چرا ژاپنی ها در مدیریت موفق اند؟

گفت وگو با هرمز مقاره ای و  حسن خاصه خان

مهندس هرمز مقاره ای مدرس دانشگاه برکلی در کالیفرنیا روز ۱۹ جون ۲۰۱۱ سخنران سمینار یک روزه ای در تورنتو بود که طی آن راه های بهبود بخشیدن به کسب و کار را برای علاقمندان توضیح داد.

 هرمز مقاره ای مهندس مکانیک و دارای مدرک MBA ، بیش از ۲۰ سال برای شرکت تویوتا و جنرال موتورز در پست های مدیر تولید، مدیر آموزش، مدیر ایمنی در کشورهای آمریکا و ژاپن کار کرده است.

او همچنین در دانشگاه ها و شرکت های بسیاری در زمینه ی مدیریت با فرهنگ کای ذن سخنرانی کرده است.

به دلیل همزمان بودن این جلسه با برنامه ی دیگری، سخنرانی ایشان را در تورنتو از دست دادیم، ولی به دلیل کنجکاوی درخصوص مدیریت به سبک ژاپنی، با ایشان در برکلی کالیفرنیا، گفت وگویی تلفنی انجام دادیم.

هرمز مقاره ای در سمینار تورنتو از مدیریت به سبک ژاپنی گفت

آقای مقاره ای در مورد نحوه ی برگزاری سمینارش در تورنتو گفت: محور اصلی بحث در مورد کای ذن بود که در فارسی به معنی “بهینه سازی مستمر” است و آن را به سه بخش تقسیم کرده بودم. یکی اینکه کای ذن چگونه می تواند هر چیزی را بهینه کند. و دوم اینکه ارتباطات موثر چگونه به سبک کای ذن انجام می شود و در بخش سوم هم فروش و بازاریابی بود و چشم اندازهای آن ها را از نظر کای ذن مرور کردیم.   

آقای مقاره ای در مورد میزان موفقیت با به کار بستن روش کای ذن گفت: بیشترین نمونه های ما از بخش صنعت می آید. برای مثال شرکت هایی که خودم کار کردم، و نتایجی به دست آوردم، با این روش زمان تهیه سفارش را ۲۰ درصد کاهش دادیم، از نقطه نظر فضای اشغال شده برای تهیه کار توانستیم حدود ۲۹ درصد کم کنیم. از نظر تعداد کارمندانی که باید برای این کار بخصوص استفاده کنند ۳۲ درصد کاسته شد. بستگی دارد به نوع بیزنس ولی حدود ۲۰ تا ۴۰ درصد تقریبا می شود گارانتی کرد که اکثر شرکت هایی که دارند کار می کنند، اعم از اینکه تولیدی باشند یا نه، خدماتی باشند یا نه، اگر کای ذن را پیاده نکرده باشند، من می توانم تضمین کنم که مخارج و ضایعاتشان را ۲۰ تا ۴۰ درصد کم کنیم.

با اشاره به اینکه ممکن است سئوالم طنز به نظر برسد، از آقای مقاره ای می پرسم، آیا مدیریت ژاپنی با آدم های ژاپنی ست که موفق می شود یا با آدم های ایرانی هم می شود به نتیجه رسید، با توجه به اینکه از لحاظ خصوصیت فرهنگی با هم تفاوت هایی داریم؟ لازم به گفتن نیست که سختکوشی و انضباط ژاپنی ها، این کشور را از ویرانه های جنگ جهانی دوم، دوباره ساخت تا به امروز که بین قدرت های برتر اقتصادی جهان قرار گرفته اند.

آقای مقاره ای می گوید: اولاً من فکر می کنم این بسیار سئوال جدی و خوبی است. جدی ست چون تا زمانی که ما فکر کنیم این وسط یک مسئله فرهنگی ست، شاید تاثیرپذیری و موثر بودنش را نتوانیم ببینیم و لابلای فرهنگ دفن شود و از بین برود.

در شرکتی که من کار می کردم ادغامی بود از تویوتا و جی ام و چون در تویوتا همه ارتقاء مقام افقی می گیرند نه عمودی، یعنی هر سه سال یک بار جای مدیران قسمت ها عوض می شود تا همه کارهای همدیگر را یاد بگیرند، ژاپنی ها در بخش دفتری بودند و در اکثر دپارتمان هایی که من مدیر شدم، کارکنان غیر ژاپنی بودند و تنها یک مهندس ژاپنی داشتم. اکثر کارگران ما از کشورهایی مثل هند، افغانستان، مکزیک، آمریکای لاتین و … و به هیچ وجه فرهنگشان هیچگونه همخانی با فرهنگ ژاپنی نداشت. اما یک مسئله است یکی فرهنگ کشور است یکی فرهنگ شرکت. فرهنگ شرکت می تواند هر فرهنگی باشد و برای ما فرهنگ کای ذن بود. بیرون می توانستیم ایرانی باشیم، افغان باشیم و … درون شرکت باید همه فرهنگ کای ذن را متابعت می کردیم. و این فرهنگ، سیستم ساده ی فکری و مسئله عقلانی بود که می دیدیم از لحاظ امنیتی، آسانی کار و راندمان بالاتر این راه ساده تر و منفعت بیشتری می دهد. بی آنکه خودمان بدانیم داخل شرکت ژاپنی می شدیم، و بیرون هم تقریبا نیمه ژاپنی می شدیم چون می دیدیم این متد کار می کند.

در اکثر شرکت هایی که من می روم و سخنرانی دارم می بینم طوری نگاه می کنند که یعنی شما شق القمر نکرده اید که با ژاپنی ها به این دستاوردها رسیده اید، و وقتی من می گویم ما اصلا کارکنان ژاپنی در سطح کارخانه نداشتیم، باور نمی کنند.

من فکر می کنم اگر این متد را ما درست یاد بگیریم و پیاده کنیم در تمام امور زندگی مورد استفاده دارد و ما تمام ایرانی ها می توانیم مثل بقیه جوامع اگر راه درست را برویم به مقصد درست برسیم. راه درست رفتن ربطی ندارد که ملیت ما چیست و یا نیت ما چیست. ما باید بیشتر دنبال راه حل ها باشیم تا دنبال مشکلات. شاید ما فکرهایی کردیم که درست نبوده، اما به قول کسی که می گفت فردا اولین روز بقیه عمر ماست، بنابراین می توانیم از فردا شروع کنیم.

از آقای مقاره ای می پرسم، فکر نمی کنید در یک سیستم فاسد و معیوب سیاسی ـ اقتصادی در سطح یک کشور، نشود چنین مدلی را در یک شرکت کوچک پیاده کرد چون به طریقی در ارتباط با دیگر عناصر و افراد دیگر جامعه ی بزرگتر قرار دارد. می گوید: آن یک نگرش است که سیستم باید کلا درست شود تا ما بتوانیم کار را شروع کنیم. و یک نگرش هم این است که سیستم من هستم و سیستم از من شروع می شود. ماجرای اینکه ماها به آمریکایی یا کانادایی که می رسیم سلام می دهیم ولی به همدیگر که می رسیم با چشم مشکوکی نگاه می کنیم که الان اگر سلام بدهیم ممکنه طرف فکری بکند. بالاخره باید از کسی شروع شود. و من سعی می کنم آن کس من باشم و هر کسی را که می بینم که ممکنه هموطن باشه، جلو بروم و سلام بدهم. ممکن است این زیاد مورد قبول واقع نشود و ده سال دیگر جواب دهد. سیستم همیشه از من شروع می شود و چون نمی توانم سیستم ایران، سیستم اداری و بازار ایران را عوض کنم و تنها کسی که می توانم توی این دنیا عوض کنم خود بنده ام، دیگر اگر این کار را نکنم یک مقدار کم لطفی کرده ام هم به خود و هم به بقیه جامعه. اگر خودم را عوض کنم و کای ذنیزه کنم احتمال اینکه من با کسی که صحبت می کنم، او هم تشویق شود که کای ذن را یاد بگیرد، بیشتر خواهد بود تا اینکه خودم پیاده نکنم و فقط شعار بدهم که کای ذن چیز خوبی ست. بنابر این سیستم من هستم و اگر از من شروع شود، ممکن است طول بکشد ولی اقلا شروع می شود.

 

پس از گفت وگو با آقای مقاره ای به سراغ آقای حسن خاصه خان، برگزارکننده این سمینار یک روزه رفتم و پرسیدم چه شد که با آقای مقاره ای و اصطلاح مدیریت ژاپنی آشنا شدید؟

حسن خاصه خان برگزارکننده سمینار کای ذن

آقای خاصه خان گفت: سه سال پیش در یک جلسه در سانفرانسیسکو با آقای مقاره ای آشنا شدم که در آن جلسه در مورد مدیریت کای ذن گفت. من دیدم که این فلسفه ای ست که هم در مورد بیزنس و صنعت به کار می آید هم در مورد افراد کاربرد دارد. این مفهوم به نظرم جالب آمد و خواستم این را به جامعه ی ایرانی هم معرفی کنم. به خاطر اینکه می دیدم بسیاری از صاحبان کسب و کار گله و شکایت دارند از کسادی بازار، و دنبال این هستند که مشکلات را خارج از خودشان جستجو کنند. برای همین من فکر کردم که با مفاهیمی آشنا شویم و ببینیم ما چه می توانیم بکنیم برای بهتر شدن اوضاع. و این شد که این سمینار شکل گرفت و سی نفر در آن شرکت کردند.

به آقای خاصه خان می گویم، فکر نمی کنید بلیت گران این سمینار (۱۲۰ دلار) باعث شد که بسیاری نتوانند در آن شرکت کنند. او گفت: ما سخنران بسیار حرفه ای دعوت کرده بودیم، محل سخنرانی بسیار خوب بود در گلف کلاب تورن هیل، همراه با پذیرایی و ناهار عالی، ضمن اینکه مخاطبان ما عمدتا صاحبان کسب و کار بودند که هم با این مفاهیم آشنا شوند و هم یک شبکه به وجود آید. آنها که برای تبلیغات پول صرف می کنند، بنابراین نبایستی برایشان ورودیه این سمینار زیاد باشد.

اما چه شد که تعداد زیادی شرکت نکردند؟

آقای خاصه خان می گوید: مشکلی وجود دارد به نام Intelligence Trap که افراد باهوش دچارش می شوند و اینکه فکر می کنند دیگر نیازی به آموزش و یادگیری ندارند و همه چیز را بلدند.  

آقای خاصه خان در مورد نظر شرکت کنندگان در پایان سمینار گفت: همه بسیار راضی بودند و حتی خواستار تکرار آن شدند و تازه متوجه شدند چقدر در کارشان می تواند مفید باشد و گفتند که می خواهند دوستانشان را هم این بار بیاورند. حالا احتمالا در ماه اکتبر سمیناری دو روزه خواهیم داشت.

شرکت کنندگان در سمینار همراه با سخنران و برگزارکننده

 

 

آقای خاصه خان مدیر شرکت رهتورز است. کارش ظاهرا ربطی به چنین سمینارهایی ندارد، اما گویا این موضوعات مربوط به علاقه شخصی او می شود. در پاسخ به کنجکاوی من می گوید: پیشینه ی من آکادمیک است. لیسانس و فوق لیسانسم را از ایران گرفتم و سخنران مدعو در دانشگاه ها بودم. اینجا دکترایم را از دانشگاه گوئلف گرفتم و در حال پژوهش هستم. بنابراین دیدگاه من با یک نماینده مسافرتی معمولی فرق می کند. شما می بینید که ما کارهای آموزشی می کنیم، مثلا سمینار مروری بر اندیشه های مولانا را گذاشتیم، تا دیدگاه او را از نظر عرفانی بدانیم، بعد در کنارش تور مولانا را از آمریکای شمالی راه اندازی کردیم برای قونیه، تعدادی از اینجا و تعدادی هم از ایران به این تور پیوستند و بسیار عالی بود. فضا، فضای عرفانی بود و همه بسیار راضی بودند.

از طرف دیگر الان در بخش توریسم، شاخه های مختلفی وجود دارد. یکی از آنها تورهای آموزشی ست که بچه ها را به یک سفر آموزشی می برند با معلمان و استادان مخصوص آن رشته ی آموزشی. مثلا بچه ها را دو ماه می برند به ایتالیا با معلم تاریخ و در حین سفر به آنها تاریخ تمدن یاد می دهند و حتی کردیت استان انتاریو را هم به دانش آموزان می دهند و به عنوان مثلا دو واحد درسی محسوب می شود.

تورهای دیگری هست مثل تور آشپزی، تور عروسی و … و کلا ساده ترین بخش توریسم مسئله ی بلیت و هتل است، ولی اگر شما انتشار و انتقال دانش، فرهنگ، مردمشناسی و … را هم مد نظر قرار دهید، در سطح دیگری از توریسم کار می کنید. در این خصوص وب سایتی هست که می توانید مراجعه کنید و ببینید که چه کارهایی در این زمینه شده است.

www.academytravel.com.au