ایگناتیف: «از چه می ‌ترسی آقای هارپر؟»

تعجبی نیست که مناظره ‌ی تلویزیونی انگلیسی رهبران احزاب بیشتر از هر چیز حمله‌ ی سه رهبر اپوزیسیون به نخست ‌وزیر محافظه‌ کار کانادا بود.

هر چه باشد استفن هارپر بهانه ‌های کمی برای مورد حمله واقع شدن به دست مخالفانش نداده است. نباید فراموش کنیم که ورود به این انتخابات به علت رای مجلس صورت گرفت که برای اولین بار در تاریخ کشورهای مشترک ‌المنافع‌، دولت را به «تحقیر پارلمان» متهم کرد. در ضمن، این رای، گرچه معلوم شد به نظر نخست ‌وزیر چیزی غیر از «رای سه حزب مخالف» نیست،‌ تنها در پی چندین ماه (و شاید چندین سال) اقدامات دولت از راه رسید.

این بود که مایکل ایگناتیف، رهبر حزب لیبرال که تنها شرکت‌کننده‌ ای بود که برای اولین بار در مناظره ‌ی تلویزیونی رهبران شرکت می‌ کرد، موفق شد پیام خودش را علیه گرایشات ضددموکراتیک هارپر و در ضمن سیاست‌ های اقتصادی متمرکز کند. این‌که او تا چه حد موفق شد این را با ارائه تصویری اثباتی از پلاتفرم رهبری خودش همراه کند موضوع دیگری است و کارشناسان مختلف بر سر آن اختلاف دارند. سرمقاله‌ ی گلوب اند میل، که در انتخابات قبلی از هارپر پشتیبانی کرده بود، مدعی بود که نه هارپر و نه ایگناتیف دلایل خوبی ارائه نکردند که حزبشان «شایسته‌ ی دولت اکثریتی» است. به نظر من ایگناتیف با توجه به وظیفه‌ ی سنگینی که برای تغییر تصویر خشک و برج عاجی از خودش در ذهن کانادایی‌ها در طول مناظره ‌ای دو ساعته داشت، به نسبت خوب عمل کرد. پیغام او روشن بود: هارپر نخست ‌وزیری است که «هر چه را نمی‌تواند کنترل کند، تعطیل می‌ کند» و کانادایی ‌ها باید به حزبی رای دهند که به جای «جت و زندان و معافیت‌ های مالیاتی به شرکت ‌ها» روی خانواده‌ های کانادایی سرمایه ‌گذاری می‌کند. گرچه او نتوانست این دومی را به اندازه ‌ای که می شد توضیح و بسط دهد، اما وقتی این ‌را با جک لیتون، رهبر ان دی پی، که معمولا در بهترین موقعیت برای ارائه چنین برنامه ‌هایی قرار دارد مقایسه کنیم می بینیم که این روشنفکرِ باران‌ دیده و سیاستمدار نوپا آنقدرها هم بد عمل نکرد. بخصوص این‌که هر لحظه که از مناظره می‌گذشت به نظر می‌آمد بیشتر راحت می ‌شود و عصایی که انگار قورت داده بود بیشتر کنار می‌ رود و در مقابل هارپری که به دوربین زل می‌ زند و با انضباط بسیار صحبت می‌ کند، بیشتر یاد می‌ گیرد چطور از دست ‌هایش استفاده کند. گرچه رهبر لیبرال ‌ها در این زمینه به جنبش‌ های مداوم سر و دستِ لیتون و انگشت اتهام ژیل دوسپ که مدام در هوا تاب می ‌خورد نمی ‌رسید.

از لحظات جالب مناظره وقتی بود که در بحث بر سر نظام دادگستری شاهد بودیم که رهبرِ چپ‌گرایی که خودش را سوسیالیست می‌ داند بهتر از همه اشاره می ‌کرد که ریشه ‌ی جرم و جنایت مشکلات جوانان همچون بیکاری و عدم ثبات اقتصادی است و باید به «دلایل بنیادین» پرداخت اما این ایگناتیف بود که توانست این ‌را بلافاصله با «گذرنامه‌ ی یادگیری» که جزو برنامه ‌ی حزبش است همراه کند، یعنی با برنامه ‌ای که قرار است یک میلیارد دلار خرج اعطای یارانه به دانش ‌آموزانی که وارد دانشگاه می‌ شوند کند. در حالی که جک لیتون، که بسیاری از سیاست‌ های حزبش و بخصوص شاخه ‌های جوانان حزبش مبتنی بر ارائه‌ ی تحصیلات دانشگاهی رایگان و همگانی است، چیزی در این مورد نداشت بگوید چرا که بخشی از پلاتفرم انتخاباتی حزبش نبود.

همین ‌طور حمله ‌ی مکررِ ایگناتیف به سه موردی که در بالا ذکر شد (معافیت ‌های مالیاتی به شرکت ‌ها، جت‌ های جنگنده ‌ی گران ‌قیمت و زندان ‌ها)‌ گرچه همه مورد توافقِ‌ جک لیتون و حزبش هم هست، اما این ‌ها پیغام اصلی رهبر لیبرال‌ ها را تشکیل می دادند در حالی که پیغام اصلی رهبر نیودموکرات ‌ها «همکاری با تمام احزاب» و «ما بلدیم کسری بودجه را حل کنیم» بود.

سرمقاله‌ ی گلوب اند میل البته اگر یک حرف درست در خود داشت، آن تیترش بود که می‌ گفت گرچه مناظره ‌ی رهبران پر از امور سیاستی مختلف بود، اما خبری از شور و شوق در آن نبود و در این ‌جا نیز ایگناتیف بود که شور بیشتری به میدان آورد و با زبانی فرای جزئیات خسته‌ کننده ‌ی «سیاست ‌ها» صحبت کرد. در حمله به اقدامات غیردموکراتیک هارپر اوج ایگناتیف وقتی بود که به درستی به هارپر حمله کرد که چرا مناظره ‌ی دموکراتیک رهبران را «جر و بحث» می ‌نامد و مگر نمی ‌داند که «این دموکراسی است» و «دموکراسی اینگونه کار می‌ کند.»‌ ایگناتیف گفت: «شما به دموکراسی ما خیانت کرده ‌اید.»

 می ‌توان گفت ایگناتیف حتی تنها کسی بود که کمی از زبان شاعرانه استفاده کرد و در این مورد گفت: «بگذار گل ‌ها بشکفند!» و با یادآوری این‌که بعضی افراد (از جمله یکی از سربازان ارتش)‌ را از گردهمایی های محافظه‌ کاران بیرون کرده‌ اند که مبادا سئوال‌ های بودار بپرسند، پرسید: «از چه می ‌ترسی آقای هارپر؟»

 مهاجرت و مولتی‌کالچرالیسم

از شش موضوعی که برای مناظره در نظر گرفته شده بود (معافیت ‌های مالیاتی شرکت ‌ها، جایگاه کانادا در جهان، دولتمداری، مهاجرت و مولتی ‌کالچرالیسم، نظام دادگستری و خدمات درمانی) طبیعی است که چهارمی جایگاهی ویژه برای خوانندگان‌ مان دارد و از این رو به شرح مفصل آن می‌پردازیم.

در این بخش، که با سئوال دختر جوانی از مونترال، آغاز شد، به قید قرعه ابتدا ژیل دوسپ و جک لیتون در مقابل هم قرار گرفتند. دختر جوان از مهاجرت و جایگاه مولتی‌کالچرالیسم پرسیده بود. (جالب این‌جا بود که این دختر مانند تمامی سایر پنج نفری که از استان ‌های انتاریو، نیوفاندلند، بریتیش کلمبیا و کبک سئوال پرسیدند، به نظر اروپایی‌تبار بود و خبری از آن‌چه «اقلیت ‌های مشهود» نامیده می‌ شود، نبود.)

صحبت را ژیل دوسپ با اشاره به کمیسیون معروفِ بوشار-تیلور آغاز کرد که در سال ۲۰۰۷ به دستور نخست ‌وزیر وقت کبک، ژان شاره، برای بررسی وجود «تفاوت ‌های فرهنگی» در جامعه‌ ی کبک آغاز شد (معلوم نبود چرا دوسپ از آن به عنوان «کمیسیون بوشار» نام می ‌برد و نام دیگر عضو آن یعنی چارلز تیلور، فیلسوف شهیر کانادایی که بر خلاف بوشار مخالف جدایی کبک است نمی ‌آورد). او گفت که مولتی‌کالچرالیسم باید پایان یابد و مهاجرین باید «ادغام» شوند چرا که فرانسوی ‌زبان‌ ها تنها ۲ درصد جمعیت کل آمریکای شمالی را تشکیل می ‌دهند و در غیر این صورت به انحلال می ‌روند.

لیتون در پاسخ خود به این سئوال هیچ پاسخی به حرف ‌های دوسپ نداد و از همسرِ‌ هنگ کنگی خودش، الیویا چاو، گفت و سپس به سیاست ‌های دولت هارپر حمله کرد که چرا به جای شهروندان دائمی مدام «کارگران موقت خارجی» بیشتر می ‌آورد که تنها ۳ سال با حقوق کمتر کار می‌کنند و باز می‌گردند و چرا خانواده ‌ها را از هم دور نگاه می ‌دارد (لیتون در یکی از تاثیرگذارترین لحظات مناظره از پدربزرگ ‌ها و مادربزرگ ‌هایی گفت که در صف انتظار پیوستن به خانواده، بدون دیدن نوه‌ ی خود از دنیا می ‌روند.) لیتون در ضمن به هارپر حمله کرد که چرا مهاجرین را «واحد اقتصادی» می ‌داند و بس.

سپس نوبت دوسپ بود که به تبلیغات تلویزیونی محافظه‌ کاران اشاره کند که به پناهندگان تامیلی که سوار بر کشتی به ساحل غربی کشور رسیدند حمله می‌ کند و مدعی است که آن ها «از صف جلو زده ‌اند.» دوسپ از ویتنامی ‌ها و کامبوجی ‌هایی گفت که سوار بر قایق ‌هایی مشابه به کانادا آمدند و امروز بخش مهمی از جامعه‌ ی کبک هستند و هشدار داد که اگر هارپر اکثریت بگیرد چنین رویکردی را اتخاذ می‌ کند.

نوبت به ایگناتیف که رسید از پدر و مادرش گفت که از روسیه به کبک مهاجرت کرده ‌اند. او سپس با تاکید بر اهمیت یاد گرفتن زبان‌ های رسمی کشور به هارپر حمله کرد که چرا بودجه‌ ی کلاس ‌های آموزش زبان و کمک به تازه‌ واردین را قطع کرده است و از «حقوق برابر و فرصت ‌های برابر» چنان‌که در منشور حقوق و آزادی ‌ها آمده دفاع کرد.

هارپر، که حزبش به رهبری وزیر مهاجرت خود، جیسون کنی، به شدت مشغول جذب رای از «جوامع قومی» است گفت مهاجرین باید «بیش و پیش از هر چیز»‌ کانادایی باشند، اما مولتی‌کالچرالیسم به این معنی است که باید پذیرفت آن‌ها جامعه را تغییر می‌دهند. او در دفاع از دولت خودش گفت پلاتفرم حزبش وام‌ هایی برای کانادایی‌ های جدید برای دریافت مدارک حرفه ‌ای در خود دارد.

رهبر لیبرال‌ها در پاسخ به هارپر گفت سیاست ‌بازی را باید از مولتی‌ کالچرالیسم کنار گذاشت و به اقدامات حزب محافظه ‌کار به رهبری کنی حمله کرد که در جامعه اختلاف می ‌اندازد. هارپر در پاسخ گفت حزبش سعی کرده همه ‌جا باشد و امیدوار است آن کسانی که به محافظه‌ کاری به طور کلی عقیده دارند به حزبش بپیوندند و از افزایش اقبال حزبش میان جوامع قومی ابراز شعف کرد.

جالب این‌ جا است که در این مناظره هارپر تنها کسی بود که در مقابل گفته ‌های ژیل دوسپ علیه مولتی کالچرالیسم ایستاد (شاید به این دلیل که مبارزه ‌ی این دو در کبک از بقیه شدیدتر و حیاتی ‌تر است.) او از این واقعیت گفت که مهاجران می ‌توانند همانطور که انگلیسی را یاد گرفته و در جامعه جذب شده ‌اند، فرانسوی را نیز یاد بگیرند و مولتی‌کالچرالیسم کانادایی را «شاید موفق‌ ترین در جهان» دانست و گفت بر خلاف نمونه ‌ی بریتانیا (که دوسپ به آن اشاره کرده بود) این سیاست در کانادا به ایجاد گتو منجر نمی ‌شود که دوسپ چند بار حرفش را قطع و نفی کرد و تاکید کرد که مولتی کالچرالیسم گتوهای قومی درست می‌ کند.

 سیاست خارجی

«جایگاه کانادا در جهان» نیز یکی از موضوعات بحث بود و موضوع جنگ‌ کانادا در افغانستان که در طول کمپین به هیچ وجه به آن‌ توجه نشده، به اضافه کمک ‌های خارجی دولت مطرح شد. تنها موردی که می‌ توان گفت مناظره ‌ای جدی بین جک لیتون و ایگناتیف در گرفت سیاست کانادا در افغانستان بود. رهبر نیودموکرات ‌ها لیبرال‌ ها را متهم کرد که در کنار هارپر نیروها را در افغانستان نگاه داشته ‌اند با این‌که نیازی به این کار نیست و از موضع حزب خودش برای ایفای نقش در زمینه‌ های «صلح، کمک و توسعه» گفت. رهبر لیبرال ‌ها در واقع به جک لیتون گفت «یا خدا یا خرما» و نمی ‌شود هم خواست به افغانستان برای توسعه کمک کرد و هم گلایه کرد که چرا کانادایی‌ ها درگیر آموزش سربازان ارتش و پلیس در افغانستان هستند. ایگناتیف در ضمن سعی کرد در مسابقه‌ ی میهن‌پرستی عقب نیفتد و مدام از «نیروهای شجاع‌» یاد کرد.

لیتون اما از این فرصت استفاده کرد تا به ایگناتیف به عنوان «بهترین دوست آقای هارپر» حمله کند. او رهبر لیبرال‌ ها را محکوم کرد که به اقلام جنجالی همچون مالیات هماهنگ فروش و معافیت های مالیاتی به شرکت ‌ها رای داده و کلا بیش از ۱۰۰ بار رای موافق به دولت محافظه ‌کار داده است و از این رو در هیچ زمینه ‌ای نمی‌ شود به او اعتماد کرد.

مساله‌ ی جنگِ لیبی که به نظر می ‌رسد حمله ‌ی کانادا به آن مورد توافق هر چهار حزب باشد اصلا مورد مناظره و بحث قرار نگرفت.

 حاشیه‌ها:

ـ نقطه‌ی قوت و ضعف استفن هارپر را باید در انضباط او دانست. این‌که او اصلا هیجانی نمی ‌شد و می‌ دانست چطور منظم و منضبط صحبت کند حتما در خیلی زمینه‌ ها به نفعش است و جلوی خطا کردنش را هم می ‌گیرد، اما نشان می ‌دهد که خیلی اهل شور و شوق و الهام بخشیدن به آدم‌ ها هم نیست.

ـ جک لیتون بدون شک از همه ‌ی رهبران طنازتر و خوش‌ سخن ‌تر بود. او که در انتخابات قبلی از هارپر پرسیده بود که نکند پلاتفرمش را زیر ژاکتش قایم کرده این دفعه هنگام حمله به ایگناتیف برای بیش از ۱۰۰ رای مثبت به دولت محافظه‌ کار گفت: «اگر به خاطر شما نبود من مجبور می ‌شدم عصایم را به ایشان قرض دهم.» به‌یادماندنی ‌ترین جمله ‌ی طنازانه‌ ی شبِ مناظره هم از رهبر ان دی پی آمد: «چرا اینقدر زندان بسازیم وقتی که همه ‌ی خلافکاران در مجلس سنا خوش و خرمند؟»

ـ بحث قدیمی راجع به ثبت سلاح‌ ها که کل کشور و حتی احزاب را از درون به اردوهای مختلف تقسیم کرده دوباره مطرح شد و هارپر از موضع خودش دفاع کرد در حالی که ایگناتیف به ان دی پی حمله کرد که چرا نتوانسته تمام نمایندگان حزب را پشت سر موضع رهبری‌ (مخالفت با تلاش هارپر برای حذف فهرست ثبت نام سلاح ‌های شکاری) بسیج کند.

ـ تنها اشاره ‌ای که به تاریخ صورت گرفت، اشاره ‌ی جک لیتون بود که هنگام صحبت در مورد خدمات درمانی یادآوری کرد که تامی داگلاس بود که آن را ابتدا در ساسکاچوان آورد و سپس در کل کانادا در همکاری با دولت اقلیت.

ـ از آن‌جا که لیتون و دوسپ و هارپر چندین و چند سال است که با هم در مجلس بوده ‌اند و این چهارمین بار بود که در مناظره‌ ی تلویزیونی در مقابل هم قرار می‌ گرفتند بعضی ارجاعات ‌شان به گذشته‌ ی همدیگر جالب بود.

ژیل دوسپ مدعی شد که اگر هارپر به اکثریت برسد دست به غیرقانونی کردن سقط جنین می ‌زند.

 

تلاش جک لیتون برای قتلِ ژان کریتین

 از مدت ‌ها قبل گفته می ‌شود جک لیتون رابطه ‌ی بدی با ژان کریتین، نخست‌ وزیر سابق لیبرال، ندارد و گاهی از او مشورت هم می‌گیرد، اما هفته‌ ی پیش کاری کرد که به سرعت مجبور به معذرت‌ خواهی از او شود. رهبر ان دی پی داشت راجع به ماجرای آوردن مالیات هماهنگ فروش به نوا اسکوشیا می‌ گفت که در آمد:‌ »ژان کریتین این مالیات را سال‌ ها پیش به نوا اسکوشیا آورده. من نمی ‌توانم علیه ژان کریتین و روحِ ژان کریتین کمپین کنم…. آها، ایشان هنوز زنده است…. استعاره ‌ای صحبت می‌ کردم.»

 لیتون بلافاصله به فرانسوی گفت:‌ »ببخشید ژان» و بعد هم به او تلفن کرد تا معذرت‌ خواهی کند. گفته می ‌شود نخست وزیر سابق کانادا لیتون را بخشیده و برایش آرزوی موفقیت کرده.

 

رقص هندی استفن و لورین

وای که گرفتن رای «جوامع قومی» محافظه‌ کاران را به چه کارهایی که نمی ‌اندازد. جمعه‌ ی هفته ‌ی گذشته اتوبوس کمپین محافظه‌ کاران با بلندگوهایی که با صدای بلند موسیقی هندی پخش می‌کرد دم در یکی از سینماهای برامپتون ظاهر شدند. جمعیت عظیمی که برای دیدن فیلم «تشکر»، آخرین اثر آکشای کومار، ستاره‌ ی شهیر بالیوود، آمده بود هاج و واج مانده بود که نخست ‌وزیر را چه به دیدن فیلم هندی که ناگهان هارپر دست در گردن کومار، که نصف سال در هند است و نصف سال در کانادا، انداخت و همسرش، لورین، مشغول رقص هندی با او شد.

هارپر و همسرش البته به تماشای اولین نمایش «تشکر» که فیلمی کمدی راجع به زن و شوهری است که به هم خیانت می‌ کنند، ننشستند، اما حضورشان حتما بی ‌فایده نبوده است. دل اسمادر، یکی از هواداران پر و پاقرصِ کومار، به خبرنگار تورنتو استار گفته: «حالا که هارپر آمده این ‌جا به او رای می ‌دهم.»

 

مناظره رهبران احزاب به زبان انگلیسی در تی وی او کانادا