اولین توریست فضایی زنِ‌ جهان و اولین ایرانی که به فضا رفت

“پول، شهرت نمی‌آورد” 

اغراق نیست اگر بگوییم از معروف‌ترین ایرانیانِ جهان است. دو سال پیش که رضا مریدی،‌ نماینده‌ی ریچموندهیل در مجلس انتاریو، جشن سالیانه‌ی مهرگان خود را برگزار می‌کرد، به رسم هر ساله که یکی از ایرانیان موفق را دعوت می‌کند، از خانم انصاری دعوت کرد تا در جلسه حضور پیدا کند، و نیز جشنواره‌ی تیرگان به عنوان یکی از مشهورترین ایرانیان دیاسپورا از او دعوت کرده بود تا در جشنواره شرکت کند.

انوشه انصاری

این مهندسِ ۴۵ ساله از وقتی که پنج سال پیش با تقبل ۲۰ میلیون دلار وارد فضا شد تا به عنوان نهمین توریست فضایی، اولین توریست فضایی زن و اولین فرد ایرانی و زنِ خاورمیانه‌ای که به فضا رفته است مشهور شود، خیلی‌ها را به دنبال خود کشانده. در این‌طرف و آن‌طرف تیرگان، و حتی از سوی خیلی روزنامه‌نگاران، بسیار می‌شنیدیم که چقدر مایه غرور همه است.

خانم انصاری، که درس مهندسی برق و علوم کامپیوتر خوانده و از دانشگاه جرج واشنگتن فوق لیسانس دارد، تصمیم دارد که بخشی از امکانات خود را به پروژه صلح  اختصاص دهد. گویی این پروژه قرار است جوابی باشد برای این سئوال خیلی‌ها‌ که آیا صحیح است یکی از مشهورترین مشاهیرِ ما کسی باشد که دستاوردی بجز موفقیت مالی بسیار خانوادگی و استفاده از این موفقیت برای سفرهای تفریحی آن طرفِ کره‌ی زمین نداشته باشد؟

خانم انصاری البته چنان‌که می‌خوانید معتقد است “پول، شهرت نمی‌آورد” او از لزوم خصوصی‌سازی مسئله‌ی کاوش فضا و باز گذاشتن دست شرکت‌های خصوصی برای پولسازی بیشتر در این زمینه سخن می‌گوید (و این را راهِ ارزان‌تر شدن سفر فضایی توریستی می‌داند).

حاصل هم‌سخن شدنِ چند دقیقه‌ای ما در اتاقِ هالتونِ هتل اینترکنتینانتال در این‌جا از نظرتان می‌گذرد. سئوال اول در پیوند با ایرانیان خارج از ایران بود:

-من فکر می‌کنم جامعه ایرانی در خارج تحولات زیادی داشته و فکر می‌کنم از دو لحاظ این تحولات انجام شده. یکی از طریق این‌که ایرانیان خیلی بیشتر در جامعه‌ی میزبان درگیر شدند و بیشتر جزئی از سیاست کشوری که در آن زندگی می‌کنند شدند تا بتوانند کمک کنند در درجه اول حق و حقوق خود را بیشتر کنند و در درجه دوم رابطه بین کشوری که در آن هستند و ایران را تغییر بدهند تا آن جامعه‌ی میزبان بتواند واقعیت‌های ایران و مشکلات مردم ایران را بهتر ببیند. از لحاظ دیگر هم خود جامعه بیشتر به هم نزدیک شده و پروژه‌هایی را انجام می‌دهند که به جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنند بیشتر در مورد ایران اطلاع می‌دهند تا آن‌ها بتوانند جامعه ایرانی را بهتر ببینند.

سئوال دوم در مورد تیرگان و نمونه‌های مشابه آن در سطح جهان بود:

-راستش را بخواهید فکر می‌کنم تیرگان جشنواره‌ی یگانه‌ای است و من شبیه آن‌را در جای دیگری ندیده‌ام. جشنواره‌های مختلفی دیده‌ام اما همه کوچک‌تر هستند و روی مبحث بخصوصی و یا مقطعی زمانی در تاریخ ایران تمرکز می‌کنند. فکر می‌کنم این یکی از مثال‌هایی ست که جامعه‌های ایرانی دیگر در نقاط مختلف می‌توانند از آن استفاده بکنند و از این طریق پروژه‌های خیلی جالبی ارائه دهند تا نه فقط ایرانی‌ها را جمع کنند که به افراد دیگر هم پروژه‌ی زیبایی راجع به هنر و فرهنگ ایران نشان بدهند.

در پیوند با اقدامات ایشان در مورد راه‌اندازی پروژه‌ی صلح سئوال کردم:

-‌ این پروژه از این‌جا شروع شد که من خیلی علاقه داشتم راهی پیدا کنم که ببینیم جوان‌ها، دنیای آینده را چگونه می‌بینند و چگونه می‌توانند در دنیای آینده موقعیتی درست کنند که همه بتوانند در محیطی صلح‌آمیز زندگی ‌کنند. من دقت کردم و دیدم بخاطر تحولاتی که در فن‌آوری ارتباطات رخ داده، جوان‌ها به هم نزدیک‌تر شده‌اند و چیزهای مشترک‌شان خیلی بیشتر شده. یک پسر ۱۱ ساله در آفریقا با یک پسر ۱۱ ساله در ایران و یک پسر ۱۱ ساله در آمریکا می‌توانند با همدیگر بهتر رابطه برقرار کنند و این‌ها می‌توانند کسانی باشند که مسئله صلحِ جهان را پیش ببرند. با سازمانی به نام “اول صلح” (Peace First) همکاری می‌کنم و جایزه‌ای ایجاد کرده‌ایم برای گروه‌های جوانی که روی خشونت‌پرهیزی و صلح جهانی کار می‌کنند.

و سئوال پایانی راجع به شهرت ایشان به سبب ثروت شان بود:

       -فکر نمی‌کنم این حرف درست باشد. چون قبل از رفتن به فضا هم خیلی پول داشتم و اصلا معروف نبودم. فکر نمی‌کنم کسانی که پول داشته باشند معروف می‌شوند. کسانی هستند که چند برابر من پول دارند اما کسی آن‌ها را نمی‌شناسد. قضیه به این مربوط است که چه کار بکنی و دستاوردهایت چه باشند. پول، شهرت نمی‌آورد.