آخرین روزهای چهارمین ماه تظاهرات و مبارزات هوشمندانه و دلاورانه مردم بیدار و شریف سوریه در حالی سپری می شود که افق پیروزی مردم هرروز روشن تر از روز پیش است و گنداب و باتلاق خودکرده ها نیز هر لحظه بیشتر و بیشتر نظام های خودکامه اسلامی و بعثی و سرکرده های جنایتکارشان یعنی ولی مطلقه فقیه و بشار اسد را در خود فرو می کشد.

در این کارنامه ۴ ماهه، هر دو حکومت شکست های سنگینی را تحمل کرده اند و مردم قهرمان سوریه، که گویی دارند به نیابت از مردم ایران از ولی مطلقه فقیه انتقام می گیرند، حکومت های آخوندی و بشار اسد را چنان دچار روان و رفتار پریشی کرده اند که برای جلوگیری از غرق شدن خود به هر خس و خاشاکی چنگ می اندازند.

تظاهرات در سوریه

ماجرا از همان روزهای نخست تظاهرات مردم سوریه آغاز شد.  تا حدود ۲ ماه رسانه های حکومت آخوندی و بویژه صدا و سیمای وقیح و دروغ پرداز آن چنان رفتار می کردند که گویی کشوری به نام سوریه که مردم آن با پایداری شگفت انگیز برای مطالبه حقوق انسانی خود و نفی خودکامگی به خیابان ها می آیند و کشته می دهند و مجروح و بازداشت می شوند، وجود خارجی ندارد.  این مرحله ی انکار وقیحانه آنقدر به درازا کشید و آش چنان شور شد که خان هم فهمید و حجت الاسلام دعاگو، امام جمعه شمیرانات در نماز جمعه ۲۸ خرداد صدایش درآمد که: «آگاهی مردم از تحولات سوریه توسط رسانه های بیگانه یک ضعف سیاسی و غیرقابل توجیه در مقیاس ملی و جهانی است. متاسفانه رسانه های ملی با بی توجهی به شرایط ویژه ارتباطات رسانه ای دیداری، شنیداری و نوشتاری در شرایط کنونی جامعه جهانی با نپرداختن به تحولات سوریه برای رسانه های بیگانه اعتمادسازی و برای رسانه های ملی اعتماد سوزی می کنند».

البته، حجت الاسلام دعاگو تجاهل می کند وگرنه به خوبی آگاه است که رییس مهم ترین رسانه “شنیداری، دیداری” یعنی صدا و سیما همانند رسانه “نوشتاری” کیهان مستقیماً توسط مقام معظم رهبری منصوب می شوند و در عرصه سیاست گذاری از جمله سانسور تابع دستورات و بخشنامه های روزانه بیت رهبری هستند و دستورات او را اجرا می کنند.

در نتیجه پایداری و ایستادگی تحسین برانگیز مردم شجاع و هوشمند سوریه که از روز نخست با شعار واحد و محوری “الشعب یرید اسقاط النظام” (مردم سقوط نظام را می خواهند) به میدان آمدند و با وجود دادن بیش از ۱۷۰۰ کشته هرگز سستی و فتور در عزم و اراده شان راه نیافت،  در ماه اردیبهشت شورای امنیت سازمان ملل نشستی با حضور تمام اعضاء برگزار کرد که با مخالفت روسیه این نشست به نتیجه قطعی یعنی صدور قطعنامه علیه حکومت جنایتکار و سرکوبگر بشار اسد نیانجامید. نماینده سوریه در سازمان ملل مدعی شد که نیازی به تحقیقات مستقل از سوی سازمان ملل نیست و “معترضان به راحتی و دور از خشونت می توانند درهر مکان و منطقه سوریه تظاهرات مسالمت آمیز برگزارکنند”!

چند روز بعد، سخنگوی وزارت خارجه چین هم اعلام کرد که به اعتقاد چین تصویب قطعنامه در شورای امنیت درباره سوریه مناسب نیست.

در نیمه اردیبهشت، پس از دو ماه سانسور کامل خبری و جلوگیری از بازتاب خبرهای مربوط به تظاهرات مردم سوریه در رسانه های در انحصار ولی مطلقه فقیه، سرانجام وزارت امورخارجه حکومت از خواب گران بیدار شد و بیانیه ای در مورد رویدادهای سوریه انتشار داد. در بخشی از این بیانیه پرشعار و بی محتوا آمده بود: «مقاومت ملت و دولت سوریه در ۶۰ سال گذشته نقش بارزی در احیای کرامت عربی و دفاع از حقوق مردم فلسطین و لبنان داشته و نقشی ممتاز به این کشور در ایجاد همکاری های جمعی علیه رژیم صهیونیستی داده است.  آگاهی ملت و دولت سوریه به دسیسه های امریکا و صهیونیسم جهت ضربه زدن به همبستگی مردمی، تمامیت ارضی و نقش ممتاز این کشور در محور مقاومت موجب خواهد شد روندی که مردم و دولت سوریه مشترکا برای اصلاحات و پیشرفت آغاز کرده اند، به تقویت جایگاه برجسته این کشور منجر گردد»!

و در حالی که مردم سوریه در تظاهرات برای بیان انزجار خود پرچم حکومت اسلامی و عکس های سیدعلی خامنه ای را به آتش می کشیدند و به حضور اوباش نیروی قدس سپاه پاسداران در میان عوامل سرکوبگر رژیم بعث اعتراض می کردند، در بخش دیگری از بیانیه وزارت خارجه با وقاحت تمام نوشته شده بود: «به دولتمردان امریکا توصیه می کنیم که با درک صحیح از تحولات منطقه اشتباه های تاریخی خود را با حمایت از رژیم صهیونیستی و متحدین غیردموکراتیک و فرافکنی های بیهوده تشدید ننمایند»!

وزارت خارجه حکومت آخوندی درحالی به امریکا درس تاریخ و دستورالعمل راهبردی سیاست خارجی می داد که این کشور به تبع شخصیت مذبذب و مردّد باراک اوباما نه تنها حمایت قاطعی از تظاهرات مردم سوریه انجام نداده، بلکه اعلام نیز کرده بود که قصدی برای تغییر رژیم در سوریه ندارد.

 

در پایان خردادماه، در حالی که سرکوب وحشیانه ادامه داشت و ارتش نیز با توپ و تانک وارد صحنه شده بود، خانم ناوی پیلای، کمیسرعالی حقوق بشر برای بار دوم از مقام های سوریه خواست به هیأت حقیقت یاب سازمان ملل اجازه دهند درکشور به تحقیق بپردازد. این درخواست توسط مقامات سوریه رد شد.

با وجود شدت سرکوب و افزایش شمار کشتگان به بیش از ۱۷۰۰ نفر، بازداشت بیش از ده هزار نفر و پناهنده شدن بیش از همین تعداد به ترکیه، تظاهرات مردم نه تنها فروکش نکرد که افزایش هم یافت.  تا جایی که هفته گذشته در شهر ۸۰۰ هزارنفری “حما” حدود پانصدهزار نفر به خیابان آمدند و به تظاهرات علیه بشار اسد و رژیم بعث پرداختند.

از دو هفته قبل بشار اسد ۱۰ ژوییه را به عنوان روزگفتگو با مخالفان اعلام کرده بود. شنبه گذشته این نشست به ریاست فاروق الشرع، معاون بشار اسد در حالی برگزار شد که بخش عمده ای از رهبران مخالفان حضور در آنرا تحریم کرده بودند و در نتیجه نشست به صورت “گفتگوی با خود” درآمد و بدون نتیجه نیز به پایان رسید. پس از برگزاری این نشست بی حاصل، روز دوشنبه ۲۱ تیرماه وزیر امورخارجه ترکیه درپی سفر به چند کشور عربی به تهران رفت و با همتای اسلامی خود دیدار و گفتگو کرد.  این دیدار اگرچه به نتیجه ملموسی در زمینه توافق دو کشور در مورد سوریه نرسید، اما به خوبی نشانگر پیروزی مردم سوریه در نبرد علیه استبداد و حامی اسلامی آن و شکست و عقب نشینی مفتضحانه نظام ولایت مطلقه فقیه از موضع پیشین خود بود.  خبرگزاری حکومتی “ایسنا” روز ۲۱ تیرماه درباره دیدار وزیران خارجه حکومت اسلامی و ترکیه نوشت: «وزیران خارجه کشورمان و ترکیه نشست نسبتا طولانی با یکدیگر داشتند که تا نیمه های شب طول کشید اما دو طرف در پایان نشست در پاسخ به پرسش های خبرنگاران درباره نتیجه مذاکرات بیش از سه ساعته شان تنها بر ضرورت انجام مذاکرات و تداوم رایزنی ها و رابطه برادری و نزدیک سه کشور تأکید کردند و اظهار نظر شفافی درباره توافق در زمینه سوریه اعلام نشد»!

پس از این مذاکرات، وزیر خارجه حکومت اسلامی مطالبی بیان کرد که معنایی جز اعتراف به شکست در برابر مردم دلاور و هوشمند سوریه ندارد: «جمهوری اسلامی، سوریه و ترکیه اعضای یک خانواده هستند و ما متعلق به یک خانواده هستیم و اگر مشکلی برای یکی از اعضاء پیش بیاید کل خانواده باید برای مشکل اقدام کنند.  سوریه برای ترکیه کشوری همسایه و مهم است و بالعکس. جمهوری اسلامی نیز دوست و برادر دو کشور است.  با رایزنی هایی که بین اعضاء خانواده صورت می گیرد، باید در جهتی حرکت کرد که هم به مطالبات مشروع مردم رسیدگی شود و هم این که جلوی آفات و دخالت های نابجایی که ممکن است رخ دهد و همچنین سوءاستفاده از وضعیت موجود گرفته شود».

آیا می توان جز این پنداشت که وقتی حکومت اسلامی که تا چند هفته پیش معترضان و تظاهرکنندگان را آشوبگر و تروریست مسلح می نامید، سخن از “مطالبات مشروع مردم” می گوید، در واقع به شکست خود و رژیم بشار اسد در اقدامات سرکوبگرانه پیشین و پیروزی بزرگ مردم دلیر و هوشمند سوریه اعتراف کرده است؟!

وزیر امور خارجه ترکیه هم در توضیح اختلاف نظر بیان نشده خود با وزیر خارجه حکومت اسلامی تعبیر جالبی به کار می برد: «کشورهای منطقه مانند خانه های چوبی هستند که در کنار یکدیگر قرار دارند و اگر آتشی در یک خانه ایجاد شود، آن آتش به خانه های دیگر سرایت می کند».

با این بیان، وزیر خارجه ترکیه به همسایگان شرقی و جنوبی خود هشدار می دهد که مراقب شراره های آتشی که چند دهه خودکامگی و ستمگری و فساد برافروخته باشند تا دارالحکومه های چوبی شان نسوزد و خاکستر نشود.  اما، احمد داود اوغلو نمی داند یا تجاهل می کند که پرونده حکومت ولایت مطلقه فقیه سنگین و سیاه تر از آن است که بتواند دغدغه افتادن آتش در خانه چوبی را داشته باشد!

 

* شهباز نخعی نویسنده در حوزه ی مسائل سیاسی و ساکن مونتریال کانادا و از همکاران شهروند است.

Shahbaznakhai8 (at)gmail(dot)com