امروز دیگر بر کسی پوشیده نیست که مهاجران، چه نسل اولی ‌ها و چه نسل ‌های بعدی، نقش مهمی را در سیاست کانادا بازی می‌ کنند. اگر تا پیش از این بیشتر حزب لیبرال بود که با اتکا به میراث نخست ‌وزیر افسانه ‌ای این حزب، پیر ترودو، می ‌کوشید رای به اصطلاح «جوامع قومی» را به خود اختصاص دهد، امروز تمام احزاب در این راه می ‌کوشند و استراتژی ‌های مشخصی دارند.

مدت کوتاهی پیش از انتخابات حاضر درز کردن گزارشی از سوی حزب محافظه ‌کار که امضای کسرا نجاتیان، مدیر مسائل مولتی‌کالچرالِ دفتر جیسون کنی، وزیر مهاجرت و شهروندی دولت هارپر، را پای خود داشت جنجال ‌های بسیاری را آفرید. در این گزارش از این گفته شده بود که حزب حاکم چگونه می‌ تواند آن‌چه رای جوامع «خیلی قومی» نامیده شده بود به خود اختصاص دهد. گزارش ‌ها خبر از این می ‌داد که حتی بعضی فعالان و نخبگان سابق حزب لیبرال،‌ از جمله در جامعه ‌ی ایرانی، در راستای تلاش ‌های هارپر و کنی به این حزب پیوسته ‌اند. تحقیقات مستقل شهروند شواهدی از این مورد را نشان می ‌داد.

این را ‌که محافظه‌ کاران و دیگر احزاب چه قدر در جلب آرای جوامع مختلف موفق بوده ‌اند تنها نتایج روز دوم مه نشان خواهد داد، اما شهروند در این راستا با شخصیت ‌های مختلف سیاسی از هر سه حزبِ مطرح کشور گفتگو کرده که نمونه‌ های آن‌را در این‌ جا مشاهده می ‌کنید. سئوال ‌ها اساساً حول این محور بوده که تلاش ‌های محافظه‌ کاران برای کسب آرای جامعه‌ی ایرانی به طور مشخص و جوامع قومی به طور کلی چقدر موفق بوده و این‌که کلا احزاب چه برنامه ‌هایی برای گرد هم آوردن این حمایت دارند.

جولیو مانفرینی (Giulio Manfrini)

نامزد فدرال ان دی پی در حوزه‌ ی یورک غربی

رئیس کمیته‌ ی روابط قومی ان دی پیِ انتاریو

 (گفتگوی تلفنی)

ـ اول باید بگویم که قضیه مختص جوامع به اصطلاح «قومی» نیست. محافظه‌ کاران تمام جوامع را هدف می‌ گیرند و جوامع مشخص و حوزه ‌های مشخص را بخصوص هدف می‌ گیرند.

ـ ان دی پی سازمانی ساده است که گروه‌ های پایه‌ ای با ظرفیت لازم برای هدف گرفتن جوامع مشخص را ندارد. من در حوزه ‌ی خودم جوامعی را که مترقی هستند یا می ‌خواهند صدایی مترقی داشته باشند هدف گرفته ‌ام. در حوزه‌ ی من این شامل فیلیپینی ‌ها، سری‌لانکایی‌ ها،‌ پنجابی ‌ها، هندی ها، یمنی ها، جامعه‌ ی اسپانیایی، ایتالیایی‌ ها و غیره می ‌شود.

ـ لیبرال‌ ها و محافظه‌ کاران هدف‌گیری می‌کنند، اما مشارکت و گفتگو نمی ‌کنند. هدف ما این دومی است منتهی ما شرکت‌ های بزرگ را پشت سر خود نداریم و متکی به کارگران و مردم هستیم. در ضمن مثلا لیبرال ‌ها کارمندان دولت استانی خودشان را هم برای انتخابات بسیج می‌ کنند و خوب ما از چنین امکاناتی برخوردار نیستیم.

ـ انگیزه ‌های سیاسی محافظه‌ کاران و لیبرال‌ ها یکی است و تنها حزبی که صدایی نو به جوامع مختلف کشور ارائه می‌کند ان دی پی است.

 رضا مریدی

نماینده‌ ی ریچموند هیل در مجلس انتاریو

اولین نماینده‌ ی ایرانی‌تبارِ کانادا

(گفتگوی تلفنی)

ـ فکر می‌ کنم محافظه‌ کاران فدرال خیلی سعی کرده ‌اند خود را به جوامع قومی نزدیک کنند. آقای جیسون کنی، وزیر مهاجرت، در این زمینه نقش سفیر حزب را بازی می‌کند و می‌ کوشد حزب محافظه ‌کار را لانسه کند و افراد را به سمت حزبش جذب کند. دلیل عمده‌ ی این حرکت هم این بود که این‌ ها می‌دانستند به طور تاریخی از آن‌ها حمایت نمی‌ شود. ما همه می‌ دانیم که آن ‌ها به جامعه ‌ی «بستر اصلی» تعلق داشتند و نه جوامع قومی و این موضوع هم کاملا مشخص است. مثلا در پارلمان انتاریو تقریبا اکثریت قریب به اتفاق نمایندگان ‌شان یک دست هستند و به ندرت فردی از جوامع قومی در میان ‌شان پیدا می ‌شود. اما در حزب لیبرال نمایندگان پارلمان از جوامع قومی بسیار هستند. در این مسیر و در این راستا گرچه توانستند در مهمانی‌ هایی که جوامع قومی ترتیب می‌ دهند حضور پیدا کنند، اما واقعیت امر این سئوال است که آیا حزب محافظه‌ کار می‌ تواند نیازهای افراد جوامع قومی را برآورده کند و آیا از ته دل می‌ خواهد کمک کند؟ باید منتظر بود تا عکس ‌العمل مردم در این مورد را ببینیم.

ـ کارهایی که حزب فدرال محافظه ‌کار تا به حال در رابطه با مهاجران کرده از ته دل نبوده و برای همین هم هست که می ‌بینیم بودجه ای ۵۴ میلیون دلاری که تا به حال به موسسات عام‌ المنفعه‌ ی مرتبط با جوامع قومی داده می ‌شد تا این ‌ها به مهاجران جدید کمک کنند تا انگلیسی یاد بگیرند، کار پیدا کنند، جا بیافتند و زندگی ‌شان را بچرخانند… این پول را به کل حذف کردند. باید بگویم که ۴۵ میلیون دلار این مبلغ مربوط به انتاریو می‌ شد. خوب این حرکت را چگونه می ‌شود تعبیر کرد؟ آقایان در مهمانی ‌ها خوب بلدند با به اصطلاح «رؤسا» و «لیدرها» بچرخند و بعضی ‌ها هم با افتخار با این‌ها عکس می‌ گیرند، اما کمک به این موسسات را که بیشتر هم متعلق به هندی ها یا پاکستانی‌ ها یا عرب ‌ها یا ایرانی ‌ها (و خلاصه اقوام غیراروپایی) هستند، مضایقه کرده اند.

ـ (در مورد برخورد حزب لیبرال به جنبش سبز) در تظاهراتی که در پارلمان انتاریو بود، یا موردی که در میدان مل لستمن بود، آقای باب ری آمدند، آقای ایگناتیف آمدند (حتی در ونکوور هم ایشان رفتند)، در محل پارلمان خانم کاتلین وین (نماینده ‌ی استانی دان ولی غرب و وزیر کنونی حمل و نقل) آمدند، از نمایندگان فدرال خانم مارتا هال فیندلی (نماینده‌ ی فدرال ویلودیل) آمدند، آقای راب آلیفانت (نماینده ‌ی فدرال دان ولی غرب) آمدند، آقای (برایان) ویلفرت (نماینده‌ ی فدرال ریچموند هیل) آمدند. آقای ویلفرت در رابطه با سعید ملک‌پور (مقیمِ کانادا که در ایران با حکم اعدام روبرو است) بسیار فعال بوده ‌اند، چندین بار با وکلای خارجی صحبت کرده ‌اند و حتی با سفیر ایران در اتاوا صحبت کرده‌ اند و در تظاهرات هم همه ‌ی این‌ها هر وقت توانسته ‌اند آمده ‌اند. تنها نمایندگان حزب لیبرال هستند که در این رویدادها شرکت داشته ‌اند. آقای جک لیتون، رهبر ان دی پی، هم یک بار کنار من آمدند و سخنرانی کردند، اما از بین محافظه‌ کاران آقای جیسون کنی،‌ آن هم فقط یک ‌بار،‌ حضور داشته ‌اند.

ـ جامعه ‌ی ایرانی باید بر مبنای واقعیت‌ ها و نه بر مبنای ظواهر عمل کند. باید ببیند هر کسی عملا چقدر کار کرده، اصولا خط مشی هر حزب در زمینه جوامع قومی هست یا نه؟ کدام حزب مولتی‌ کالچرالیسم را آورده و دارد توسعه می ‌دهد و اساس کارش قرار می‌ دهد؟ مثلا آقای ایگناتیف در برنامه‌ ی نوروزی شهروند آمدند اما یکی از زعمای حزب محافظه ‌کار را ندیدیم در مراسم نوروزی پیدایشان بشود. ایرانی ‌ها باید ببینند کدام یک از احزاب واقعا از اقلیت ‌ها حمایت می‌ کنند.

ـ سیاست کدام حزب به نفع کانادا است؟ حزبی که میلیون ‌ها دلار خرج می‌ کند تا زندان بسازد و هواپیماهای جنگنده ‌ی آخرین سیستم بخرد و از دستورات پارلمان سرپیچی می ‌کند تا برای اولین بار در تاریخ کشورهای مشترک  المنافع به این جرم به رای مجلس عوام از قدرت پایین کشیده بشود؟

 ویک گوپتای (Vic Guptai)

نماینده‌ ی محافظه‌ کاران در حوزه‌ ی ریچموند هیل برای انتخابات استانی

 (گفتگوی تلفنی)

ـ به نظر من خبری از هیچگونه بازی نیست. حزب محافظه‌ کار دارد با انواع و اقسام جوامع مختلف ارتباط برقرار می‌ کند. ما می‌ دانیم که کانادا مولتی‌ کالچرال ‌ترین کشور دنیا است. هر حزب سیاسی می ‌خواهد با تمام کانادایی ‌ها ارتباط برقرار کند چه کسانی که نسل ‌ها این‌ جا بوده ‌اند و چه کسانی که بعدها آمده ‌اند. آن‌چه برای همه مناسب است مجموعه مشترکی از ارزش‌ها است که بسیاری از جوامع قومی به آن باور دارند و حزب محافظه‌ کار به آن باور دارد و این پیغام است که جوامع مختلف را جذب می ‌کند.

ـ بسیاری از افراد جوامع قومی که به این ‌جا می ‌آیند مجموعه‌ ی محکمی از ارزش‌ های خانوادگی دارند. سخت کار می‌ کنند و طبق قوانین عمل می‌ کنند. مردم در جوامع قومی همان چیزی را می‌ خواهند که همه می ‌خواهند: شغل خوبی داشته باشند، زندگی شادی را این‌جا در آمریکای شمالی بگذرانند، بچه ‌هایمان موفق باشند و موفق ‌تر از آن‌چه خودمان بوده ‌ایم. این آن نوع پیغامی است که حزب محافظه‌ کار ارائه می‌ کند. هر روز افراد بیشتر و بیشتری از جوامع مختلف به حزب محافظه‌ کار می ‌پیوندند. پیغام استفن هارپر برایشان مقبول است و حزب لیبرال را رها می‌ کنند.

ـ (در مورد واکنش جامعه ‌اش به نامزدی او برای محافظه‌ کاران) بسیاری از افراد که در دوره‌ ی پیشین آمدند، حزب لیبرال را از دلایل آمدن خود می‌ دانند. به نظرم آن‌ ها این وفاداری‌ ها را سال‌ های پیش در ذهن خود ساخته ‌اند. بعضی جوامع ارتباطاتی دارند اما من می ‌بینم که بسیاری از مردم (در جامعه ‌ی خودم) حامی من هستند و فرای برچسب ‌ها نگاه می ‌کنند که هدف حزب ما چیست. ارزش‌ های حزب محافظه‌ کار چیست. سیاست ‌های حزب ما چگونه است. شاید نسل قدیمی ‌تری به حزب لیبرال وصل باشد، اما در مورد بقیه این‌ گونه نیست.

کانادا کشور مهاجران است. هیچ حزبی نیست که مدعی نمایندگی این کشور باشد و ضدمهاجرت باشد. به نظرم هیچ حزبی ضدمهاجرت نیست. شاهد افزایش شمار مهاجران در زمان دولت محافظه‌ کار بوده ایم. تلاش‌ های بسیاری برای ارتباط با جوامع شده است. یک نمونه وزیر جیسون کنی است که با جوامع متعددی ارتباط می‌ گیرد و گاهی اوقات در روزی ۳۰ رویداد شرکت می ‌کند.

 مایکل پارسا

استراتژیست و فعال ایرانی ‌تبار حزب محافظه‌ کار

رئیس سابق حزب در ریچموند هیل

 (گفتگوی تلفنی)

ـ من اولین بار در سال ۱۹۹۳ داوطلب حزب محافظه‌ کار بودم و بروشور پخش می ‌کردم. یکی از دوستان پدرم خیلی با حزب درگیر بود و من در سن ۱۲ سالگی به حزب در ۳ حوزه ‌ی اسکاربورو کمک می ‌کردم. ارزش‌ های خانوادگی حزب را دوست داشتم، این‌که خواهان وحدت خانواده هستند، خواهان دولت‌کوچک ‌تر، مالیات پایین ‌تر و کمک به شرکت‌ های کوچک.

ـ مردم دارند رای دادن بر اساس عادت را کنار می ‌گذارند و پلاتفرم احزاب را کمی بهتر می‌ بینند. افکار اصولی را بهتر می ‌بینند. نگاه می کنند که رهبران چه ارائه می‌ کنند.

ـ موضع نخست  وزیر علیه دولت ایران احتمالا از عوامل جلب ایرانیان بوده است. او موضعش را به روشنی اعلام کرده و در کنار مردم ایران ایستاده است. شاهد جذب آرا نه فقط در جامعه ‌ی ایرانی که در چندین جامعه‌ ی قومی که از نقاط قوت لیبرال‌ ها در گذشته بوده ‌اند هستیم.

ـ (در مورد احتمال این‌که روزی نماینده ‌ی ایرانی محافظه‌ کار داشته باشیم) امیدوارم. یکی از رویاهای من است. خیلی دوست دارم این بدیل را به مردم نشان دهیم. سیاست‌ ها و پلاتفرم‌ مان را نشان دهیم.

 مهرداد حریری

فعال ایرانی‌ تبار حزب لیبرال و رئیس سابق حزب در ویلودیل

 (گفتگوی تلفنی)

ـ هیچ حزبی نباید رای جوامع قومی را مال خود تصور کند و تضمین ‌شده بداند. این را باید عرصه رقابت آزاد بدانیم و این‌جور به نفع جوامع قومی هم خواهد بود چرا که هر حزبی برای جلب رای جوامع قومی به خواسته‌ های آن ‌ها و نظرات آن ها توجه می ‌کند و در این راه تلاش می ‌کند. اگر این را به عنوان پدیده ‌ای به این شکل ببینیم که رقابتی وجود داشته باشد بین احزاب مختلف،‌ پدیده ‌ی مثبتی است. برای این‌که تمامی احزاب باید توجه بکنند و برای توجه بیشتر رقابت کنند تا رای بیشتری دریافت کنند. این وقت هست که احزاب مجبورند به خواسته‌ ها و نیازهایشان توجه کنند. جوامع قومی انحصار تمام عمر حزبی نیستند. آن ‌ها باید با تمامی احزاب روابط خوب و سالمی داشته باشند و احزاب هم باید برنامه‌ های خودشان را بر این اساس تنظیم کنند.

ـ من فکر می ‌کنم در بین تمامی احزاب حزب لیبرال پیش‌قدم و صاحب ‌قدم در این رابطه است. به خاطر رابطه‌ ی تاریخی ‌اش با جوامع مهاجر. اما این‌که احزاب تلاش می ‌کنند افرادی از جوامع قومی مختلف در حزب ‌شان داشته باشند، به مسائل‌ شان توجه کنند و در جاهایی برنامه‌ هایشان را بر اساس آن‌ ها تغییر دهند در مجموع سالم می ‌دانم. اما آیا رابطه احزاب با جوامع قومی در بهترین حالت خودش هست؟ چنین چیزی نیست. هنوز راه داریم. هم احزاب و هم جوامع قومی باید تلاش کنند به رابطه ‌ای سالم ‌تر برسند. به رابطه ‌ای نهادینه ‌شده.

ـ در ضمن وقتی صحبت از جوامع قومی می ‌کنیم،‌ با این‌که این ‌ها مشخصه‌ ی خودشان را دارند و باید به این عنوان پذیرفته بشوند، نباید فراموش کنیم که ما این‌ ها را به عنوان جزایری درون جامعه ‌ی انگلیسی یا فرانسوی‌ زبان کانادا تصور نکنیم. من به هیچ وجه نمی‌ خواهم اینطوری باشد و احزاب هم نباید چنین احساسی بکنند. ضمن این‌که آن ‌ها هویت مشخصی دارند و نیازهای متفاوتی دارند که باید بهشان جواب داده باشد اما باید جزو جامعه‌ ی بستر اصلی کانادایی به حساب بیایند.

ـ من فکر می‌ کنم همان‌ طور که عرض کردم حزب لیبرال در این زمینه پیشرو هست و به نسبت احزاب دیگر در این زمینه خیلی کار کرده. نشانه ‌ی آن هم افرادی است که در سطوح مختلف حزب فعال هستند. در قسمت استانی حزب، یک نماینده ‌ی ایرانی در پارلمان استانی داریم. این خودش به نظرم نشان می دهد که حزب در این زمینه کار می‌ کند.

ـ رابطه و دینامیسم حزب با جوامع قومی باید از هر دو طرف بیشتر و بهتر شود و افراد بیشتری را در رده‌ های بالای حزبی و تصمیم‌گیری حزبی ببینیم تا در این رده‌ ها صرفا تعدادی از «مردهای سفیدپوست» (white male) را نبینیم.

 راب آلیفانت (Rob Oliphant)

نماینده‌ ی فدرال دان ولی غرب از حزب لیبرال

و منتقد مولتی ‌کالچرالیسم در کابینه ‌ی سایه‌ ی ایگناتیف

 (پاسخ کتبی به سئوالات شهروند)

ـ محافظه‌ کاران در جلب آرای کانادایی‌ های جدید موفقیت محدودی داشته ‌اند. هدف‌گیری کانادایی‌ های به اصطلاح «خیلی قومی»‌ توسط آن‌ ها نشان از این است که برای کسب رای چه کارهایی که نمی‌ کنند. کانادایی ‌های جدید مثل تمام کانادایی ‌ها نگران پیدان کردن شغل، امرار معاش خانواده، تضمین این‌که کودکان آموزش و پرورشی باکیفیت دریافت می ‌کنند، خدمات درمانی جامع دریافت می‌ کنند و دولتی باز و شفاف دارند، هستند. این ‌ها ارزش ‌هایی است که تمام کانادایی‌ ها با آن موافقند.

ـ جیسون کنی مدام بر عملکرد دولتش در زمینه‌ ی مهاجرت تاکید می ‌کند و مدعی است که سطوح مهاجرت را بالا برده، اما واقعیت در ‌آمار چیز دیگری است. گرچه سطوح مهاجرت بالا رفته اما به نسبت رشد در جمعیت ما پایین آمده. از زمانی که محافظه‌ کاران در قدرت بوده ‌اند سطوح وحدت خانواده ‌ها ۱۰ هزار نفر پایین آمده است. ماه گذشته آقای کنی پز می ‌داد که شمار ویزاهای اقامت موقت را به یک سوم سطوح دولت لیبرال قبلی رسانده. این آماری نیست که آدم به آن افتخار کند.

ـ حزب لیبرال به طرفداری از حقوق بشر در ایران ادامه داده است. ایروین کاتلر، منتقد حقوق بشر بین ‌المللی حزب لیبرال، بخش عمده ‌ای از توجه خود را معطوف این مساله کرده است. به اضافه من و همکارانم در حزب لیبرال زمان قابل توجهی را صرف کمک به مردم ایرانی حوزه ‌های خود کرده ‌ایم که نگرانی ‌هایی در کانادا و در کشور خود دارند.

ـ شما را تشویق می‌ کنم از وب ‌سایت آقای کاتلر دیدن کنید که در آن به اعمال حزب لیبرال در زمینه ‌ی ایران اشاره شده از جمله:

 

۱- ارائه لایحه ‌ی خصوصی C-412 که هدف از آن محکومیت ایران به تشویق نسل‌ کشی، سرکوب داخلی و تسلیحات هسته ‌ای است.

۲- گزارشی از کمیته ‌ی دائم امور خارجه و کمیته ی تجارت بین ‌الملل که محمود احمدی ‌نژاد را به عنوان تهدیدی بین‌ الملل شناسایی می ‌کند.

۳- مناظره‌ ی کارشناسانه ‌ای که در ماه فوریه ‌ی گذشته در آن شرکت کرد.

۴- و توماری که در سالگرد مرگ ندا آقا سلطان منتشر شد و دولت کانادا را زیر فشار می‌ گذارد تا احمدی ‌نژاد را به حساب‌ پذیری وادارد.

ـ حزب ما قویاً متعهد به بهبود وضعیت در ایران و همکاری با ایرانی-کانادایی ‌ها برای وقف ‌یابی راحت در جامعه‌ی کانادا است. من شخصاً در گردهمایی ‌های پرودموکراسی متعددی با ایرانی-کانادایی ‌ها از سراسر طیف سیاسی شرکت کرده ام. من با تمام آن‌ ها از نزدیک همکاری می‌ کنم تا تضمین کنم نگرانی‌ های کانادا در این تقلا برای حرمت، دموکراسی و حقوق بشر در ایران شنیده می ‌شوند.

ـ (در مورد این‌ ادعا که او بیش از نمایندگان لیبرال مناطق ایرانی ‌نشین در زمینه‌ی ایران فعال است) شمار قابل توجهی از کانادایی ‌های ایرانی ‌تبار در حوزه‌ ی من هستند و من به عنوان منتقد حزب لیبرال برای مولتی‌ کالچرالیسم سخنگوی رسمی برای تماس با جوامع فرهنگی هستم. بدین‌سان اغلب رهبری کار با جامعه‌ ی ایرانی را هم به دست می‌ گیرم. من در اجرای کارم همیشه با آن اعضای مجلس که جمعیت‌ های بزرگی از جامعه‌ ای مشخص را دارند مشورت می ‌کنم. در زمینه‌ ی ایرانی-کانادایی ‌ها همکاری گسترده ‌ای با مارتا هال فیندلی و برایان ویلفرت داشته ‌ام و اخیرا این دو را به عنوان نمایندگان تماس حزب لیبرال با جامعه‌ ی ایرانی در کانادا منصوب کرده ‌ام.

هم برایان و هم مارتا به کار خود برای جامعه ‌ی ایرانی ادامه می ‌دهند. مارتا در روز ۷ مارس از جیسون کنی، وزیر مهاجرت، سئوالی در مورد هدف ‌گیری کانادایی های جدید، از جمله بسیاری ایرانی-کانادایی ‌ها، به عنوان به اصطلاح «رای‌ دهندگان بسیار قومی» مطرح کرد. به اضافه او به عنوان منتقد حزب لیبرال برای مهاجرت بین ‌المللی قویاً متعهد به تضمین عدم حمایت از رژیم احمدی ‌نژاد است. برایان ویلفرت قویاً خواهان بازگشت سعید ملک‌پور، فردی ایرانی-کانادایی که در ایران به مرگ محکوم شده، بوده است.

 مارتا هال فیندلی

نماینده‌ ی فدرال ویلودیل از حزب لیبرال

 (در مورد این‌که آیا محافظه‌ کاران موفق به کسب رای جوامع قومی شده ‌اند یا خیر) خیر. اولا اعداد چنین چیزی را نشان نمی‌ دهد. اگر به نتایج انتخابات از ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۸ نگاه کنید در حالی که محافظه‌ کاران مدعی «پیشروی» هستند، اعداد نشان می ‌دهد که در سال ۲۰۰۸ در بیشتر حوزه ‌ها رای محافظه ‌کاران یا همانقدر باقی ماند یا پایین رفت. چالش پیش روی ما در سال ۲۰۰۸ این بود که بسیاری از لیبرال‌ ها برای دلایلی که درک‌ شان می‌ کنیم در خانه ماندند. خبر خوش این‌ جا است که این دفعه با مایکل ایگناتیف رهبری بسیار قوی داریم و پلاتفرم سیاسی عالی، خانواده‌ محور و با مسئولیت اقتصادی. در عین حال بسیاری از کانادایی‌ ها در بسیاری زمینه‌ ها از استفن هارپر، خرج‌ های وسیع و اتلاف ‌آور و بی‌ احترامی او به پارلمان و دموکراسی خیلی ناراحتند. ما مطمئنیم که بسیاری از لیبرال‌ هایی که دفعه‌ ی قبلی در خانه ماندند این‌دفعه رای می‌ دهند. در عین حال من محافظه‌ کاران بسیاری می‌شناسم که از هارپر و رفتار او شرمنده و ناراحتند.

ـ دوم این‌که تلاش ‌های اخیرا افشاشده‌ ی جیسون کنی برای تماس با جوامع «قومی» و «خیلی قومی»، به قول خودشان، توسط بسیاری از افراد در این جوامع به عنوان تلاش ‌های زمخت برای جلب رای تلقی می شود و نه کار واقعی برای کمک به رسیدگی به نیازهای این جوامع. این ‌را با قطع اخیر عمده ‌ی بودجه ‌ی سازمان‌ های خدمات وقف ‌یابی توسط دولت هارپر مقایسه کنید که بیشترشان در تورنتوی بزرگ هستند و از جمله برنامه ‌ی «وقف ‌یابی دانشگاه» را شامل می‌ شوند که می‌ دانیم کمک ‌های بسیار واجبی به بسیاری کانادایی ‌های جدید، از جمله بسیاری از ایرانی ‌ها، می‌ کند. دولت لیبرال به سرعت این بودجه را برخواهد گرداند. ما مفتخریم که بسیاری کانادایی ‌ها حامی لیبرال‌ ها بوده ‌اند و خواهند بود و این به خاطر واقعیات است: سابقه‌ ی طولانی ما در تشویق مهاجرت و پذیرش کانادایی ‌های جدید که هنوز هم خیلی بیشتر از محافظه‌ کاران این کارها را می‌ کنیم؛ شور و شوق تاریخی لیبرالِ ما برای مولتی‌ کالچرالیسم؛ و ساخت منشور حقوق و آزادی ‌ها به دست ما؛ و تاریخ ما در مسئولیت اقتصادی و زیرکی مالی. کسری بودجه‌ ی عظیمی که ما لیبرال‌ ها در سال ۱۹۹۳ از محافظه‌ کاران گرفتیم را با ۱۳ میلیارد دلاری که در سال ۲۰۰۶ برای آن‌ ها باقی گذاشتیم مقایسه کنید. به آن این واقعیت را اضافه کنید که تنها در طول ۵ سال به کسری بودجه ‌ی عظیم محافظه‌ کاران رسیده ‌ایم، که حتی بدون خرج انگیزشی رکود هم به آن می‌ رسیدیم. ما به حمایتی که حزب لیبرال به خاطر سیاست ‌هایمان و آن‌چه برای بسیاری کانادایی‌ های جدید به دست آورده ‌ایم کسب کرده افتخار می ‌کنیم.

سوم و مهمتر از همه به باور من، بیشتر مردم، بخصوص ایرانی ‌ها، به خاطر اهمیت دموکراسی واقعی، احترام به پارلمان و احترام به حکومت قانون به کانادا آمده ‌اند. دولت استفن هارپر اولین نه فقط در تاریخ کانادا که اولین در تاریخ کل کشورهای مشترک ‌المنافع است که مقصر تحقیر پارلمان شناخته ‌شده است. و این مدت کوتاهی پس از این است که هارپر نه یک بار که دو بار پارلمان را تعطیل کرده تا به کانادایی‌ ها حساب پس ندهد. در عین حال می بینیم که چهار نفر از مقامات ارشد حزب محافظه‌ کار،‌ از جمله دو سناتور کنونی، با حبس به خاطر جعل انتخاباتی و مالیاتی روبرو هستند.

ـ (در پاسخ به این ادعا که او در خیلی رویدادهای جامعه‌ ی ایرانی شرکت نکرده است) نمی‌ دانم این حرف ‌ها از کجا آمده است. من شخصاً در بسیاری از گردهمایی ‌ها در حمایت از انقلاب سبز شرکت کرده ‌ام. بارها به طور علنی و با قوت در مورد نیاز احترام دولت ایران (و بقیه) به حقوق تمام مردم برای آزادی بیان و اعتراض صلح‌ آمیز صحبت کرده ‌ام. مایکل ایگناتیف دانشور و کارشناس با شهرت جهانی در مورد حقوق بشر است. او به عنوان روزنامه‌ گار نقض حقوق بشر در بسیاری کشورها از جمله ایران و کردستانِ کنونی را گزارش کرده است. من این ادعا را که هیچ یک از ما رای هیچ کسی را مختص خود دانسته باشیم قویاً رد می‌کنم.

ـ خود تو (آرش عزیزی که سئوال‌ها را پرسیده)‌ مرا در خیلی رویدادها دیده ‌ای اما در ضمن بسیار مهم است که بدانید من به طرق بسیار دیگری که کمتر علنی هستند با افراد و گروه ‌های کوچک در مورد مسائل مشخص همکاری کرده ‌ام. شاید این‌ ها کمتر به چشم بیاید یا دانسته شود اما بسیار مهم است. من به عنوان نماینده‌ ی مجلس آدم‌ های محشری در دفترم دارم (تیم ما عالی است)‌ که به صدها نفر از جامعه‌ ی ایرانی به طرق مختلف کمک کرده ‌اند. کار فعال در جامعه، اغلب به شیوه ‌های بی سر و صدا، بسیار مهم‌ تر از تنها ظاهر شدن در رویدادهای عمومی است.

 راتیکا سیتساباسیان

نامزدِ تامیل‌ تبار ان دی پی در حوزه‌ ی اسکاربورو-روژ ریور:

 ـ۳۰۰ هزار تامیل در کانادا هستند که هیچ نمایندگی در سطح استانی یا فدرال ندارند. تنها در سطح شهرداری حضور داریم و آن هم به اندازه‌ ی کافی نیست.

ـ والدین من همیشه لیبرال بودند. اما لیبرال‌ ها هنگام نیاز از ما پشتیبانی نکردند. آن‌ ها همیشه می‌ گفتند در کنار ما هستند، اما هرگز حمایت واقعی نکردند و هیچ‌ کاری نکردند. در مه ۲۰۰۹ بود که دیگر صبرهای جامعه لبریز شد. هر روز ده‌ ها هزار نفر از ما، روز و شب، در خیابان بودیم. از آن ‌ها خواستیم بیایند و از ما حمایت کنند، اما آن‌ ها پشت درهای بسته ماندند و گفتند حمایت می ‌کنند و بیرون نیامدند. تنها کسی که آمد جک لیتون (رهبر ان دی پی) بود. سر و کله‌ ی هیچ لیبرال یا محافظه ‌کاری پیدا نشد. هیچ کس حرفی نزد فقط نمایندگان استانی و فدرال ان دی پی آمدند. جک لیتون شانه به شانه ‌ی ما ایستاد.

ـ در این حوزه‌ ی انتخاباتی، ۶۸ درصد مهاجر هستند و ۸۹ درصد اقلیت مشهود. حمایت از لیبرال ‌ها دارد کاهش می‌ یابد. مهاجران می ‌بینند که آن ‌ها واقعا نماینده ‌ی ما نیستند. ۱۵ هزار تامیل در این حوزه زندگی می‌ کنند و دیگر جان ‌شان به لب رسیده و می‌ دانند که فقط جک لیتون برای حمایت از تامیل ‌ها ظاهر شد.

ـ جامعه واقعا می‌ خواهد تغییر ببیند. جوانان و ساکنان مرا از طریق فعالیت ‌های مشترک مختلف می ‌‌شناسند چرا که سال‌ها مدافع جامعه و فعال در آن بوده ‌ام.

 

 

بالا راست: مارتا هال فیندلی ـ راب اولیفانت ، پائین: راتیکا سیتساباسیان ـ مهرداد حریری

بالا راست: جولیو مانفرینی، رضا مریدی ـ پایین: ویک گوپتای ـ مایکل پارسا