“جامعتین”، و”اصولگرایان تحول خواه” باز هم تلاش برای یکدست کردن حاکمیت

 

حکومت اسلامی باز هم سرگرم برنامه ریزی و سازماندهی نمایش انتخاباتی دیگری است و این بار البته در شرایطی بسیار متفاوت از تمام دوره هایی که به اصطلاح انتخابات برگزار کرده است. شرایطی که از هم اکنون نشاندهنده همان عزم و جزم سی ساله حاکمان مذهبی در سرکوب، به اختناق کشاندن جامعه و تحمیل فقر و بی حقوقی به مردم و ــ به لحاظ سیاسی ــ کاملا و به طرز بی شرمانه ای بسته و متمرکز در میان دار و دسته ای است که در هر حال، صداقت خود را در خوش خدمتی به بزرگان نظام و تعهد خود را در دفاع از جمهوری اسلامی و شخص خامنه ای به اثبات رسانده اند. این تعداد این بار متشکل از دو گروه اند. یکی “جامعتین” که در میان آنها اشخاصی مثل “مهدوی کنی”، آیت الله یزدی و احتمالا احمد جنتی یا یکی دیگر از ریش سفیدان نظام حضور دارند، و دیگری “اصولگرایان تحول خواه” که ظاهرا گروه های مختلف اصولگرا یا شاید بتوان گفت محافظه کاران سابق را دربر می گیرند و در تلاشند کمیته ۱۵ نفره ای را با هدف ایجاد اتحاد و جلوگیری از ورود “جریان انحرافی” و حامیان احمدی نژاد به مجلس آینده تشکیل دهند.

کمیته ای متشکل از نمایندگان جامعه روحانیت مبارز، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، جبهه پیروان خط امام و رهبری، جبهه ایثارگران و رهپویان انقلاب اسلامی و نیز “رایحه خوش خدمت”، همان تشکیلاتی که احمدی نژاد را روی کار آورد. در میان جریاناتی از اصولگرایان تحول خواه که نمایندگانشان در این کمیته حضور خواهند داشت، تاکنون نام های علی لاریجانی و قالیباف، شهردار تهران،  به عنوان نمایندگان مستقل، “محمدرضا باهنر” و “منوچهر متکی” به نمایندگی از جبهه پیروان خط امام و رهبری و همچنین “حسین فدایی” و “علیرضا زاکانی” به نمایندگی از جمعیت ایثارگران و رهپویان انقلاب اسلامی و “آقا تهرانی” و “صفار هرندی”، نمایندگان دولت، به چشم می خورند.

نقطه اتحاد تمام اینها فعلا این است که برائت خود را از “جریان انحرافی” و جریانی که بزعم اینها درصدد تضعیف قدرت خامنه ای است، نشان دهند و  اعلام کنند ــ به قول محمدرضا باهنر ــ حاضر به پذیرش و دخالت چیزی به نام تشکیلات احمدی نژاد یا “رایحه خوش خدمت” در آینده سیاسی ایران نیستند.  آنها می خواهند نگرانی از حضور رقیب اصلاح طلب و دغدغه حضور نمایندگان جریان انحرافی را با هم حل و فصل کنند و با این حال، گاه یکی از میان خودشان همچون “محسن غرویان”، از شاگردان سابق آیت الله مصباح، اعتراف می کند که “شرایط سیاسی و اجتماعی بسیار تأثیرگذارتر از هر مدل سیاسی برای انتخابات آینده است”!

جمهوری اسلامی باز هم درصدد است برای عده ای از برگزیدگان خود از شورای نگهبان صلاحیت بگیرد. نمایندگان در درون خود حکومت انتخاب شده اند و در درون خود حکومت تأیید صلاحیت می گردند و در جریان این پروسه هم مدام محاسبه می کنند. این طرف و آن طرف می زنند و در نهایت تعدادی  را از میان کسانی که به جلو رانده اند، کسانی که  دیدگاه هایشان مثل احمدی نژاد نزدیک به مقام ولایت باشد، از صندوق ها بیرون می آورند.

 

“بازی انتخابات”!

هیچ عنوانی جز این نمی تواند این پروسه مسخره را در کاست قدرت جمهوری اسلامی توضیح دهد. تمام این تلاش ها و ادعاها با فریبکاری و تناقض همراهند. تناقض و بحران سیاسی ــ اقتصادی و اجتماعی، جزو لاینفک این حکومت بوده است. در واقع از ابتدای روی کار آمدنش که نفس وجود و ماهیتش با مناسبات جامعه ایران متناسب نبود و به اصطلاح وصله ناجوری بود به تن این جامعه بود. بااین حال  این بحران ها این بار در شرایطی بسیار متفاوت از گذشته به سراغ حاکمیت آمده اند. شرایط این بار برای جمهوری اسلامی از منظر دیگر و مهم تری متفاوت است. رژیم اسلامی به خوبی می داند که اساسا بر روی سیل عظیم نارضایتی و نفرت مردم سوار است. تک تک مقاماتش بارها اعتراف کرده اند که بحران دارند و نظام دوگانه شان مدتهاست کارایی سیاسی ــ اقتصادی و اجتماعی خود را از دست داده است و از تمام اینها گذشته، حاکمان اسلامی تنها تصویری که از خود به جهانیان ارائه داده اند، تصویری است خون آلود با صحنه هایی از اعدام، شکنجه، تجاوز، بی حرمتی و بی حقوقی جوانان و زنان در خیابانها و غوطه ور کردن مردم در منجلاب فقر و ناداری در عرصه داخلی و دزدی و غارت و صدور ترور و جنگ افزار در اقصی نقاط جهان در عرصه بین المللی.

این حکومت با تصویری که در طول بیشتر از دو سال گذشته و پس از آن انتخابات مسخره ــ و کشتاری که به راه انداخت ــ از خود ارائه داد، اساسا دیگر امکان این را که از خودش دفاع کند و حداقل باز هم به مردم وعده و اطمینان بدهد، ندارد.

جمهوری اسلامی رژیمی است که با آن نمایش انتخاباتی و به دنبال آن سرکوب و کشتار و شکنجه گسترده مردم، جوانان و زنان و فعالان، هنوز با “خاطره انقلاب” دست به گریبان است!  خاطره ای که هنوز مترصد فرصتی برای زنده شدن، برون زدن و برچیدن همیشگی بساط جمهوری اسلامی است. این مهم در کشوری با ویژگی های سیاسی ــ اجتماعی ایران و بخصوص با تجربه انقلابات عظیمی که در حیاط خلوت خود اسلام سیاسی به وقوع پیوستند، از این پس هر زمان ممکن است اتفاق بیفتد. جمهوری اسلامی هنوز همان رژیمی است که از سرنگون نشدنش در تحولات خیابانی دو سال پیش، خوشحال است و همچنان نگران تکرار خاطره ای که کابوس هر روزه مقاماتش است. “خاطره انقلاب”!