فراخوان دعوت از اهل قلم آذربایجان جنوبی برای شرکت در کنگره مؤسس “انجمن قلم آذربایجان جنوبی (ایران) در تبعید” 

اطلاعیه شماره یک ـ ۲ ژوئن ۲۰۱۱

دوستان عزیز

ایران کشوری است که در آن ملیت های مختلف با زبان ها، ادبیات، فرهنگ و آداب و سنن مختلف زندگی می کنند.  سابقه اختناق و خفقان دو رژیم ایران، هم سلطنتی پهلوی و هم جمهوری اسلامی ایران معرف حضور همه شما و کلیه سازمان های حقوق بشر، بویژه انجمن قلم جهانی است.

 گام هائی که انجمن قلم جهانی و شعبه های مختلف آن در اروپا و آمریکا و کانادا برداشته اند، جان تعداد بیشماری از نویسندگان و شاعران و روزنامه نگاران ایران را از مرگ حتمی نجات داده  و در بسیاری موارد به تسهیل زندگی مشقت بار آنان در زندان ها یاری رسانده اند. 

 اما در کشور ما ایران، خفقانی از نوع دیگر نیز وجود دارد که گرچه حضور وهن آمیز آن مدام در برابر جهانیان بوده است، اما به ندرت درباره آن اقدامی جدی و درخور اهمیت ذاتی مسئله به عمل آمده است.  ایران کشوری است کثیر المله که در آن فقط یک زبان، یعنی زبان فارسی، که زبان مادری کمتر از یک سوم جمعیت کشور را تشکیل می دهد، به رسمیت شناخته می شود. در واقع طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، فارسی زبان رسمی همه مردم ایران است. زبان های ترکی آذربایجانی، کردی، ترکمن، لری، بلوچی و عربی و… به رسمیت شناخته نمی شوند و صاحبان این زبان ها باید تحصیلات خود را به یک زبان، یعنی زبان فارسی سر و سامان دهند. ظلمی که بر بیش از دو سوم جمعیت ایران تحمیل می شود تقریبا در هیچ کشوری سابقه ندارد.

 آمار دولت جمهوری اسلامی ایران و آمار سازمان های  بین المللی آذربایجانی های ایران را بین ۲۰ الی ۳۵ میلیون ذکر می کنند که برابر با یک سوم جمعیت ایران است، ولی با این وجود، آنها از حق آموزش به زبان مادری خود محروم اند.  شاعران و نویسندگان و منتقدان و روزنامه نگاران آذربایجان ایران (آذربایجان جنوبی) در کشور خود ایران در تبعید کامل فرهنگی و هویتی زندگی می کنند.  تعداد بیشماری از آنان در خارج از ایران، در اروپا، ترکیه، جمهوری آذربایجان، کانادا و آمریکا به سر می برند و آثار خود را به زبان های مختلف می نویسند و منتشر می کنند.

 ما نویسندگان، شاعران، منتقدان، و روزنامه نگاران تبعیدی آذربایجانی در خارج از ایران، به هر زبانی که آثار خود را می نویسیم با پذیرفتن کامل مفاد منشور و اساسنامه انجمن قلم جهانی، که فعالیت خود را بر راستای اعلامیه جهانی حقوق بشر قرار داده است، با متمرکز کردن فعالیت خود بر راستای منشور جامع انجمن قلم جهانی، می خواهیم  با ایجاد سقفی برای فعالیت های صنفی، ادبی و فرهنگی خود از حقوق نویسندگان، شاعران، محققان و روزنامه نگاران آذربایجان جنوبی (ایران) در سراسر جهان دفاع کرده و در جهت اعتلای فرهنگ و ادبیات  خود کوشش کنیم. 

 برای نیل به این مقصود، یعنی تاسیس “انجمن قلم آذربایجان جنوبی (ایران) در تبعید” و پیوستن به خانواده انجمن قلم جهانی از همه همکاران قلمزن آذربایجانی خود در تبعید  دعوت می کنیم تا با حضور در “کنگره مؤسس” در پروسه تأسیس انجمن قلم آذربایجان جنوبی فعالانه شرکت کنند.

با احترام،

هیئت مؤسس  “انجمن قلم آذربایجان جنوبی (ایران) در تبعید”:

سودابه اردوان، علیرضا اصغرزاده، رضا براهنی، اسماعیل جمیلی، علیرضا جوانبخت قولونجو، سیف الدین حاتملویی، هاشم خسروشاهی، ماشالله رزمی، هادی سلطان القرائی، هدایت سلطان زاده، حسین سلیمان اوغلو، سویل سلیمانی، یونس شاملی، ضیاء صدرالاشرافی، فرزاد صمدلی، صدیقه عدالتی، فرهاد قابوسی، علی قره جه لو، لیلا مجتهدی، ناصر مرقاتی، علیرضا مظفر (میانالی)، محمدرضا هیئت، احمد یزدانی.

 هیئت هماهنگی کنگره مؤسس:

 رضا براهنی: baraheni@yahoo.com

صدیقه عدالتی: s.adalati@googlemail.com   

علیرضا اصغر زاده:  asgharzadeh8@gmail.com

علی قره جه لو:  a_ghara@hotmail.com

علیرضا اردبیلی: alirza.g@gmail.com  

محمد آزادگر:     m.azadgar@gmx.net  

 

***  

پیکره ی مرده ی جمهوری اسلامی

بیانیه ی ۱۲ نفر از روشنفکران در خارج از کشور

 نظام جمهوری اسلامی پیکره مرده ای است که با تکیه بر عصای پوسیده نفت و به سحر و جادوی دین فروشی عوامانه و دروغ پردازی وقیحانه بر ایوان نظر زنده جلوه می کند. مرگ یک نظام سیاسی را بهتر از هرجا در آینه رفتار آن با شهروندانش می توان دید. نظام جمهوری اسلامی رفتار خود را با مردم ایران بر مبنای درک خاصی از تاریخ اسلام شکل داده است. مطابق این درک، رسم حکمرانی کامیاب را باید از مکتب حاکمان اموی آموخت. معاویه به ایشان آموخت که غایت حکومت حفظ قدرت به هر قیمت است، و سیاست جز عرصه فریب و خدعه نیست. او بود که رسم قرآن بر سر نیزه کردن را بنیان نهاد و به ایشان نشان داد که با نیزه ای که قرآن بر سر دارد آسانتر می توان سرهای اهل قرآن را شکافت و سینه هاشان را درید. و نیز یزید آموزگارشان شد که در مقابله با “فتنه” باید قاطع بود و ریشه آن را از بیخ درآورد، یعنی نابودی مخالف کافی نیست، دودمان او را هم باید بر باد داد. مخالف حکومت یا خاموش است یا با همه اهل بیت اش مرده. درخت زقومی که از آن خاک شور برآمد اکنون به بار نشسته و میوه های زهرآگینش را کاملاً آشکار کرده است: اعدام های بی محاکمه سال های اوایل انقلاب اسلامی، کشتار بی رحمانه مردمان بی پناه مناطق مرزی، ندانم کاری ها و بی کفایتی هایی که به شهادت صدها هزار جوان رشید ایرانی در جنگی توانفرسا و خانمان سوز انجامید، اعدام هزاران انسان بی دفاع در زندان های جمهوری اسلامی، سرکوبی خونین اعتراضات آرام و مسالمت آمیز مردم در خیابان ها، زندانی کردن و شکنجه صدها اندیشمند و صاحب نظر دلسوز، آزار وحشیانه خانواده های زندانیان سیاسی و قربانیان دستگاه خفقان، اهانت به مفاخر ملّی این مرزوبوم در برنامه های فرمایشی و بی هویت یا بر منابر واعظان مزدبگیر، تحقیر سیستماتیک زنان در عرصه های حقوقی، سیاسی، و اجتماعی، فروکوبیدن خشونت بار نهادهای کارگری، آزار و بی رحمی در حقّ اقلیت های مذهبی خصوصاً شهروندان بهایی، تبعیض های شنیع علیه مسلمانان اهل سنت، به خون کشیدن دراویش گنابادی. و این همه را باید در کنار بی کفایتی در مدیریت اقتصادی، گسترش فقر دامنگیر، شکاف طبقاتی، نابودی فرهنگ ملّی و مستقل، و گسترش اعتیاد و بیکاری از میوه های شوم آن درخت نامبارک دانست. جمهوری اسلامی، ایران را ویران و گورستانهای آن را آباد کرد. این ویرانی ها فقط ثمره بی عدالتی ساختاری موجود در قانون اساسی و ساختار سیاسی، حقوقی، و اقتصادی ظالمانه نظام جمهوری اسلامی نیست، بلکه علاوه بر آن ناشی از بی کفایتی و ضعف شخصیتی صاحب منصبان نظام هم هست. صاحب منصبانی که از سر خودشیفتگی همه مخالفان و منتقدان خود را جملگی خائن، خبیث، یا ساده لوح می دانند، و مسئولیت ندانم کاریها و ناکارآمدی های ویرانگر خود را همواره بر گرده مترسک “دشمن” موهومی می نهند که معجزه آسا همیشه و همه جا درکار است و کامیاب. زعامت آیت الله خامنه ای مصداق آشکار سپردن کارهای عظیم به انسان های حقیر است. شگفتا که نظامی که مدعی بود بنیانگذاران و متولیانش از جرگه اهل علم هستند، و سنگ بنایش بر دقت وسواس گونه در رعایت ملاحظات اخلاقی بنا شده است، سرانجام به آنجا رسید که زمام خود را به دست جمعی اوباش درنده و دریده خو وانهاد، و برای حفظ پایه های قدرتش از ارتکاب هیچ دنائت و رذالتی فروگذار نکرد و نمی کند. نظامی که رسالت خود را “تتمیم مکارم اخلاق” می دانست، عاقبتش تحکیم منافع اشرار شد، و در این راه افترایی نبود که نزد، جنایتی نماند که نکرد، و خشونتی نبود که نورزید. سرانجام بر همگان آشکار شد که در این نظام هدف هر وسیله ای را مباح می کند- مشروط بر آنکه آن هدف تحکیم پایه های قدرت “ما” باشد. این “ما” در حلقه تنگ حلقه به گوشان کانون قدرت، یعنی ولی مطلقه فقیه، منحصر است. هر کس که از حلقه تنگ این “ما” بیرون باشد، از حلقه آدمیت و شمول اخلاق و مروّت بیرون است. اعضای حلقه تنگ این “ما” حقّ دارد بکشد، بهتان بزند، شکنجه دهد، تجاوز کند، و حقوق انسانی هر غیر “ما”یی را بی محابا نقض کند، بدون آنکه سرسوزنی مجازات، بازخواست یا حتّی شماتت شود. این بود نهالی که آیت الله خمینی نشاند و آیت الله خامنه ای آبیاری کرد، و بسیاری دیگر بر بستر جامعه ای که هر روز ناسالم تر می شد، پروبالش دادند تا همه ملّت ایران سی سال میوه های زهرآگینش را به ضرب تازیانه بچشند.

بالا: زری سحابی مادر هاله، دکتر شامخی همسر او و آسیه شامخی دخترش، پائین دکتر سارا شریعتی در مراسم یادبود هاله سحابی سخنرانی کردند

 

 زوال اخلاقی این نظام به آنجا رسید که جسم و روح رنجور سیامک پورزند، مرد شریف، وطن دوست، بی آزار و بی پناه را چندان کینه توزانه و درنده خویانه درید که پیرمرد شریف سرانجام جهان مردگان را بر زیستن در ظلّ سلطان جائر برگزید، و بی بال و دلشکسته از این قفس پرید. زوال اخلاقی این نظام به آنجا رسید که سوگواری بر عزّت الله سحابی را که سران همین نظام به پارسایی و وطن خواهی می ستودند، برنتافت، و رجاله هایش را به جان جسد بی جان او انداخت، و سنگدلانه دل دردانه دخترش را در پس پیکر پدر درید. خودکشی دردناک سیامک پورزند و مرگ دل گزای هاله سحابی پرده از آخرین پرده این “تراژدی الهی” سی ساله برداشت. در این پرده آخر سیامک پورزند و هاله سحابی نشان دادند که انسانهای آزاده گاه با مرگ خویش زندگی آزادانه را ستایش می کنند. آیت الله خامنه ای هم نشان داد که می کوشد تمامی راه های مسالمت آمیز تغییر در نظام جمهوری اسلامی را به بن بست بکشاند و بار دیگر نشان دهد که منطق جمهوری اسلامی منطق حاکمان صاحب تکلیف و شهروندان صاحب حق نیست، بلکه منطق آمریت و تابعیت محض است، اما آشکار است که تقدیر این پرده آخر در کنش و واکنش میان اراده سلطانی که خود را مطلق العنان می پندارد و مشارکت شهروندانی که دیگر رعایای مسلوب الاختیار نیستند رقم خواهد خورد.

در این شبها و روزهای تیره ما در اندوه عزیزان از دست رفته و یاران دربندمان دل شکسته ایم. اما اندوه مان را آه می کنیم، و آه مان را فریاد می کنیم و چشمانمان را به افق های فردای روشن می دوزیم که ملک به کفر می ماند اما به ظلم نمی پاید.

هفدهم خرداد نود 

امضا کنندگان:

علی افشاری، عبدالعلی بازرگان، رضا بورقانی، فاطمه حقیقت جو، مصطفی رخ صفت، سهراب رزاقی، ابراهیم سلطانی، معصومه شفیعی، حسین قاضیان، حسین کمالی، اکبر گنجی، آرش نراقی

 

***

 

نامه سرگشاده ۳۵۰ تن از فعالان مدنی در حمایت از حقوق کودکان خانواده های زندانی 

مدرسه فمینیستی:  افزایش آمار زندانیان در ایران، چه سیاسی و چه غیرسیاسی، نه تنها نگرانی ها را نسبت به کاهش استانداردهای بهداشتی، تغذیه و در مجموع سلامتی آنان را افزایش داده، بلکه بیش از آن نگرانی نسبت به تاثیر مخرب و چند وجهی ـ و اغلب جبران ناپذیر ـ که در روح و روان کودکان این زندانیان و در نهایت آینده آنان برجای می گذارد را صد چندان کرده است. از همین روست که نزدیک به ۳۵۰ تن از کنشگران مدنی، طی نامه ای سرگشاده، دغدغه ها و نگرانی های خود را نسبت به شرایط ناگوار چنین کودکانی، اظهار داشته اند. متن کامل بیانیه این کنشگران به شرح زیر است:

بیانیه حمایت از حقوق کودکان زندانیان  

زندان: تنبیه زندانی یا فرزند او؟ 

بالا رفتن آمار زندانیان ـ صرف نظر از جرم و اتهامی که به آن محکوم شده ‌اند ـ جنبه ‌ای پنهانی و نگران‌کننده به دنبال دارد: کودکان این زندانیان خود به قربانیان فراموش شده تبدیل شده ‌اند. با توجه به اینکه آمار دقیقی از تعداد زندانیان موجود نیست، به دست آوردن تخمینی از تعداد کودکان زندانیان در ایران دشوار و حتی ناممکن است.

رضا خندان همسر نسرین ستوده می گوید به هنگام ملاقات ماموران با مهراوه و نیما فرزندان نسرین همچون اسرای جنگی رفتار می کنند

کودکان زندانیان (افراد زیر ۱۸ سال)، علاوه بر رویارویی با مشکلات مشابه کودکان هم سن و سال خود، با سختی‌‌های دیگری هم روبرو هستند: دوری از پدر یا مادر زندانی برای مدتی نامعلوم، دوری از محیط آشنای خانه (برای آنکه تحت مراقبت نزدیکان خود قرار گیرند)، حس  اندوه، تنهایی، ترس از دست دادن پدر یا مادر زندانی برای همیشه، گناه، شرم، بی‌اعتمادی، اضطراب، و افسردگی. با توجه به اینکه این کودکان نزدیک‌ترین مراقبین‌شان را در کنارشان ندارند امور روزانه آنها هم دچار اختلال می‌شود و این وضعیت برای کودکان زنان زندانی (که غالباً مراقبت ‌های روزمره کودک بر عهده آنهاست) شدیدتر است. کودکانی که سن کمتری دارند گاه با مادر خود در زندان به سر می‌برند و تحت تاثیر مستقیم فضای نامناسب زندان و فشارهای روانی که به مادرشان وارد می‌ شوند هستند. علاوه بر این اگر پدر یا مادر زندانی نان ‌آور خانواده نیز باشد، این کودکان ممکن است در معرض مشکلات اقتصادی نیز قرار گیرند. در نتیجه کودکان زندانیان به واسطه شرایط اجتماعی و روحی متفاوتی که تجربه می‌کنند نیازمند مراقبت ‌های ویژه ‌ای هستند و تامین حقوق آنها می ‌بایست به طور جداگانه مورد توجه قرار گیرد.

زندانی بودن پدر یا مادر نمی تواند دستاویزی برای تنبیه فرزند او نیز باشد.  طبق ماده ۹ پیمان‌نامه حقوق کودک، که ایران نیز به آن ملحق شده است، «کودک نمی ‌باید بر خلاف میل ‌اش از والدین خود جدا شود»، مگر اینکه مسئولان معتمد تصمیم بگیرند که چنین «جدایی منافع عالی کودک را برآورده می‌کند.» نص پیمان ‌نامه حقوق کودک بر «منافع عالی» او استوار است و هرگونه اقدامی به این منافع خلل وارد نماید خلاف نیت قانون‌گذار است. به همین خاطر مسئولان زندان می‌باید اقدامات  جداگانه‌ ای در نظر بگیرند تا کودکانی که به ملاقات والدین خود به زندان می روند آسیب روحی کمتری ببینند. ما امضا کنندگان این بیانیه برای به حداقل رساندن آسیب ‌های روحی و روانی که به این کودکان وارد می‌شود خواهان برقراری امکانات زیر برای کودکان همه زندانیان ـ اعم از سیاسی و غیرسیاسی ـ توسط قوه قضاییه و صندوق کودکان سازمان ملل متحد در ایران هستیم.

 ـ امکان برقراری ملاقات های حضوری مرتب برای کودکان زندانیان با پدر یا مادر زندانی شان

 ـ ایجاد فضای مناسب کودکان برای ملاقات ـ از جمله عدم حضور مامورین با لباس فرم در سالن ملاقات

 ـ ورودی مجزا برای کودکان ملاقات کننده، برای آنکه کودکان با نرده های زندان مواجهه نشوند

ـ فراهم آوردن حدالامکان وسایل بازی در سالن ملاقات

 ـ استفاده از رنگ‌های شاد در فضای سالن ملاقات

ـ امکان ملاقات زندانی با کودکش با لباس شخصی

ـ امکان ملاقات های ویژه طی روزهایی که کودک به دیدار والدینش بیشتر احتیاج دارد (روز تولد کودک یا والدین زندانی، سال نو، …)

 رونوشت به:

ریاست قوه قضاییه، دفتر یونیسف در تهران،  دفتر منطقه ای یونیسف  ـ اردن، کمیسر عالی حقوق بشر ـ ژنو، سازمان عفو بین الملل، دیدبان حقوق بشر

 

***

ضرب و شتم و تجاوز به یک دختر دانشجو در دانشگاه فردوسی مشهد

دانشجونیوز: در اتفاقی کم سابقه، جمعه شب گذشته یکی از دختران دانشجوی ساکن خوابگاه دانشگاه فردوسی در حالیکه در داخل دانشگاه به سمت پردیس در حال حرکت بود توسط افرادی ناشناس مورد ضرب و شتم و تجاوز به عنف قرار گرفت. دانشجوی مذکور که در محوطه ی دانشگاه رها شده بود به بیمارستان انتقال یافته و حال وی نامساعد گزارش شده است.

بنا به گزارشات ارسالی به دانشجو نیوز، دانشجویان بلافاصله پس از خبردار شدن در نخستین ساعات بامداد جمعه اقدام به تجمع اعتراضی کردند. در این تجمع که بالغ بر ۴۰۰ تن ا ز دانشجویان شرکت کردند، دانشجویان اعتراض و انزجار شدید خود را از این عمل به انتظامات، حراست و رییس دانشگاه(عاشوری)،  اعلام و در پایان، ادامه اعتراض و تحصن گسترده در روزهای آتی در اعتراض به عملکرد مسئولان دانشگاه را خاطرنشان کردند.

همچنین دانشجویان با فرستادن نمایندگانی به بیمارستان جهت اطلاع لحظه به لحظه از وضع سلامتی دانشجوی مذکور و با طرح شعارهای عاشوری استعفا استعفا…خواهر غریبم حقتو پس می گیرم… دانشجو می میرد ذلت نمی پذیرد، خواستار پاسخگویی رییس دانشگاه در برابر این عمل شدند که با عدم حضور وی دانشجویان به سمت پردیس حرکت کردند.

مشخص نیست با وجود تدابیر شدید امنیتی و حضور محسوس و پر رنگ ماموران حراست دانشگاه، افراد غیر دانشجو چگونه موفق به ورود به دانشگاه شده و اقدام به این جرم نموده اند.

 

***

اعدام ده تن در زندان اوین

هرانا: ده زندانی محکوم به اعدام که در زندان قزل حصار محبوس بودند پس از انتقال به زندان اوین اعدام شدند.

به گزارش هرانا به نقل از فعالان حقوق بشر و دموکراسی، اتهام این زندانیان از سوی دستگاه قضایی و رسانه های حکومتی اعلام نشده است.

اسامی چهار تن از اعدامیان به قرار زیر است:

۱- زندانی امیر مسائلی حدودا ۴۰ ساله، ۴ سال در اردوگاه مرگ کهریزک و زندان قزل حصار زندانی بود. او در سالن ۱ واحد ۲ زندان قزل حصار زندانی بود.

۲-زندانی عیسی موسی‌زاده ۴۲ ساله، ۲ سال در اردوگاه مرگ کهریزک و زندان قزل حصار زندانی بود. او در سالن ۱ واحد ۲ زندان قزل حصار زندانی بود.

۳- زندانی اکبر خنجری ۲۵ ساله از سالن ۳ واحد ۲ زندان قزل حصار کرج ۲. ۵ سال در زندان قزل حصار زندانی بود.

۴- زندانی علی معروف به علی کوچولو ۲۶ ساله از سالن ۴ واحد ۲ زندان قزل حصار کرج. او نزدیک به ۴ سال در زندان قزل حصار زندانی بود.

 

***

حجاب باعث حذف فوتبال زنان ایران از المپیک شد

رادیو آلمان: تیم ملی فوتبال زنان ایران، شامگاه جمعه سوم جون، به علت حضور بازیکنان محجبه در بازی مقابل اردن و خودداری داور بحرینی از داوری در این دیدار، از مقدماتی المپیک لندن حذف شد. شهرزاد مظفر مربی سابق تیم فوتبال زنان درباره ی  این رویداد می گوید: ما در دور اول این مسابقات شرکت کرده بودیم، بدون هیچ مسئله و مشکلی و این هم ادامه‏‌ی همان مسابقات است. بنابراین، من فکر می‏‌کنم اگر فیفا می‏‌خواست تصمیم بگیرد که ایران با این شرایط شرکت نکند، باید همان دور اول هم اجازه نمی‏‌دادند.

فوتبالیست های دختر پس از حذف به شدت ناراحت شدند

البته فیفا همیشه با لباس‏‌های ما مشکل داشته است. در مسابقات المپیک نوجوانان جهان هم برای ما خیلی مسئله درست کردند. ولی من فکر می‏‌کنم که این دیگر مقداری زیادی مته به خشخاش گذاشتن است. چون به‏‌هرحال نکات مورد نظر آن‏ها را ما تقریباً رعایت کردیم، لباس‏‌ها را اصلاح کردیم، مقنعه‏‌ ها را تبدیل به کلاه کردیم و حالا ایرادی روی یقه‏‌ ی پیراهن ‏‌ها گرفته‏‌اند… آن‏ها ایراد گرفته ‏‌اند که این یقه زیادی بلند است و باید آن را قیچی کنید و یا بردارید. این هم برای ما عملی نیست.

شهرزاد مظفر در پاسخ این پرسش که “چرا فدراسیون فوتبال ایران، قبل از این دیدار حساس مقدماتی المپیک، به دنبال رایزنی‏‌ها و به ‏‌دست آوردن تفاهم‏‌های لازم نبود که کار به این‏جاها نکشد؟” گفت: ما عکس لباس‏‌ها را قبل از المپیک نوجوانان جهان فرستاده بودیم و آن عکس‏‌ها تایید شده بود. موقعی هم که به آن‏جا رفتیم، همان لباس‏‌ها را برده بودیم. وقتی از نزدیک لباس‏‌ها را دیدند، ناراحت شدند و ایراد گرفتند.

ولی اصولاً من خودم فکر می‏‌کنم که فیفا هم باید مقداری کوتاه بیاید، برای این‏که اجازه بدهد کشورهایی که مسلمان هستند و باید با این لباس‏‌ها بازی کنند، بتوانند بازی کنند. چون این‏‌جوری دارند قشری را از ورزش کردن محروم می‏‌کنند. این حق طبیعی دختران مسلمان هم هست که با رعایت شرایط خاص خودشان بتوانند بازی کنند.

به نظر من، این برخورد با سیاست‏‌های فیفا و قوانین آن که ورزش را بدون در نظر گرفتن مذهب و نژاد، برای همه می‏‌خواهد، مقداری مغایرت دارد.

نکته‏‌ی جالب این‏جاست که تیم اردن هم از بازیکنان مسلمان تشکیل شده است.  مظفر در این خصوص که “چرا اردنی‏‌ها با مشکل حجاب روبرو نشدند؟” گفت: خیلی از اردنی‏‌ها بی‏‌حجاب هستند. زمانی که من مربی تیم ملی بودم و با اردن بازی می‏‌کردیم، آن‏ها دو سه بازیکن محجبه داشتند. واقعیت ‏‌اش نمی‏‌دانم که الان وضعیت اردن چگونه بوده است. یعنی نمی‏‌دانم با آن دو سه بازیکنی که محجبه بودند، چه برخوردی شده است. شاید آن‏ها مقداری بیشتر از ما رعایت کرده باشند یا بیشتر از ما به خواسته‏‌ های فیفا تن داده باشند. من در جریان نیستم. امروز دوتا از شاگردهای من که همراه تیم ملی در اردن بودند، به من تلفن کردند و جریان را توضیح دادند که دارند برمی‏‌گردند و از مسابقات کنار گذاشته شده ‏‌اند.

مظفر در پاسخ به این پرسش که “چرا فدراسیون فوتبال ایران کوتاه نیامد و استانداردهای بین‏‌المللی و طبیعی فوتبال بانوان را نپذیرفت؟” گفت: به نظر من، ما کوتاه آمده‏‌ایم! ما لباس‏مان را تغییر داده‏‌ایم. مقنعه را تبدیل به کلاه کرده ‏‌ایم. چون آن‏ها ایراد گرفته ‏‌اند که مقنعه ایمن نیست و اگر از پشت‏ کشیده شود، ممکن است ایجاد خفگی کند که حرف درستی بود و ما هم با آن موافقت کردیم. نوع پوشش‏‌ مان را عوض کردیم و مقنعه را تبدیل به کلاه کردیم. اما اگر یقه مقداری بالا بیاید، به لحاظ امنیتی و سلامتی، واقعاً مشکلی برای‏ بازیکن ایجاد نمی‏‌کند. این است که حالا دیگر، سه چهار سانت یقه آن‏قدر ارزش ندارد که ما یک تیم را از دور مسابقات حذف کنیم.

 

***

محو شبانه چندهزارمترمربع نقاشی دیواری شاهنامه در مشهد

برای مقامات اسلامی این رنگ بهتر از نقاشی هاست

مهر: نقاشی دیواری میدان فردوسی مشهد به طول ۵۰۰۰ متر مربع و با موضوع شاهنامه فردوسی یکی از طولانی ترین نقاشی های دیواری کشور بود که پس از گذشت چند ماه از بهره برداری به صورت شبانه کاملا پاک شد.

 

 

حاصل ماه ها و ساعت ها زحمات هنرمندان نقاش را با رنگ سفید پاک کردند

به گزارش بی بی سی، علی حامد مقدم، سخنگوی شهرداری مشهد گفته است، آستان قدس رضوی یکشنبه شب در اقدامی بی سابقه، بزرگترین نقاشی دیواری کشور را پاک کرد.

به گفته ی سخنگوی شهرداری مشهد، مراحل دیوارنگاری داستان هایی از شاهنامه روی دیوار حاشیه میدان فردوسی مشهد یک سال به طول انجامیده بود.

ندا رئوفیان سرگروه تیم دیوارنگاران گفته است که باورش نمی شود زحمات شبانه روزی او و تیمی که با او همکاری داشته اند، یک شبه پاک شده باشد.

در همین حال روزنامه شهرآرا، وابسته به شهرداری مشهد، نوشت:”معاون روابط عمومی آستان قدس گفته که پاک کردن نقاشی دیواری با اطلاع مدیریت هنری شهرداری مشهد بوده است.”

 

 

***

بانک مرکزی ایران قیمت ارز را رسما افزایش داد

بی بی سی: به دنبال افزایش قیمت ارز در بازار غیر رسمی، بانک مرکزی ایران اعلام کرده است که “برای مدیریت بازار ارز و تک نرخی کردن قیمت ها” بهای انواع ارز را افزایش داده است. مطابق تصمیم بانک مرکزی ایران، نرخ فروش دولتی یک دلار آمریکا از ۱۰۵۹ تومان در روز سه شنبه ۱۷ خرداد، به ۱۱۱۷ تومان در روز چهارشنبه ۱۸ خرداد افزایش پیدا کرده است.

منابع خبری در ایران می گویند که در پی افزایش قیمت ارز توسط دولت، نرخ انواع ارز در بازار آزاد هم بالا رفته و اقدام بانک مرکزی تاثیری منفی بر بازار داشته است. روز چهارشنبه یک دلار آمریکا در بازار غیر رسمی فروش ارز، ۱۲۲۰ و یک پوند بریتانیا ۲ هزار تومان به فروش رفت.

***

اوباما ایران را به تحریم‌های بیشتر تهدید کرد

 رادیو آلمان: اوباما روز سه‌شنبه (۷ ژوئن/۱۷ خرداد) در کنفرانس مطبوعاتی مشترک خود با صدراعظم آلمان، جمهوری اسلامی ایران را به تحریم‌های بیشتر تهدید کرد. وی گفت در صورتی که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به این نتیجه برسد که رژیم ایران در مناقشه‌ بر سر برنامه‌ی اتمی این کشور به اندازه‌ی کافی  همکاری نمی‌کند، «ما انتخاب دیگری جز تحریم ‌های بیشتر نداریم، تا فشار بر رژیم ایران را افزایش دهیم».

آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان نیز تاکید کرد که ایالات متحده‌ی آمریکا و آلمان در این موضوع در جبهه‌ی واحدی قرار دارند.

اظهارات رئیس‌جمهوری آمریکا و صدراعظم آلمان در زمانی بیان می‌شود که روز سه‌شنبه محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهوری اسلامی ایران، یوکیا آمانو، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را متهم کرد، با اتهامات خود به ایران، به اعتبار آژانس بین‌المللی انرژی اتمی لطمه می‌زند.

*** 

حزب کومله درگیری مسلحانه‌اش را با سپاه ایران تکذیب کرد

بی بی سی: در پی اعلام خبر کشته شدن یکی از اعضای حزب کومله کردستان و زخمی شدن سه عضو دیگر در درگیری با نیروهای سپاه پاسداران در استان کردستان ایران، حزب کومله کردستان ایران اعلام کرده است که این افراد هیچ ارتباطی با این حزب نداشته اند.

روز سه شنبه، ۱۷ خرداد، سپاه پاسداران شهرستان کامیاران، در استان کردستان ایران، اعلام کرد که در درگیری بین چند فرد مسلح که به گفته سپاه از اعضای کومله بوده اند و نیروهای سپاه این شهرستان، یک نفر کشته و سه تن دیگر زخمی شدند که زخمی ها توانستند از محل بگریزند، اما سپاه پاسداران در ادامه عملیات خود، توانست دو تن از آنان را دستگیر کند و به جستجو برای یافتن دو نفر دیگر ادامه خواهد داد.

حزب کومله ضمن “جعلی” خواندن انتساب این افراد به این حزب گفته است که اطلاعات ایران “برای مشوب کردن اذهان عمومی و در راستای زمینه­ سازی برای توطئه­ های سرکوبگرانه و امنیتی رژیم علیه مردم کردستان، فعالان سیاسی و مدنی و نیز علیه حزب کوم­له کردستان ایران به نشر این اکاذیب می پردازد.”

حزب کومله سالها پیش اعلام کرد که دست از مبارزه مسلحانه می کشد و برای مقابله با جمهوری اسلامی مبارزه مدنی و سیاسی را پیش می گیرد و خواهان تغییر حکومت ایران بدون خشونت و خونریزی است.

 ***

گریز صدها نفر از مردم شمال سوریه به ترکیه

فرار سوری ها به سمت مرز ترکیه

 بی بی سی: صدها نفر از مردم سوریه در تلاش برای گریز از خشونت های فزاینده در کشور خود از مرز گذشته و وارد ترکیه شده اند.

بسیاری از آنها می گویند که از شهر جسر الشغور می گریزند چرا که در پی کشته شدن ده ها مامور دولتی در آن شهر انتظار عملیات ارتش سوریه را دارند.

ساکنان این شهر با ایجاد موانع سعی دارند مانع ورود نیروهای امنیتی به شهر شوند.

گروهی از مردم که مایل به خروج از کشورشان نیستند، در چند صد متری مرز با ترکیه، اردوگاه های موقتی برای اقامت خود درست کرده اند.

رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه روز چهارشنبه در کنفرانسی خبری در آنکارا گفت که کشورش مرز خود را به روی پناهجویان سوری نخواهد بست.

به گفته خبرنگار ما ترکیه می گوید که ۴۵۰ نفر از مرز گذشته اند اما به روایت افراد محلی، آمار فراری ها بسیار بالاتر است.

دولت سوریه روز دوشنبه گفت حدود ۱۲۰ مامور امنیتی در شهر جسرالشغور کشته شدند و هشدار داد که قاطعانه با مسببان برخورد خواهد کرد.

فعالان سوری می گویند که دلیل مرگ این افراد مشخص نیست و ممکن است آنها نظامیانی بوده باشند که به دلیل تمرد از دستور تیراندازی به سوی مردم، به دست فرماندهان خود کشته شده باشند. آنها از مردم شهر خواستند با آتش زدن لاستیک اتومبیل، خیابان ها را مسدود کنند و مانع از پیشروی و حملات احتمالی نیروهای دولتی شوند.

*** 

تیراندازی اسرائیلی‌ها در جولان ۲۰ کشته بر جای گذاشت

 بی بی سی: تلویزیون دولتی سوریه اعلام کرده است که تیراندازی سربازان اسرائیلی به سوی تظاهرکنندگان طرفدار فلسطینی‌ها در بلندی‌های جولان در سوریه ۲۰ کشته و حدود ۳۰۰ زخمی بر جای گذاشته است.

اسرائیل هنوز به آمار تلفات اعلام‌شده واکنشی نشان نداده، اما خبرگزاری آسوشیتدپرس گزارش داده است که مسئولان بیمارستانی آمار اعلام‌شده را تایید کرده‌اند.

بلندی‌های جولان تحت اشغال اسرائیل است و در مرز آن کشور با سوریه قرار دارد.

سه هفته پیش و پس از آن که صدها نفر از معترضان فلسطینی توانستند خود را به حصار مرزی در این منطقه برسانند، دولت اسرائیل متعهد شد که از تکرار حادثه‌ای مشابه جلوگیری کند.

تظاهرات قبلی به مناسبت سالگرد ایجاد کشور اسرائیل انجام شده بود و تظاهرات روز یکشنبه، ۵ ژوئن، به مناسبت چهل و چهارمین سالگرد آغاز جنگ ۱۹۶۷ بین اسرائیل و کشورهای عربی (یوم النکسه) برگزار شد.

پیش از این، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل گفته بود که به “افراط گرایان” اجازه نخواهد داد تا به مرزهای اسرائیل نزدیک شوند.

ولی این اظهارات نتانیاهو، مانع آن نشد که چندین صد نفر تظاهرکننده در روستای مرزی مجدالشمس، به سمت خندق‌ها و حصارهای مرزی که با سیم خاردار پوشانده شده بودند، حرکت نکنند. مجدالشمس در دره بین دو تپه‌ای قرار دارد که یکی در اختیار اسرائیل و دیگری در دست سوریه است.

***

نوجوان چینی برای خرید آی پد کلیه اش را فروخت

 بی بی سی: یک نوجوان ۱۷ ساله در چین برای خرید لوح الکترونیکی آی پد ۲ کلیه خود را به قاچاقچیان اعضای بدن فروخته است.

به گزارش رسانه های چین، ژنگ در اینترنت به یک آگهی برخورد کرده است که به علاقمندان پیشنهاد شده بود در ازای اهدای اعضای بدن خود پول دریافت کنند.

ژنگ پس از تماس به قاچاقچی های اعضای بدن، به یک بیمارستان منتقل شد و یک کلیه خود را به قیمت ۳۳۹۲ دلار فروخت.

او با این پول یک آی پد ۲ و یک لپ تاپ خریداری کرد.

مادر این دانش آموز دبیرستانی پس از دیدن وسایل جدید و آثار جراحی بر بدن او از کار پسر خود مطلع شد.

کمبود اعضای اهدایی برای پیوند به بیماران باعث شده تا بازار سیاه اعضای بدن انسان در چین از رونق خوبی برخوردار باشد.

دولت چین از سال ۲۰۰۷ برای مقابله با قاچاقچی ها و گروه های تبهکار، خرید و فروش اعضای بدن انسان را ممنوع کرده است و از شهروندان خواسته برای مقابله با این معضل به طور داوطلبانه اعضای خود را اهدا کنند.

 ***

نیروهای قذافی به مصراته حمله کردند

 بی بی سی: نیروهای هوادار سرهنگ قذافی به مصراته، شهری که در اختیار مخالفان دولت لیبی بود حمله کرده اند.

خبرنگار بی بی سی در مصراته می گوید که حمله اخیر موشکی بوده است.

یکی از سخنگویان مخالفان به خبرگزاری رویترز گفت: “نیروهای قذافی از سه جهت مصراته را هدف حمله قرار داده اند.”

در ماه های اخیر، در حالیکه مخالفان معمر قذافی بخش هایی از مرکز مصراته را در اختیار داشته اند، نیروهای دولتی، با محاصره شهر، ساکنان آن را هدف حملات شدید قرار داده اند.

در حالیکه مناطقی از شرق لیبی در اختیار مخالفان حکومت سرهنگ معمر قذافی قرار دارد، ظاهرا وی در نظر دارد به هر ترتیب، مانع از ادامه حضور آنان در غرب این کشور شود و به همین دلیل، نیروهای دولتی برای باز پس گرفتن مصراته، به انواع تسلیحات متوسل شده اند.