ترجمه: فرنگیس زاهد

اشاره: شنبه ۱۴ می ۲۰۱۱ در موزه سلطنتی انتاریو در تورنتو، روز میراث فرهنگی ایران به همت گروه ایرانیان تورنتو برگزار شد.  دبیر بخش انگلیسی شهروند، سیماسحر زرهی از این مراسم مطلبی در بخش انگلیسی منتشر کرد که ترجمه ی آن را این هفته می خوانید لذا نیازی به گزارش جداگانه برای بخش فارسی ندیدیم، جز اینکه ضمن خسته نباشید به دست اندرکاران برگزاری این مراسم، یادآور شویم که در روز میراث فرهنگی ایران، جای یکی از مهمترین هنرها، یعنی ادبیات خالی بود؛ هنری که بویژه در دوران حکومت تاریک اندیش جمهوری اسلامی نقش مهم و انکارناکردنی دارد. امید است در سال های آینده، در چنین مراسمی، از ادبیات غنی ایران زمین غافل نمانند و آن را نیز به طرز شایسته ای نه تنها به جوانان ایرانی برون مرز که به غیرایرانیان نیز معرفی نمایند.

شهروند

 *** 

ژیان قمشی مجری بخش اول برنامه، نمایش لباس دوره های مختلف ایران تا زمان پهلوی، گروه موسیقی سرو

 رابطه ی آن دسته از ما که به دنیای فرهنگ های کهن تعلق داریم با موزه ها معمولا رابطه ای توأًم با عشق و نفرت است.  این مؤسسات عظیم غربی با راهروهایی تودرتو،  سنگ فرش های مرمری و ستون های پر نقش و نگار متأثر از معماری یونان و رم، اغلب صاحب ارزشمندترین گنجینه های سرزمین مادری ما هستند.

برای بسیاری از ما ایرانی ها، عراقی ها و یا مصری ها  سخت است که از برابر ویترین های شیشه ای موزه های کشورهای غربی بگذریم بدون آنکه باستان شناسانی را با شکل و شمایل ایندیانا جونز و یا لورا کرافت تصور نکنیم که با همدستی مستقیم یا غیر مستقیم حکام مستبد و فاسد محلی گنجینه های ملی ما را به تاراج برده اند.

 در عین حال به نظر می رسد موزه ها تنها مؤسساتی  هستند که از میراث فرهنگی ما تجلیل می کنند، و از پشت ویترین های شیشه ای وسوسه انگیز آنهاست که می توان پرده های ملیله دوزی قدیمی، آثار سفالی و صنایع دستی ارزشمندی را دید که بیان کننده تاریخ غنی و فرهنگ رنگارنگ ما هستند.

برخلاف نگارخانه های غربی که عمدتاً بر آفرینش های فرهنگی ملت های اروپایی و امریکای شمالی متمرکز هستند، تولیدات فرهنگی ما در خاور میانه و خاور نزدیک در موزه های غربی نمود بیشتری دارند.

در گذشته موزه ها مکانی بودند که نگاهی اجمالی از شرق را به  چشمان جستجوگر غربی ها ارائه می دادند. گنجینه های هنری و معماری ما را از موطن اصلی خود خارج می کردند و در دسترس ملت های اروپا و امریکای شمالی قرار می دادند تا درباره آنها مطالعه کنند، تاریخچه آنها را بیابند و آنها را به بایگانی بسپارند. موزه ها با تاکید بر گنجینه های رنگارنگ غیر بومی خود می توانند بازدیدکننده های بیشتری را جذب کنند.

لادن لطفی، گروه موسیقی باربد، گروه تنبک نوازان آراز نایب پاشایی و رقص انفرادی بیتا جعفری

اما امروزه، وظیفه موزه ها در تورنتو که خانه جمعیت رو به رشد مهاجران است به کارگیری راهکارهایی در بازاریابی ست که پاسخگوی  این جمعیت در حال تغییر باشد.

در طی چند سال گذشته موزه رویال انتاریو برای جذب جوامع قومی ـ فرهنگی به طراحی و معرفی چند برنامه ابتکاری پرداخت. آنها با اشتیاق  کلکسیون کوچک اشیاء چینی، جنوب آسیا و کره ای خود را به نمایش گذاشتند و با همکاری با این جوامع برنامه های ویژه ای ارائه کردند تا پای جمعیت های قومی را به موزه رویال انتاریو باز کنند. یکی از ابتکارات موفق آنها معرفی روز میراث آسیای جنوبی بود که اینک سومین سال خود را پشت سر می گذارد.

روز شنبه ۱۴ می نوبت ما بود تا برای بزرگداشت اولین سالانه روز میراث ایران موزه را  به تسخیر خود درآوریم. این گردهمایی، که توسط گروه ایرانیان تورنتو سازماندهی شده بود، موفقیتی شگرف  اعلام شد.

بهنام اصفهانی زاده، رئیس کنگره ایرانیان کانادا و مدیر پروژه روز میراث ایران با اشتیاقی وصف ناشدنی از موفقیت این روز سخن می گفت.

او اذعان داشت که حمایت گسترده جامعه ایرانی از گردهمایی، کارمندان موزه را شگفت زده کرده بود. او می گوید:”حضور و حمایت جامعه ایرانی فوق العاده بود، کارمندان موزه مرتب به ما تبریک می گفتند و آن روز را بهترین روز میراث می نامیدند.”

محمد شیخ الاسلامی یکی دیگر از مسئولان گروه ایرانیان تورنتو و مدیر مالی روز میراث ایران می گوید:”با توجه به اطلاعاتی که من از موزه رویال انتاریو دریافت کردم آنها اصلا انتظار چنین حضور گسترده ای را نداشتند.” و در ادامه توضیح می دهد:”روز جمعه فقط ۶۸ بلیت به صورت آن لاین فروختیم و تعداد کمی هم در فروشگاه ها به فروش رفتند. به باور من در بهترین حالت ممکن بود ۳۰۰ تا ۴۰۰ بلیت بفروشیم.”

گروه رقص گیسو با دو رقص، گروه رقص اودلار با رقص های آذربایجانی و آیدا مفتاحی

بنا بر تخمین سازماندهندگان گردهمایی بین ۱۳۰۰ تا ۱۵۰۰ نفر در روز میراث ایران در موزه حضور داشتند. در تمام روز موزه مملو از ایرانیانی بود از همه ی گروه های سنی؛ از کودکان گرفته که به آموزش و تهیه کاردستی مشغول بودند، تا بزرگسالانی که از موسیقی سنتی ایرانی لذت می بردند و جوانانی که با ریتم موسیقی رقص ها دست می زدند.

به باور شیخ الاسلامی چنین مناسبت هایی نه تنها برای میزبانان از اهمیت زیادی برخوردار است، بلکه برای موزه رویال انتاریو نیز بازدیدکننده های بیشتر و افزایش فروش بلیت را در پی دارد:”مشی کنونی موزه برای همکاری با دیگر جوامع قومی استخدام نیرو جهت ارتقاء کارایی موزه است. گردهمایی ما بر میزان فروش بلیت آنها افزود و تاثیر مثبتی بر جای گذاشت. حال آنها به ضرورت سرمایه گذاری روی جامعه ایرانی پی برده اند.”

جشن روز میراث ایران شامل اجرای برنامه های متنوع رقص و موسیقی زنده توسط افراد و گروه های متعددی بود از جمله  گروه های موسیقی سرو و باربد، گروه تنبک نوازان آراز نایب پاشایی، رقص های انفرادی آیدا مفتاحی، بیتا جعفری و لادن لطفی و گروه های رقص آفتاب، گیسو و اودلار. علاوه بر اجرای برنامه در سن اصلی در سالن ورودی موزه، در گوشه و کنار نیز سن های کوچکی بر پا شده بود و با اجرای موسیقی به جشن غنای بیشتری می بخشید.

نمایش لباس دوره های مختلف از باستان تا دوره پهلوی

 

از دیگر برنامه های متنوع جشن تهیه کاردستی، نمایش مد، سخنرانی و پخش فیلم و ارائه انواع غذاهای ایرانی در رستوران موزه رویال انتاریو بود. به طور خلاصه برای هر کسی و هر سلیقه ای چیزی پیدا می شد.

این برنامه تنوع فرهنگ ها و سنت های ایرانی را، از اجرای قطعات محلی و سنتی گرفته تا آثار مدرن، به زیبایی به نمایش گذاشت. این جشن هم در نمایش گوناگونی فرهنگی ایران موفق بود و هم در جلوه گر ساختن استعداد هنرمندان جوان ایرانی.

حضور مجری نامدار و بذله گوی ما ژیان قمشی، مجری برنامه Q در رادیو CBC، بر روی سن روح تازه ای در مراسم دمید. قمشی در پایان مراسم با بیان چند جمله به فارسی غوغایی در مراسم ایجاد کرد، هرچند او در پیدا کردن بعضی کلمات دچار مشکل می شد، اما تماشاچیان در حمایت از او با صدای بلند به کمکش می شتافتند.

 

اگرچه مراسم روز میراث ایران بسیار خوب برگزار شد، اما سازمان دهندگان آن تاکید کردند زمان کوتاهی برای سازمان دهی  برنامه  در اختیار داشتند. اصفهانی زاده از چگونگی شروع پروژه سخن می گوید:”لیلا مسلمی که در واحدهای غرب آسیا و آموزش موزه رویال انتاریو داوطلبانه مشغول به کار است در تماسی با من نظرم را برای برگزاری روز میراث ایران در موزه  جویا شد. ایده هیجان انگیزی بود و من بلافاصله  داوطلب شدم.”

او در ادامه گفت پس از تماس اولیه  کار برنامه ریزی به سرعت پیش رفت:”نقطه آغاز پروژه در ماه فوریه بود، اما تا هنگام دریافت کارت پستال های تبلیغاتی  برای برگزاری گردهمایی در ماه مارچ  کاری پیش نرفت. در نهایت ما فقط دو ماه برای برنامه ریزی و سازماندهی مراسم وقت داشتیم.”

شیخ الاسلامی موفقیت این جشن را به خاطر حضور و همکاری جوانان ایرانی در این پروژه می داند. او می گوید:” ما از استعداد و توانایی فرزندان ایرانیان جامعه خودمان استفاده کردیم ـ جوانان ایرانی که اینجا بزرگ شده اند مسئولیت برنامه ریزی را به عهده گرفتند ـ آنها هم به ایرانی بودن و هم به کانادایی بودن خود حساسند.

لادن لطفی معلم رقص و مدیر گروه رقص آفتاب هماهنگ کننده رقص های اجرا شده در روز میراث ایران بود. او از نقش خود در سازماندهی برنامه رقص در آن روز می گوید:”هنگامی که با رقص های متنوعی روبرو هستید انتخاب درست اهمیت زیادی دارد.” و در ادامه می افزاید:”هنگام تصمیم گیری برای انتخاب رقص آنچه برایم مهم بود برجسته ترکردن تنوع فرهنگ های ایرانی و رقص های سنتی بود. ما می خواستیم در برنامه هم رقص گروهی داشته باشیم و هم رقص فردی، هم سنتی و هم مدرن. اما در کنار آن من می خواستم هنرکسانی که حرفی برای گفتن داشتند را نیز به نمایش بگذارم.”

لطفی می افزاید:” صادقانه بگویم با آنکه  همه داوطلبانه با ما همکاری می کردند، اما ترغیب مردم به مشارکت کار سختی نبود. بیشتر آنها وقتی می فهمیدند که محل اجرا در موزه رویال انتاریوست تمایل بیشتری به همکاری نشان می دادند.”

به همراه موسیقی و رقص حاضران این فرصت را نیز در اختیار داشتند تا از گنجینه ی ارزشمند ایران در موزه بازدید کنند.

یکی از آثار به نمایش گذاشته شده که توجه مرا بسیار به خود جلب کرد قطعه ای کاشی آبی رنگ بود که از هزاران قطعه ی ریز سرامیک لعابی تشکیل شده بود. این کاشی زیبا همچون قطعات پازل پیچیده ای بود که اجزاء آن به شکلی بغرنج در کنار یکدیگر قرار گرفته و تصویری حیرت انگیز پدید آورده بودند. نوشته زیر اثر حکایت از آن داشت که این قطعه کاشی متعلق به حرم زین الملک شیعه است و توسط نوه ی او جعفر پسر علی الحسینی الادهمی الغباری، ساخته شده است. 

ماری فغانی یک سال و نیم روی مرمت این کاشی ها کار کرده است

و من در حالیکه به آن خیره شده بودم در فکر بودم که چگونه این قطعات به اینجا آورده شده اند و چه کسی آن را به شکل اولیه اش درآورده است.

روز شنبه هنگامی که به طور اتفاقی ماری فغانی را ملاقات کردم پاسخ سئوالم را یافتم، زنی که پشت ماجرای آن قطعه کاشی بود. فغانی از سال ۱۹۸۰تا ۱۹۸۲ به عنوان محافظ در موزه رویال انتاریو مشغول کار بود. یکی از پروژه هایی که مربی اش لیزا گلومبک برایش در نظر گرفت بازسازی این قطعه سفالی بود. حال او به هزاران تکه ریز و درشت  دسترسی داشت.

فغانی می گوید:”من یک سال و نیم روی این اثر کار کردم. و در همان زمان در حال نوشتن پایان نامه کارشناسی ارشد خود بودم و بسیار امیدوار که بتوانم در رشته هنر دانشگاه تورنتو ادامه تحصیل دهم.”

او می افزاید:”لیزا گلومبک مرا یافت و برای  این کار استخدام کرد ـ  این قطعات در انبار موزه نگهداری می شدند.”

“من در طی تحقیقات درسی ام که بر پایه این اثر سفالی بود متوجه شدم کسی که این تکه ها را به غرب آورده در اصفهان زندگی می کرده است، این قطعات  سفالی که برای محفوظ ماندن هنوز به  دیوار وصل بودند با شتر از مرز ایران خارج شده به پاریس برده شدند و به موزه ها فروخته شدند.”

فغانی علاوه بر ترمیم و بازسازی آثار متنوع از جمله  سه نقاشی دیواری چینی اولین جشن ایرانی را در سال ۱۹۹۲ در موزه رویال انتاریو سازمان داد.

او از آن روزها می گوید:”به مناسبت نوروز در سال ۱۹۹۲ ما مهمانی شام مفصلی در موزه رویال انتاریو بر پا کردیم. ما یک شام کاملا ایرانی داشتیم  و حتی ارکستر موسیقی آثاری را اجرا کرد. ما توانستیم  در آن هنگام ۴۵۰ بلیت بفروشیم ، و از حمایت سازمان ها و روزنامه های ایرانی متعددی در پیشبرد آن جشن بهره مند شدیم.

او با مقایسه روز میراث ایران  و  مهمانی شام نوروز خودش اذعان داشت که این حرکت ابتکاری گامی به جلو ست. او می گوید:”من از حضور جوانان خوشحال بودم ـ نسل جدید جوانان ایرانی ـ کانادایی مثل نوه ام نسلی هستند که باید از فرهنگ ایرانی پشتیبانی کنند. در چنین مناسبت هایی ست که فرزندان ما  احساس غرور و سربلندی می کنند و ریشه های خود را می شناسند. به باور من اگر جامعه ایرانی – کانادایی به حمایت خود از این موزه ها ادامه دهد آنها نیز تلاش بیشتری خواهند کرد تا فرهنگ ما را در ویترین های خود به نمایش گذارند.”

اصفهانی زاده و شیخ الاسلامی هر دو تاکید کردند که بدون پشتیبانی جامعه ایرانی برگزاری این مراسم غیرممکن بود. بسیاری از رسانه ها، سازمانها و مؤسسات ایرانی از این مراسم حمایت کردند.

 

شیخ الاسلامی می گوید:”من از جامعه ایرانی متشکرم. اگر ما همه کارها را انجام می دادیم اما ایرانیها در مراسم حضور پیدا نمی کردند ما موفقیتی به دست نمی آوردیم. من می خواهم مردم بدانند چه نقش مهمی در موفقیت جشن های ما دارند.”