اسامه بن لادن تبعه ثروتمند عربستان سعودی بود که ۵۴ سال پیش از پدری یمنی و مادری سوری زاده شد. وی در اوایل دهه هشتاد در جنگ با نیروهای شوروی در افغانستان با آمریکاییان هم پیمان شد. پس از خروج روس ها از افغانستان برای مدت کوتاهی به فعالیت سیاسی روی آورد و در اوایل دهه نود سده گذشته همراه خالد عبدالرحمان حمد الفواز، انجمن پند و اصلاح “هیئه النصیحه والاصلاح” را تشکیل داد. این انجمن، عمدتا به نصیحت پادشاهان و فرمانروایان و روحانیان وابسته به دربار سعودی می پرداخت، تا این که در نیمه های دهه نود قرن گذشته بار دیگر به عملیات ترور و خشونت روی آورد که با حمله به برج های دو قلوی نیویورک در سال ۲۰۰۱ به اوج خود رسید.

 دو عامل عمده، زمینه های مساعدی برای پیدایش بن لادن و سازمان القاعده بوده اند: نخست سرکوب های خونین اسرائیل و نفی حق تاریخی ملت فلسطین در برپایی کشور مستقل فلسطینی، و دوم وجود رژیم های مستبد در کشورهای خاورمیانه.

  بن لادن به عنوان معلم برجسته خشونت ورزی معاصر، جهان را به دو اردوگاه – فسطاط به عربی – تقسیم می کرد. دنیای اسلام از یک سو، و دنیای کفر از سوی دیگر، که پیروان مسیحیت و یهودیت را در بر می گرفت. اما در یورش های خونبار سازمان القاعده به اماکن عمومی در کشورهای اسلامی و اروپایی، افزون بر مسیحیان، شمار فراوانی از مسلمانان بی گناه نیز به خاک و خون افتادند. در این تقسیم بندی مطلق مبتنی بر سیاه و سفید، اندیشه مبتنی بر نفرت  و نفی دیگران حاکم بود. و البته این امر با تقسیم بندی جورج بوش پسر، رییس جمهور سابق ایالات متحد آمریکا مبتنی بر “آن که دوست آمریکا نیست دشمن آن است” بی شباهت نبود.  

 با وقوع انقلاب های دموکراتیک در کشورهای عربی، اندیشه های بن لادن به ضعف گرایید اما کاملا نمرد. جوانان این کشورها نه پرچم آمریکا را به آتش می کشند و نه شعار “محو اسرائیل از نقشه زمین” را سر می دهند. مشکل جوانان تونس و مصر و سوریه و لیبی و یمن و الجزایر و ایران در وهله اول با فرمانروایان مستبد این کشورهاست، زیرا به خوبی دریافته اند که مسئول دانستن “استکبار” جهانی در این عرصه، در واقع نوعی فرار به جلو است.

 اندیشه دگم و متحجر “القاعده” از زهدان اخوان المسلمین زاده شده است. اینان نیز به رغم ادعای دوری از اندیشه های اسامه بن لادن، هنوز یک  حزب مذهبی قشری هستند که به طور پنهان با رژیم استبدادی ولایت فقیه ایران سر و سوری دارند. گرچه انتظار می رود اخوان المسلمین با تشکیل حزب “آزادی و عدالت” به سوی یک تشکل مدنی سیاسی روی آورند.

 سال ۲۰۱۰ با سرنگونی دیکتاتورهای سیاسی همچون زین العابدین بن علی و حسنی مبارک آغاز شد و روز یکشنبه گذشته نیز یک دیکتاتور بدون قلمرو یعنی اسامه بن لادن به زمین افتاد و پیش بینی می شود دیگر همگنان عرب و غیر عربشان نیز به آنان بپیوندند.

 درباره علت دستیابی نیروهای آمریکایی به اسامه بن لادن حرف و حدیث فراوان است. برخی آن را به اعتراف های اخیر حسنی مبارک و فرزندان و حاکمان محبوس رژیم پیشین مصر نسبت می دهند. سخن از آن می رود که سازمان جاسوسی آمریکا – سیا – از مدت ها پیش به شکلی کاملا سری، خط سیر ۱۴۹ میلیارد دلاری را تعقیب می کند که بخش عمده آن در مصر دوران مبارک پولشویی شده و بخشی از آنها کمک های مالی هستند که از سال ۱۹۹۸ به واسطه یک طرف آسیایی به سازمان القاعده رسیده است. اینان می گویند پس از ده سال پیگرد اسامه بن لادن فقط با سقوط مبارک بود که این راز گشوده شد.

 برخی نیز این موضوع را به معامله ای میان آمریکا و ایران پیوند می دهند که بخشی از آن به دستگیری عبدالمالک ریگی باز می گردد که گویا به کمک پاکستان و آمریکا صورت گرفت. در اینجا نیز سخن از نقش واسطه سوریه می رود.

 همان گونه که اشاره رفت پیکار مسالمت آمیز و مدنی توده های میلیونی مصر، باطل السحر مبارزه قهر آمیز سازمان القاعده گردید. این پیکار پس از دویست سال، موضوع رابطه دین و دولت یا دین و سیاست را به شکلی ریشه ای و عمیق مطرح ساخت و در شکل و معنا با تزهای خشونت بار بن لادن – که به مدت دو دهه ذهن جوانان متعصب مسلمان را به خود جلب کرده بود – خط و مرز کشید و در عمل چیزی کاملا متفاوت با این تزها را مطرح نمود. 

موفقیت انقلاب مصر و تونس، شکست کاربرد مبارزه قهر آمیز را به عنوان تنها راه تغییر و تحول ثابت کرد. اکنون آماج سازمان القاعده در برابر انقلاب مدنی، مسالمت آمیز و دموکراتیک خلق های عرب لنگ انداخته است.

اندیشه جهادی بن لادن بر اساس حذف و نابودی دیگری قرار دارد که این کار به واسطه تکفیر آن دیگری صورت می گیرد. قرائت وی از دین قرائتی سلفی و ملانقطه ای از متون دینی است و ادعای دستیابی به حقیقت مطلق را دارد. و البته دموکراسی، پاد زهر این اندیشه ویرانگر است.  

نقش بن لادن در سال های اخیر به سبب فشارها و پیگرد همیشگی نیروهای آمریکایی به سود دکتر ایمن ظواهری کاهش یافته بود. اما نسل درون سازمان القاعده در الزرقاوی نمود یافت که تا لحظه مرگ، بن لادن و ظواهری را به هماوردی می طلبید. اما نسل سوم جوانانی هستند که به واسطه اینترنت به خدمت سازمان القاعده در آمده اند. اینان به شکل فردی و بدون پیوند با رهبران و به طور غیر ارگانیک به عضویت القاعده در آمده اند و مهمترین مشخصه آنان خشم و نفرت از سیاست های آمریکا در خاورمیانه و افغانستان است.  

         

 

اسامه بن لادن در بین مذهبیون متعصب طرفدار دارد