از روزی که دولت سوریه تصمیم گرفت با گلوله دست به اصلاحاتی که قولش را داده بود بزند، تاکنون بیش از پانصد نفر به سلامتی کشته شده اند!

در مورد این کشتار نه تنها خانم کلینتون وزیر امورخارجه آمریکا، که بسیاری از خبرگزاری ها نیز جمهوری اسلامی ایران را متهم کرده اند که در سرکوب مردم سوریه به بشار اسد کمک می کند.

اعطای نشان افتخاری جمهوری اسلامی ایران به بشار اسد

بنده بی خبر از همه جا بدیهی است که نمی توانم درستی یا نادرستی چنین خبرها و شایعاتی را تائید کنم، اما اگر فرض کنیم که همه این حرف ها و خبرها و شایعات درست هم باشد، اشکالش در چیست؟ مگر کمک به همنوع فقط در فرستادن چادر و پتو به هنگام وقوع زلزله خلاصه می شود؟

ما با بشار اسد دست دوستی داده ایم و “دوست آن باشد که گیرد دست دوست، درپریشانحالی و درماندگی”. و اسد اکنون گرفتار مردمی شده است که صحبت از دروی وری هایی به نام دموکراسی و آزادی و این چیزها می کنند بنابر این به کمک ما نیاز دارد.

خارجی ها نه که معنی کمک به همنوع را درست درک نکرده اند، خیال می کنند آدم باید به انتظار بنشیند تا یک بلای آسمانی نازل شود و آنوقت به کمک دیگران بشتابد در حالی که بلای زمینی هم بلاست! وقتی ملتی جوش می آورد و به خیابان می ریزد در حقیقت یک بلای خیابانی نازل شده است. و در چنین صورتی دولت ناچار است با تانک و توپ و به ضرب گلوله خیابانها را خلوت کند که بتواند اصلاحاتی که قولش را داده عملی کند. مگر می شود یک خیابان پر از تظاهرکننده را اسفالت کرد یا در آن اصلاحاتی نمود؟!

دولت ها در چنین مواردی ناچارند مثل اجل معلق روی سر تظاهرکنندگان خراب شوند و آنها را سرجای خود بنشاند تا بتوانند کارشان را بکنند و بدیهی است که به کمک یاران نیاز دارند. شعر: “ما ز یاران چشم یاری داشتیم” را برای چه کسی و چه موقعی گفته اند؟

در مورد کمک به بشار اسد، شیخ سعدی خودمان نیز شعر سروده و بارها تاکید کرده است که وقتی سوریه شلوغ شد باید به بشار اسد کمک کرد! بدیهی است اسم بشار اسد را توی شعر نیاورده که آمریکائی ها برایش حرف درنیاورند، ولی به زبان بی زبانی این حرف را زده و این توصیه را کرده.

مگر آنجا که می گوید تو نیکوئی کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز مگر منظورش این نیست که برو و در سرکوب  مردم سوریه کمک کن تا سوریه هم به موقعش  کمکت کند؟!

مگر سعدی نگفته است: بنی آدم اعضای یک پیکرند، چون از یکدگر توپ و تانک می خرند؟

کمک به بشار اسد وظیفه ماست و اگر این کار را کرده باشیم، وظیفه خود را انجام داده ایم!

 

دشمن فرق نعلین و کفش را نمی داند

مدتهاست که همه جا صحبت از قهر و آشتی بین آقایان خامنه ای و احمدی نژاد است و خیلی از سایت های خبری نوشته اند که احمدی نژاد پا توی کفش خامنه ای کرده است.

آقای رئیس جمهور بالاخره پس از ده روز خانه نشینی در جلسه هیات دولت شرکت کرد و گفت همه این خبرها شایعه بود. من هرگز پا توی کفش مرشد و مراد خودم نکرده ام و مدرک هم دارم.

آیت اله خامنه ای  نعلین می پوشند و من کفش. من اصلا نعلین پوشیدن را بلد نیستم و دوره  آن  را هم ندیده ام!

 

کارگران را با رقم های درشت آشنا کنید

آدم دلش به حال کارگران ایرانی می سوزد. نه که بیشتر از دویست سیصد هزار تومان حقوق نمی گیرند، (البته اگر بهشان بدهند!) بیشتر از دویست سیصد هم بلد نیستند بشمرند. در نتیجه خیال می کنند ۳۲ رقم بزرگی است و سی و دو ماه حقوق نگرفتن خیلی مهم است!

به نظر من باید برای کارگران هموطنمان که به مناسبت روز اول ماه مه به خیابان آمدند و دست به تظاهرات زدند، یک کلاس آموزشی گذاشت و هزار و میلیون و میلیارد را هم یادشان داد تا طفلکی ها بفهمند رقم هائی در دنیا وجود دارد که رقم ۳۲ انگشت کوچیکه آنها هم به حساب نمی آید.

برای عبرت این کارگران، می توان ثروت برخی از مقامات مملکتمان را درشت روی تخته سیاه نوشت، صفرهایش را شمرد، خود رقم را برای آنها هیجی کرد تا یاد بگیرند و بفهمند عدد ۳۲ وسط اینهمه عدد و رقم گردن کلفت، اصلا داخل آدم به حساب نمی آید.

در چنین صورتی است که کارگران می روند سراغ زن و بچه شان و هروقت یک میلیون ماه حقوق شان عقب افتاد به خیابان می آیند و تظاهرات می کنند نه پس از۳۲ ماه!

 

خانم خانه دار، نه آقای خانه دار

خدا را شکر بالاخره یکنفر پیدا شد و حرف دل ما را زد.  خودمان که از این عرضه ها نداشتیم!

به گزارش شهرزادنیوز، خانم زهرا عباسقلی زاده، مدیرکل امور بانوان و خانواده در مورد وظایف زنان فرمایشاتی کرده اند که خلاصه آن به زبان ساده و خودمانی می شود: “وظیفه زنان شوهرداری و بچه داری است”.

چهل سال است که من دارم این حرف را یواشکی و توی دلم می زنم، و کسی گوش نمی کند!

اگر هدف خداوند از خلقت زن همان نبود که خانم عباسقلی زاده فرموده اند، اول زن را خلق می کرد و بعد مرد را برای رفاه و آسایش او خلق می نمود، ولی می بینیم که خداوند اول حضرت آدم را خلق کرد و بعد حوا را برای آسایش او خلق کرد. همچنانکه هیچ کس اول نمی رود مبل و پرده و کمد بخرد و بعد به فکر خرید خانه ای باشد که به آن مبل و پرده بخورد!

در اینمورد حتی ضرب المثل داریم که اول باید چاه را کند و بعد منار را دزدید. یعنی اول باید آدم را خلق کرد، بعد برای راحتی اش حوا را به وجود آورد!

و جالب است که میلیاردها زن موجود در جهان، این مثال به این سادگی را باور ندارند و دم از برابری و برادری با مردان می زنند.

آخرکدام برابری و کدام برادری؟ زن و مرد چطور می توانند باهم برادر یا خدای ناکرده برابر باشند؟!

اگر زن و مرد برابر باشند معنی اش این است که مرد هم باید یک دانه زن بگیرد در حالی که می دانیم مرد حق دارد چهار زن عقدی و بی نهایت صیغه داشته باشد. این خواست خداست ودست ما نیست که کم وزیادش کنیم!

اینکه خانم عباسقلی زاده فرموده اند وظیفه زنان خانه داری و بچه داری است حرفی است بسیار پسندیده و نیکو. اگر هزار تا کتاب هم که بخوانی می بینی که همه جا نوشته اند خانم خانه دار، و ننوشته اند آقای خانه دار.

شاعر مرض داشته که سروده: “قضای آسمان است این و دیگرگون نخواهد شد”؟ اینها یک چیزهای حساب شده است و چون و چرا ندارد. بهترین دلیلش هم اینکه همان شاعر فرموده “هر آن قسمت که آنجا شد، کم و افزون نخواهد شد”. هرکسی هم اعتراض داره می تونه روز قیامت اعتراض کنه! 

 

 * میرزاتقی خان یکی از روزنامه نگاران و طنزنویسان پیشکسوت ایران و از همکاران تحریریه ی شهروند است.