

 

خانم “عبیر عیمنانا” استاد علوم سیاسی دانشگاه بنغازی نیز می گوید:”در لیبی احساس ملی بسیار نیرومند است”.  او با اشاره به تجربه عراق ادامه می دهد:”نمونه عراق هر فردی را در جهان عرب به وحشت می اندازد.  ما خیلی خوب می دانیم که در عراق چه گذشت. می دانیم که عراق در بی ثباتی تمام بسر می برد. صادقانه بگویم ما آرزو نمی کنیم که گامی در این راه بگذاریم. ما نمی خواهیم آمریکا بیاید و ما در پایان بالاجبار از رفتن حکومت قذافی ابراز تاسف کنیم. ما در عین حال این احساس را داریم که این انقلاب متعلق به ماست و این مائیم که باید پیش برویم”.

اما علی رغم مواضع صریح رهبران مخالف لیبی، چند ساعت بعد از انتشار این گزارش، دو روزنامه بزرگ امریکا “نیویورک تایمز” و “واشنگتن پست” شکل “جدیدی” از این ماجرا را پخش کردند.

 

روز اول مارس خبرگزاری آلمان د.پ.آ نیز گزارش داد:”به گزارش جراید امروز آمریکا، اپوزیسیون لیبی موفق شد تا از غرب خواهش کند که مواضع استراتژیک نیروهای وفادار به قذافی را بمباران کند. به گزارش این روزنامه ها این مسئله در شورای ملی لیبی بحث شده است. نیویورک تایمز می نویسد این بحث ها نشان از دلسردی رهبران شورش دارد که می بینند ممکن است قذافی دوباره قدرت را به دست گیرد”!  (۱)

ائتلاف کشورهای غرب حتی اپوزیسیون لیبی را نیز خود انتخاب می کند، بدین معنی که چه کسانی به عنوان اپوزیسیون قذافی می توانند و چه کسانی نمی توانند مخاطب قرار گیرند! آنها افراد ناشناسی را که کسی آنها را نمی شناسد و در صحنه اصلی مبارزه علیه قذافی نیز حضور ندارند، و نیز چهره های بعضا سرشناسی که حاضر به “معامله” به نفع ائتلاف هستند به عنوان رهبران اپوزیسیون معرفی می کنند.  قبائل شرق لیبی که خواهان حکومت شریعت اند، مسلما قدر و منزلت خاصی به عنوان مخاطب خواهند داشت.

 

لیبی و استعمار جمعی

 

آغاز حملات هوائی در کمتر از ۱۲ ساعت بعد از تصویب قطعنامه شورای امنیت، نشان می دهد که غرب (ناتو) از مدت ها قبل طرح حمله و اشغال لیبی را در برنامه خود داشته است. آنها تنها منتظر بهانه و جرقه ای بودند.  چنانکه حتی قبل از صدور قطعنامه شورای امنیت، انگلستان مخفیانه واحدهای کوماندوئی SAS  و هلند چندین واحد از هلی کوپترهای خود را در شرق لیبی پیاده کرده بودند! قطعنامه شورای امنیت، تنها، نقش”مشروعیت” دادن به چنین تجاوزی را در انظار جهانیان ایفاء کرد.  آمریکا و متحدینش، در حمله به عراق حتی منتظر کسب چنین مشروعیتی نیز نمانده بودند. فرانسه که در بمباران لیبی ابتدا به رقابتی سخت با آمریکا روی آورده و به اصطلاح رو دست زده بود، اکنون در هماهنگی با ناتو عملیات مشترک برعلیه مواضع قذافی انجام می دهد.  در واقع آنچه سهم لیبی بعد از قذافی خواهد بود “استعمار جمعی” آن توسط غرب است، زیرا محرک ائتلاف غرب در حمله به لیبی، طمع سهم شیر بردن از منابع نفت و گاز لیبی و چپاول و “غارت مشترک” آن بعد از سرنگونی قذافی است. 

 

مواضع دوگانه ترکیه

 

توجه به نقش ترکیه در این  ماجرا دارای اهمیت خاصی است، زیرا ترکیه بزرگترین نیروی نظامی پیمان ناتو بعد از آمریکاست و قرار است عمده ترین نیروی زمینی را برای ناتو در لیبی تأمین کند. شرکت ترکیه در عملیات ناتو به عنوان یک کشور مسلمان و یک قدرت منطقه ای تا حدودی می تواند در انظار مسلمانان، حمله به لیبی را توجیه و تصویر حق به جانبی به اشغال لیبی بدهد.

از یک طرف در ترکیه افکار عمومی شدیداً مخالف مداخله نظامی آنهم در یک کشور مسلمان و دوست است، از طرف دیگر نزدیک بودن انتخابات عمومی (۱۲ جون ۲۰۱۱) سبب گردید که نخست وزیر ترکیه اردوغان ابتدا با دخالت ناتو در لیبی مخالفت کند. همچنانکه انتخابات قریب الوقوع آلمان نیز سبب رای ممتنع دادن آلمان در شورای امنیت شد.(۲)

حکومت ترکیه گرچه ابتدا با دخالت ناتو در لیبی مخالفت کرد، ولی با اصل مداخله نظامی در لیبی موافق بود. چنانکه در ۲۴ مارس، مجلس ترکیه فراتر از موافقت با مداخله نظامی در لیبی، حتی اعزام نیروهای نظامی ترکیه به لیبی را نیز از  تصویب مجلس گذراند، و به فاصله چند ساعت پنج کشتی و یک زیردریایی جنگی ترکیه عازم لیبی شد!

اردوغان دلیل مخالفت با مداخله ناتو را چنین بیان کرد:”اگر یکی از کشورهای ناتو مورد حمله  قرار گیرد، در آن صورت ناتو می تواند عکس العمل نشان دهد، لذا ما مخالف این مداخله هستیم، حتی تصور مداخله نیز برای ما ممکن نیست، ناتو در لیبی کاری ندارد”. تغییر موضع در کمتر از ۱۵ روز از کجا به کجا! (۳)

البته تعجبی در این اتخاذ موضع وجود ندارد، زیرا حکومت ترکیه قبلا نیز در راستای منافع آمریکا به افغانستان و لبنان سرباز فرستاده است. در عراق در راستای سیاست های آمریکا از هیچ تلاشی مضایقه نکرده،  لذا بسیار بدیهی بود که در مورد لیبی نیز در کنار آمریکا باشد. 

دغدغه حکومت نه منافع ملی درازمدت ترکیه و نه  ارزش و اعتبار آن در میان همسایگان منطقه ای آن، بلکه بهره برداری از آرای “اسلامی” در انتخابات در داخل، و پنهان کردن همکاری استراتژیک با آمریکا و غرب در انظار مردم “مسلمان” منطقه است، که  خود را به عنوان “اسلام میانه رو” در مقابل “اسلام انقلابی” جمهوری اسلامی تبلیغ می کند.  مخالفان در داخل آن را “ارتجاع صلیبی”  – به معنای اسلام در خدمت صلیبیون – می نامند.

 

در این میان بی تفاوتی، سکوت، موضع گیری دوپهلو و یا دفاع بی شرمانه برخی از سازمان ها و احزاب سیاسی ایران از حمله ائتلاف غرب به لیبی نیز تحت هرنام و ادعای عوام فریبانه ای که باشد، به معنای فرستادن دعوت نامه برای مداخله و حمله به ایران در آینده باید تلقی شود.

لیبی متعلق به  مردم لیبی است.  با هیچ بهانه و عذری نمی توان کشوری را مورد حمله مسلحانه قرار داد و اشغال کرد، حتی با رای شورای امنیت سازمان ملل متحد. سرنوشت مردم لیبی فقط به وسیله مردم لیبی می تواند تعیین شود.

 

توضیح:

۱ فیدل کاسترو:”زیر رگبار اخبار، اشغال لیبی در برنامه آمریکاست”.  یونگه ولت آلمان، ترجمه رضا نافعی

۲- ترکیه بزرگترین شریک تجاری لیبی بعد از اتحادیه اروپاست و لیبی نیز بعد از اتحادیه اروپا بیشترین واردات خود را از ترکیه وارد می کند.  میزان صادرات ترکیه به لیبی ۱۵ میلیارد دلار در سال است. گذشته از آن ۲۵ هزار کارگر ترک در لیبی کار می کنند. ترکیه در بسیاری از پروژه های دولتی لیبی بویژه بخش صنایع ساختمان، دارو، مواد غذائی  نقش بسیار فعالی دارد. لیبی تنها کشوری بود که در جنگ داخلی قبرس (۱۹۷۴) وقتی که ترکیه از طرف آمریکا و متحدینش تحریم و بلوکه شده بود سوخت هواپیماهای ترکیه را که مسئله ای حیاتی برای ترکیه بود، تامین می کرد.

۳- حکومت ترکیه وقتی نخست وزیر سابق دانمارک Andes Fogh Rasmussen به دبیر کلی ناتو انتخاب شد، با انتخاب وی مخالفت کرد.  علت مخالفت، پشتیبانی دانمارک از تروریسم پ ک ک و اجازه گشایش کانال تلویزیونی آن در دانمارک، مخالفت با عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا و نیز توهین به حضرت محمد با انتشار کاریکاتوری از محمد تحت نام آزادی اندیشه بود، ولی علی رغم مخالفت اولیه کوتاه آمده و نهایتا “اقناع” شد. حکومت ترکیه همچنین در استقرار “پروژه دفاع موشکی” ناتو در خاک ترکیه ابتدا مخالفت، ولی سرانجام باز هم “اقناع” شده و اجازه استقرار این موشک ها در خاک خود را داد! این بار نیز حکومت ترکیه ابتدا با دخالت ناتو در لیبی مخالف بود، ولی بعداً “اقناع” شده و با  عجله کشتی های جنگی خود را به لیبی فرستاد و هم اکنون نیز آماده فرستادن نیروهای زمینی ارتش ترکیه به لیبی است!  تحت حکومت طیب اردوغان سیاست خارجی ترکیه نه به وسیله وزارت خارجه ترکیه بلکه عملا با میل و نظر شخصی نخست وزیر اردوغان پیش برده می شود، از این رو دارای تناقضات آشکاری است که اعتبار و حیثیت ترکیه را در انظار جهانیان بویژه همسایگان خود خدشه دار کرده است.

 

* علی قره جه لو، نویسنده و مترجم مستقل ساکن تورنتو، دارای دکترای علوم سیاسی، در حوزه ی مسائل سیاسی ملیت های ایران بویژه ترک ها و مسائل سیاسی ترکیه و آذربایجان و ارمنستان می نویسد.