انصافاً کدام ملتی خوشی های ما مردم را دارد!؟

مثال می زنم:

یکم ـ زیدآبادی پس از ۲ سال و اندی به مرخصی می آید همه خوشحال می‌شویم.

دوم ـ آمنه از قصاص می‌گذرد همه تبریک می‌گوییم و به منش او درود می‌فرستیم و خوشحال می‌شویم.

سوم ـ در صف شلوغ نانوایی هستیم و بالاخره نان گیرمان می‌آید، خوشحال می‌شویم.

چهارم ـ احمدی‌نژاد از پول خودمان به ما یارانه می‌دهد ممنون و خرسند می شویم.

پنجم ـ وارد اتوبوس می‌شویم و جا گیرمان می‌آید که بنشینیم خوشحال می‌شویم.

ششم ـ بنزین با قیمت ارزان برای شب عید اعلام می‌کنند خیلی خوشحال می‌شویم که بنزین سفر جور شد.

هفتم ـ در فرودگاه و هنگام خروج متوجه می‌شویم که ممنوع‌الخروج نیستیم، خوشحال می‌شویم.

هشتم ـ باران می‌آید و از آلودگی هوا برای چند ساعتی کم می شود، خوشحال می‌شویم.

نهم ـ در عروسی و پارتی کسی مزاحم تفریحمان نمی‌شود، خدا را شکر می‌کنیم.

دهم ـ دروغ‌های احمدی‌نژاد به صورت جوک در‌می‌آید، با لذت برای هم تعریف می‌کنیم.

یازدهم ـ نوار ربنای شجریان را هنگام افطار با صدای بلند در منزل پخش می‌کنیم و احساس خوشحالی می‌کنیم.

دوازدهم ـ در بازگشت از سفر کسی در قسمت گمرک فرودگاه به ما گیر نمی‌دهد و خوشحال می‌شویم.

سیزدهم ـ رستورانی را می‌شناسیم که هنگام صرف غذا کمی ودکا قاطی نوشابه مون می‌کند و پز می دهیم و خوشحال می‌شویم.

چهاردهم ـ از صحنه درگیری ماموران با خانم‌ها در خیابان یواشکی فیلم می‌گیریم و به شیوه‌ای در دنیای مجازی منتشرش می‌کنیم، خوشحال می‌شویم که کاری کرده ایم.

پانزدهم ـ به فیلترشکن جدیدی دست پیدا می‌کنیم، خوشحال می‌شویم.

شانزدهم ـ نرم‌افزار جدیدی به‌طور مجانی گیرمان می‌آید و خرسندمان می‌کند.

هفدهم ـ به مشهد می‌رویم و دستمان به ضریح می‌رسد خوشحال می‌شویم.

هجدهم ـ هواپیمایمان سالم به زمین می‌رسد و می بینیم سقوط نکرده خوشحال می‌شویم.

نوزدهم ـ گشت بازرسی در نیمه شب نگه‌مون می‌داره و نمی‌فهمه که مشروب خورده‌ایم، خوشحال می‌شویم.

بیستم ـ فیلم جدایی نادر و سیمین پرفروش‌ترین در تاریخ سینمای ایران اعلام می‌شود و اینکه از فیلم اخراجی‌های چماقدار معروف، ده ‌نمکی، بیشتر فروش داشته، خوشحال می ‌شویم.

بیست و یکم ـ اون موقع‌ها که همه چیز کوپنی بود، وقتی کوپن اعلام می‌کردند خیلی خوشحال می‌شدیم.

بیست و دوم ـ علی‌آبادی به عنوان نامزد وزارت به مجلس معرفی می‌شود و رای نمی‌آورد، خوشحال می‌شویم.

بیست و سوم ـ دست احمدی‌نژاد رو می‌شود که با رمالان و کف ‌بین ها مملکت را اداره می‌کرده خوشحال می‌شویم.

بیست و چهارم ـ فلانی چند روزی غیبش می‌زند و همه جا شایعه می‌شود که او دارفانی را وداع گفته است. همه یک جورایی منتظریم اعلام بشه تا بریزیم تو خیابونا و جشن بگیریم.

بیست و پنجم ـ بچه‌ای در برنامه زنده تلویزیونی اعلام می‌کند که «شوشولشو خودش می‌شوره» و موضوع رسانه‌ای می‌شود و همه خوشحال می‌شویم که اولا دست مجری که می‌خواست موضوع را سمبل کند رو شد و دوم اینکه حکومت نتوانست آنرا سانسور کند و رفت رو آنتن. لینکش را برایتان می گذارم که اگر ندیده اید ، ببینید و خوشحال شوید.

http://www.youtube.com/watch?v=oX3WOuZ1h6g