عباس کیارستمی هنرمند متفاوتی است، هم از منظر آفرینش هنری و هم از لحاظ اجرای آثارش. او از همان “نان و کوچه” نشان داد که از دیدگاهی دیگر، نوتر، انسانی تر، و هنری تر به آدمی و طبیعت توجه دارد. در فیلم های دیگرش که برای او و ایران شهرت و اعتبار جهانی در پی داشت کیارستمی نشان داد که از اتفاق نیست که آثاری متفاوت و مؤثر و انسانی و جهانی به وجود می آورد. کیارستمی در عرصه های بسیاری از هنر تمرین و ممارست کرده است. یکی از این عرصه ها عکس های اوست. عکس هایی که نگاه دوربین در خدمت دید تیز و جزئی نگر و انسانی او قرار می گیرد؛ تک درخت ها، چشم اندازها و لکه ها و قطره های باران در عکس های کیارستمی به ابزاری برای دقت و ممارست بیشتر آدمی با طبیعت تبدیل می شوند.

حالا هم او دیوارها را از همان نگاه هنرمندانه اش به طبیعت و اشیاء و انسان بهانه قرار داده است. نگاهی که در حد حیرت آدمی را به خود گره می زند. خود او در جایی در پیوند با عکس هایش گفته است: “سلیقه ی من عکس سیاه و سفید است، و عکس ها اگر هم رنگی باشند، باز سیاه و سفید می نمایند، نجابت سیاه و سفید را بیشتر از عکس رنگی دوست دارم…”

به راستی هم همین طور است، گونه ای نجابت و سلامت و صداقت توأمان در عکس های او هست، حتی اگر آن لکه ی کمرنگ، رنگی هم باشد که گاه گاه هست، زور اصلی فضا در سیاه و سفید است. در همان نجابتی که کیارستمی از آن یاد می کند. کیارستمی در عکس های دیدنی اش، بویژه در “دیوارها” دنیایی معنا و زیبایی توأمان را هدیه ی هنرپذیر می کند. خودش به درستی می گوید:

“هر عکس یک فیلم کوتاه است” و آدم اگر حوصله کند، اگر با همان دقت و ظرافتی که کیارستمی دیوارها و شاخه ها و سایه ها و ریشه ها و رنگ و رویا را درهم آمیخته و کوشیده است از زور و جلوه گری های لوندانه ی رنگ هم جلوگیری کند، تا معنا در فضای به قول خودش نجیب غالباً سیاه و سفید بخت ارتباط با هنرپذیر پیدا کند، آنقدر کار زیبا و چشم نواز و معنادار می شود که گاه تمیز عکس از نقاشی و یا آفرینش هنری با دست و دل نه لنز و دوربین آسان نیست. کیارستمی نگاهش به انسان و طبیعت یگانه ی خود اوست. هر چیز را که برمی گزیند با نام اثر هنری عرضه کند، پس از آفرینش می شود آن چیز، آن لحظه، آن دیوار، آن درخت، آن صحنه به اضافه ی کیارستمی، و این چنین است که شناسنامه دار می شود. آن برش طبیعت، آن درخت، آن چشم انداز فراخ برف، آن دیوار کاهگلی در حال ویرانی و جاودانه می شود، این حرمت حیطه ی هنرمندانه ی غالب آثار کیارستمی است و دیوارهای او که در گالری پری ندیمی، ما اهالی تورنتو بخت دیدنشان را داریم هم از همین حوزه ی اندیشه و هنر کیارستمی بهره ها دارند.

دیدن آثار کیارستمی بویژه عکس های او به آدم بخت آرامش، و علاقه ی بیشتر به انسان و طبیعت را می دهد. او از هر عکس بیش از پنج نسخه چاپ نمی کند تا خریداران آثار او در حد انگشتان دست باقی بمانند. آدم هایی که پاره ای از هنر ستودنی عباس کیارستمی را در کنار و چشم انداز خانه و محل کار خویش دارند. هنری که هر چه زمان بگذرد بر ارزش هنری و مادی آن ها افزوده می شود.

برویم به دیدن عکس های کیارستمی که سر آن ندارند که روایت کنند و قصه بگویند، بلکه آدمی را با خود به لحظه ای دوست داشتنی از طبیعت و دستاوردهای انسانی هنرمند میهمان می کنند.

 

هر عکس یک فیلم کوتاه است