نقد فیلم «آیینه های روبرو»

فیلم “آیینه های روبرو” با عنوان  Facing Mirrors در بخش سینمای جهان جشنواره جهانی فیلم مونترال نمایش داده می شود.

 

آیینه های روبرو

کارگردان: نگار آذربایجانی

فیلمنامه: نگار آذربایجانی، فرشته طائرپور

فیلمبردار: تورج منصوری

طراح: غزل شاکری

تدوین: سپیده عبدالوهاب، نگار آذربایجانی

موسیقی: فردین خلعتبری

بازیگران: شایسته ایرانی، غزل شاکری، همایون ارشادی، نیما شاهرخ شاهی، مریم بوبانی و …

تهیه کننده: فرشته طائرپور

محصول: «خانه هنر و ادبیات برای جوانان»

رنگی، ۱۰۲ دقیقه، محصول ایران

غزل شاکری (راست) و شایسته ایرانی در نمایی از فیلم

 

 

در ایران، «تراجنسی» اصطلاحی است که برای دگرباشان جنسی که در زبان انگلیسی  Transsexual نامیده می شوند، به کار برده می شود. این گروه از دگرباشان خود را در محاوره های روزمره «ترانس» می نامند. بنا بر آمار تقریبی که در فیلم ارائه می شود در میان هر دویست هزار نوزاد  ایرانی، به طور طبیعی یک نوزاد با هورمون و یا ساختار بیولوژیک«تراجنسی» به دنیا می آید.

 ساختار جامعه سنتی – مذهبی ایران، بویژه با حکومت اسلامی و تسلط و نظارت آن بر تمام نهادهای اجتماعی و حتی بر خصوصی ترین امور زندگی، از جمله روابط و مسائل جنسی مردم و در همسویی با حکومت، شیوه برخورد اکثریت جامعه با نظام ارزش های سنتی ـ مذهبی و اخلاقی خود و با تابوهایی که در تاروپود این جامعه و ساختار اندیشگی و تلقی اش از «رفتار طبیعی» جنسی تنیده شده، ایران جهنمی برای دگرباشان جنسی  است. از میان همه گروه های دگرباشان جنسی، از دیدگاه حکومت اسلامی، «تراجنسی»ها با صدور فتوایی که آیت الله خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی در آن «حق تغییر جنسیت» برایشان قائل شده، خوش شانس بوده اند. (اعلام این موضوع در تیتراژ پایانی فیلم اجباری غیر ضروری و تبلیغاتی برای حکومت اسلامی است و به نظر می رسد مانند موارد متعدد مشابه دیگر، تنها برای گرفتن پروانه ساخت فیلم انجام شده باشد.) اما این تقریبا تنها شانسی است که این گروه از افراد جامعه ایران آورده اند. مشکل عمده برخورد کل جامعه با «تراجنسی» هاست.

 اینگونه دگرباشان جنسی در تمام تاریخ بشر وجود داشته اند و تا  پیش از دهه های اول قرن بیستم جامعه، مذهبیون و رهبران کلیسا هم با این پدیده طبیعی و این دسته از دگرباشان تقابل، دشمنی و ستیز و کشمکش های بسیار داشته اند. در دهه بیست این خصوصیت طبیعی جنسی در پزشکی، روانشناسی و جامعه شناسی به روشنی به عنوان یک واقعیت علمی شناخته و پذیرفته شد و به مرور با جدایی کامل دین از دولت و شکل گرفتن دموکراسی و لائیسیته در اروپا، «تراجنسی» ها از دست آزار اربابان کلیسا خلاص شدند. پس از جنگ دوم جهانی بویژه کم کم نه تنها این گروه بلکه تمام دگرباشان جنسی هم از تکفیر و تحقیر مذاهب و جامعه و قوانین ظالمانه رها شدند. در چند دهه اخیر دگرباشان آزادی های حقوقی بیشتر و به حق خود را هم به دست آورده اند. کانادا در سال ۲۰۰۵  چهارمین کشور جهان بود که  ازدواج همجنس گرایان در آن با تمام حقوق قانونی شان به رسمیت شناخته شد.

 

مشکل اینکه با وجود همه اینها نه تنها در ایران بلکه حتی در اروپا، آمریکای شمالی و تقریبا در تمام جهان، هنوز به طور کامل حق حیات و تمام حقوق دگرباشان جنسی و از جمله «تراجنسی» ها در عمل و بطور کامل از سوی جوامع پذیرفته نشده است.

پیش از این در سینما به موضوع «تراجنسی» ها پرداخته شده است. فیلم «مردها گریه نمی کنند» (Boys don’t Cry)  (۱۹۹۹) به کارگردانی  Kimberly Peirce از جمله فیلم هایی است که در این باره ساخته شده است.

در ایران  فیلم «آیینه های روبرو» تا به اینجا  اولین اثر سینمایی است که در آن به این موضوع پرداخته می شود. انتخاب این موضوع حساس با وجود اینکه قوانین حکومت اسلامی حقوق این گروه را در ایران به رسمیت شناخته، خود شجاعت قابل تحسینی است و باید به نگار آذربایجانی، کارگردان این فیلم و همه همکارانش به سبب پرداختن به این موضوع در جامعه سنتی اسلامی و پر از خرافه و تابوهای ریز و درشت  ایران، تبریک گفت.

پیرنگ (Plot) داستان اصلی فیلم ساده است. «آیینه های روبرو» روایت ملاقات اتفاقی «آدینه – ادی» یک دختر تراجنسی (شایسته ایرانی) با «رعنا» (غزل شاکری) یک زن عادی، ساده و مذهبی – سنتی است. ادی از خانه و از دست پدرش فرار کرده چرا که می خواهند او را شوهر بدهند. رعنا که شوهرش در زندان است مجبور شده به خاطر امرار معاش مسافرکشی کند. این دو همسفر می شوند. در جریان این سفر کم کم رعنا پی می برد ادی دچار مشکل و گرفتاری بزرگی است. در ابتدا که رعنا درمی یابد آدینه خوی و طبیعت جنسی دیگرگونه ای دارد، به شدت جا می خورد  و نمی تواند واقعیت طبیعی وجودی ادی را بپذیرد، اما به مرور با شناختن بیشتر ادی درمی یابد با انسان مهربانی آشنا شده و دوستی عمیقی بین این دو به وجود می آید تا آنجا که رعنا با همه مخاطرات احتمالی ادی را که در جستجوی پناهگاهی است تا شرایط آماده شود و خود را از دست پدر و جامعه خشک اندیش خلاص کند و بگریزد، در خانه اش جا می دهد. در طول مدتی که ادی در خانه رعناست، رعنا دوستی و پیوند صمیمانه تری با ادی پیدا می کند و به شناخت و درک عمیق تری از او می رسد تا به آنجا که به دیدار پدر ادی می رود تا اسباب رهایی او را فراهم  کند.

نگار آذربایجانی کارگردان آیینه های روبرو

رعنا نمی تواند پدر ادی را از تصمیمش بازدارد. با سادگی خود و با فهمی که از مشکل ادی پیدا کرده، بر برادر ادی اما تاثیر عمیقی می گذارد. در پایان این رعناست که با کردار شجاعانه خود رهایی ادی را باعث می شود. ادی موفق می شود از فضای خفقان آوری که با سنت ها، عقاید کلیشه ای نخ نماشده و تابوهایش حق دیگربودنش، خود بودنش را از او گرفته بگریزد اما این پایان گرفتاری های ادی نیست و خودش هم باور دارد که سرنوشت نامعلومی حتی در اروپای متمدن خواهد داشت.

 نگار آذربایجانی در رشته سینما در دانشگاه هنر تهران درس خوانده و بعد از آن در کالج امرسون بوستون در رشته رسانه های تصویری تحصیلاتش را ادامه داده است. در دوران تحصیلش در بوستون و  در تهران چند فیلم کوتاه ساخته است. یکی از فیلم های کوتاهش در جشنواره تهران در سال ۲۰۰۷ جایزه ویژه منتقدان را برده است.

این کارگردان در اولین فیلم بلند داستانی خود موفق شده با بهره جویی ساده اما سنجیده و ماهرانه از امکانات سینما و تجربه و دانشش، موضوع بسیار مهمی را که انتخاب کرده به خوبی و با ظرافتی بی تکلف پرداخت و عرضه کند.

فیلمنامه خوب، دستمایه تقریباً بی کم و کاستی شده تا داستان با ضرباهنگ (ریتم) جذابی برای تماشاگران روایت شود. گفت وگوهای فیلم از امتیازات فیلمنامه اند. فیلمبرداری ماهرانه تورج منصوری در استفاده از حرکت های دوربین و بویژه در قاب بندی درست نماهای تقریبا تمام فیلم به گویایی و روشنی اتفاقاتی که لحظه به لحظه به نمایش گذاشته می شوند، کمک بسیار کرده است. نورپردازی در کل فیلم با فضاهای طبیعی آن همخوانی دارد. موسیقی فیلم در تاثیرگذاری و فضاسازی فیلم نقش کامل کننده ای بازی می کند. تمام عوامل فیلم، از کارگردان گرفته تا فیلمبردار و بازیگران همه و همه، آگاهانه، با سادگی و صادقانه ، تجربه ها و بهترین توانمندی های خود را در اختیار بیان و پرداخت موضوع گذاشته اند. طراحی لباس و صحنه می توانست بهتر باشد. لباس های ادی خوب طراحی شده، اما طراحی فضا ها بویژه صحنه های داخلی می توانست بهتر از اینها باشد. سپیده عبدالوهاب و نگار تدوین فیلم را با ریزبینی و ظرافت ویژه زنانه ای انجام داده اند. ضرباهنگ متوازن فیلم مدیون کار با حوصله و دقیق تدوینگران است. تدوین بعضی از تکه های فیلم بسیار هوشمندانه است و به نمایش روند نزدیک شدن رعنا و ادی کمک می کند. به عنوان نمونه زمانی که در خانه رعنا، پیوند او با ادی عمق تازه ای پیدا می کند نمای ساده و کوتاه ریختن سبزیجات «مخلوط» به وسیله رعنا در ظرف روی اجاق گاز آشپزخانه، نمود تصویری عمیق تر شدن رابطه این دو را قوت می دهد.

شایسته ایرانی

بازی «شایسته ایرانی» از امتیازات بزرگ این فیلم حساس و تماشایی است. شایسته را پیش از این در فیلم «آفساید» ساخته جعفر پناهی دیده ایم. در آیینه های روبرو اما شایسته با بازی استادانه «ادی» در عمل موفقیت فیلم را در ارتباط گرفتن با مخاطبانش تضمین کرده است. شایسته در تمام طول رویدادهای فیلم پیوندش را با ساختار شخصیتی که بازی می کند از دست نمی دهد. بدون اغراق، ساده و طبیعی اما با استفاده از تمام امکانات فیزیکی و احساسی خود و همینطور مهارت های بازیگری اش بدون اینکه در دام کلیشه های بازی اینگونه نقش ها بغلتد، ادی را  تصویر کرده است. در بعضی از فصل های فیلم، بازی شایسته درخشان است. صحنه ریش زدنش در توالت، درگیری و کله زدنش به مردی که در جاده مزاحم او می شود و صحنه ای که «اکرم» (مریم بوبانی) دوست و همکار رعنا را همانند و به یاد مادرش در آغوش می گیرد،  چند نمونه از این صحنه ها هستند. غزل شاکری هم در کنار شایسته، خوب رعنا را بویژه در سیر تحول شخصیتی اش در رابطه با ادی بازی کرده است. دیگر بازیگران فیلم هم در نقش های کوتاه خود، خوب کار می کنند. بازیگر نقش برادر ادی در صحنه نهایی حضورش در فیلم ـ شاید بخاطر دراماتیک بودن صحنه ـ موفق تر است.

نکته مهمی که توجه را جلب می کند اینست که «آیینه های روبرو» تنها درباره دشواری های ادی به خاطر دیگرگون بودن جنسی اش نیست بلکه در کنارمشکل ادی، فیلم به خوبی به تحول شخصیت رعنا هم می پردازد. رعنا از لحظه ای که به واقعیت طبیعت جنسی آدینه پی می برد تا زمانی که آنرا درک کرده و می پذیرد، تحول بزرگی را طی می کند. اگر ادی از ابتدا تا انتهای فیلم با تمام وجود در جستجوی پیدا کردن راه خلاصی است، «آیینه های روبرو» تغییرات دیدگاهی در فهم انسانی رعنا را هم به تماشا می گذارد. این آرزو و هدفی است که کارگردان با امید رسیدن به آن، آیینه های روبرو را ساخته است. امید اینکه «رعنا ها» و جامعه با مهربانی و درک بهتری این گروه از فرزندان خود را بفهمد و آنها را بپذیرد. 

 

*علی شریفیان، روزنامه نگار آزاد از همکاران شهروند در مونترال کانادا است. یکی از حوزه های اصلی کار او تحلیل امور سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کاناداست.

 

نمایی از فیلم آیینه های روبرو