آرش عزیزی ـ آغاز ریاست جمهوری باراک اوباما پایانی بر هشت سال حکومت بوش و اوج جنگ سالاری آمریکا بود. بسیاری انتظار دوران جدیدی در زمان اوباما

شهروند ۱۲۶۴ – پنجشنبه ۱۴ ژانویه ۲۰۱۰

از جدی تا بامزه حول حمله ناکام تروریستی در روز کریسمس


 

آغاز ریاست جمهوری باراک اوباما پایانی بر هشت سال حکومت بوش و اوج جنگ سالاری آمریکا بود. بسیاری انتظار دوران جدیدی در زمان اوباما را می کشیدند و آماده بودند وقایع شوم دوره ی قبل، مثل حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ را فراموش کنند، اما همین دو هفته پیش آمریکا دوباره تا دو قدمی حادثه ای، نه به آن بزرگی، اما به هرحال بسیار بزرگ، پیش رفت. در روز کریسمس بود که تروریستی موفق شد خودش را به پرواز هواپیمایی نورت وست که از فرودگاه شیپول آمستردام به فرودگاه مترو در دیترویتِ میشیگان می رفت برساند. او موادی منفجره در لباس زیر خود دوخته بود. تنها موضوعی که جان ۲۸۹ مسافر سوار بر هواپیما را نجات داد این بود که مواد منفجره عمل نکرد و تنها به دود و صدا انجامید. مسافری هلندی به نام یاسپر شورنیگا موفق شد تروریست را زمین بزند و آتش را خاموش کند (او را امروز در هلند "قهرمان ملی" میخوانند).

عامل تروریستی پشت این حمله نیز مشابه ۱۱ سپتامبر بود: اسلام گرایی افراطی وابسته به شبکه القاعده. عمر فاروق عبدالمطلب، مسلمان نیجریه ای ۲۳ ساله از خانواده ای ثروتمند است که در انگلستان درس مهندسی خوانده. عبدالمطلب پس از فرود اضطراری هواپیما در دیترویت دستگیر شد و در اعترافات خود گفت که در یمن نزد القاعده و مشخصاً شخصِ انور العولقی تعلیم دیده است. العولقی از عوامل القاعده است که در آمریکا به دنیا آمده و به خاطر فعالیت هایش روی اینترنت به "بن لادنِ اینترنت" معروف است.


اما این حادثه ی دیترویت که خوشبختانه ناکام ماند به واکنش های عظیمی در سراسر دنیا انجامیده است. دولت آمریکا و سایر دولت های غربی هر یک واکنشی داشته اند، چشم انداز رشد حملات تروریستی از کشوری مثل یمن افزایش یافته است، قوانین پرواز هر روز دارند عوض می شوند و مقرراتی حتی بیشتر از پیش، بخصوص برای پروازهایی که به آمریکا می روند اضافه می شود و البته حوادث خنده دار یا تلخ و شیرینی هم در این میان هست. در اینجا سعی کرده ایم از هر گوشه این باغ گلی بچینیم و از عواقب مختلف این حمله برایتان بنویسیم.


 

اوباما، ترومن می شود


 

مشخص بود که این حمله می تواند آسیب بسیاری به باراک اوباما و دولتش بزند. دموکرات ها همیشه بیشتر از رقبای جمهوریخواهشان برای "نرم بودن علیه تروریسم (یا کلا دشمن)" مشکوک هستند و چه برسد به دموکرات سیاهپوست و مسلمان زاده ای که مخالفانش از اول به این متهمش می کردند. این که در اوایل دوره او حادثه ی به این بزرگی تا شرف وقوع پیش رفت، آسیب بزرگی بود، اما اعضای مسئول در کابینه باراک اوباما در ابتدا تصمیم گرفتند به روی خودشان نیاورند. جانت ناپولیتانو، وزیر امنیت، گفت: "سیستم ما جواب داده است" و در واقع سعی کرد بگوید این که چگونه جلوی تروریست گرفته شده به لطف سیستم و نه از سر اتفاق بوده است!

رابرت گیبس، وزیر دفاع، هم حرف های مشابه می زد، اما نوبت به خود رئیس جمهور که رسید، او ترجیح داد به شیوه دیگری عمل کند و به سیاقی که برای بسیاری یادآور هری ترومن، رئیس جمهور دموکرات آمریکا در دوران پس از جنگ جهانی دوم، بود تمام تقصیرها را به گردن گرفت و ناپولیتانو را هم مجبور کرد حرف خودش را پس بگیرد و اعتراف کند که "ما بدجوری ناکام ماندیم".

اوباما به ناکامی اقدامات تیم امنیتی اش اعتراف کرد و آن را "به کلی غیرقابل قبول" خواند و دستور بررسی های لازم را داد. بسیاری از کارشناسان حرکت اوباما و تلاشش برای قدرتمند اما مسئولیت پذیر نشان دادن خود را هوشمندانه می نامند.


 

افزایش خطرها از سوی یمن


 

در فهرست کشورهایی که می توانند چشمه خطر باشند تا به حال اسم چند کشور را شنیده بودیم، اما یمن هیچ وقت جزئی از آن ها نبود. این کشور دورافتاده و صحرایی در جنوب عربستان کمتر در فهرست خطرهای احتمالی نام برده می شد. یمن البته نقش مهمی در تاریخ القاعده داشته، چرا که سرزمین آبا و اجدادی اسامه بن لادن است و از همین جا بود که در سال ۲۰۰۰ طرح حمله به ناوشکن کول در آمریکا ریخته شد.

امروز شاهدیم که عبدالمطلب می گوید در این کشور تعلیم دیده و گروه "القاعده در شبه جزیره عربستان" (القاعده فی جزیره العرب) مسئول حملات است. این گروه در یمن و البته عربستان سعودی (علیه پادشاهی خاندان سعودی) فعالیت می کند، اما تا به حال کار چندانی از آن ندیده ایم مگر ربودن و قتل فردی به نام پل جانسون در ریاض.  احتمال دست داشتن آن در یک مورد بمبگذاری در دوحه ی قطر (مارس۲۰۰۵ ) و یک مورد قتل عام خوبار ۲۰۰۴ هم مطرح می شود، اما این گروه حالا مسئولیت بمبگذاری روز کریسمس ۲۰۰۹ را پذیرفته و یمن که در دوره ی اخیر شاهد افزایش تنش ها  بین شبه نظامیان مختلف بوده حالا زیر ذره بین قرار می گیرد.

چیزی که در رسانه ها امروز کمتر پیدا می کنیم این واقعیت است که نیروهای افراطی اسلام گرا در این کشور هم ریشه ای مشابه همان ریشه ی جهانی این نیروی سیاه دارند و ساخته و پرداخته دولت آمریکا هستند. آمریکا همان طور که این نیروی سیاه را در افغانستان برای مقابله با شوروی و کمونیست ها بر پا کرد، در یمن نیز به ایجاد آن دامن زد تا مقابل جمهوری دموکراتیک خلق سابق (دولت سوسیالیست در یمن جنوبی) بایستد. نیروهای اسلام گرای امروز یمن همه یادگار همان دوران مبارزه مشترک ضدکمونیستی با آمریکایی ها هستند.


 

واکنش های اولیه: چند روز سختگیری


 

وزارت امنیت کشور آمریکا بلافاصله به تغییراتی در مقررات مسافرتی برای بقیه دوره کریسمس دست زد. اداره امنیت حمل و نقل، که بخشی از این وزارتخانه است، به سرعت فهرستی از این محدودیت های شدید چند روزه را اعلام کرد: مثلا محدودیت حرکت و دسترسی به وسایل شخصی در چند ساعت آخر پرواز برای هواپیماهایی که وارد آسمان آمریکا می شوند. این اداره در ضمن اعلام کرد افسران و سگ های امنیتی بسیار بیشتری به فرودگاه ها اعزام می کند.

وزارت حمل و نقل کانادا در روز ۲۸ دسامبر اعلام کرد به مسافرانی که از کانادا به آمریکا می روند تا چند روز اجازه بردن بار به هواپیما را نمی دهد (مگر با چند استثنا). بریتیش ایرویز مقدار بارهای دستی در پروازهای رو به آمریکا را به یک عدد کاهش داد. کشورهای اروپایی دیگر هم به تشدید بسیار ملاحظات امنیتی پرداختند. سخنگوی فرودگاه شیپول در آمستردامِ هلند گفت تشدید مقررات امنیتی در این فرودگاه "تا اطلاع ثانوی" ادامه خواهد داشت.


 

تغییرات دیرپاتر: اسکنرهای بدنی


 

اما همانطور که همه مطمئن بودند تغییرات دیرپاتری هم در راه بود. مهمترین تغییری که احتمالا به عنوان هدیه دائمی ماجرای دیترویت ثبت خواهد شد استفاده از اسکنرهایی است که عکس کامل برهنه یی از بدن را تهیه می کنند تا هرگونه جسم خارجی در هر کجا که هست دیده شود. در میان اعتراضات بسیار از سوی گروه های حامی حقوق فردی، دولت فدرال کانادا اعلام کرده این اسکنرهای تمام بدن را برای تطبیق با مقررات امنیتی آمریکا به زودی در چندین فرودگاه بر پا می کند. ری مریفیلد، مسئول حمل و نقل در کابینه، می گوید ۴۴ اسکنر در فرودگاه های شهرهایی همچون تورنتو، ونکوور، کالگر
ی، ادمونتون، وینیپگ، اتاوا، مونترال و هالیفکس به کار گرفته می شوند.


این سیستم در سال گذشته اتفاقا در فرودگاه کلونای بریتیش کلمبیا مورد آزمایش قرار گرفته و در آن افسر مراقب به راحتی می تواند وجود مواد انفجاری پلاستیکی یا سایر مواد خطرناک را تشخیص دهد.

البته قرار نیست همه از زیر این دستگاه بگذرند و تصاویر برهنه خود را به نمایش افسران بگذرانند و اقدامات متعددی برای انجام بهتر این روند انجام شده است. از جمله این که مسافران حق دارند بین رد شدن از زیر این اسکنر یا جستجوی دستی بدنی انتخاب کنند، کودکان از زیر دستگاه گذرانده نخواهند شد و افسری که تصویر برهنه را می بیند در اتاق دیگری می نشیند و تماسی با مسافر ندارد و البته تصاویر به هیچ نوعی ذخیره نخواهند شد.


 

باز هم قوانین علیه ایرانی ها و مسلمان تبارها


 

طبیعی است که در پی چنین ماجراهایی بسیاری بخواهند با سوء استفاده از عواطف و روحیه های مردمی به احساسات نژادپرستانه دامن بزنند و احساسات اسلاموفوبیک در این میان بخصوص بسیار رایج است. دولت اوباما سعی کرده بود تمرکز بیشتر روی کسانی که رنگ پوست خاصی را دارند جزو قوانین نسازد، اما در عوض بخشی را وارد قانون کرده که خیلی هم بهتر نیست و طبق آن مسافرانی که از ۱۴ کشور خاص می آیند باید مورد مراقبت های بیشتری قرار بگیرند. تعجبی نیست که احتمالا بسیاری از خوانندگان این خطوط در این فهرست قرار می گیرند چرا که دو کشور ایران و افغانستان هر دو جزو این ۱۴ کشور هستند. ۱۲ کشور دیگر از این قرارند: الجزایر، عراق، لبنان، لیبی، نیجریه، پاکستان، عربستان سعودی، سومالی، سودان، سودان، سوریه، یمن… و البته کوبا! (حضور کوبا به عنوان تنها کشور غیرمسلمان در این فهرست به اعتراضات بسیار انجامیده است بخصوص که تا به حال این کوبا بوده که طعمه حملات نظامی و تروریستی متعدد از سوی آمریکاییها بوده و نه برعکس.)

این قانون تا به حال مورد اعتراض شدید گروههای قومی کشورهای مربوط در کانادا قرار گرفته است از جمله فدراسیون اعراب کانادا، کنگره سومالیهای کانادا، شورای ملی برای روابط اعراب و کانادا، انجمن فرهنگی کانادایی پاکستانی (از بریتیش کلمبیا) و

این اعتراضات و موارد مشابه باعث شد جان برد، وزیر حمل و نقل دولت محافظه کار، اعلام کند قوانین کانادا در این مورد از آمریکا متفاوت خواهند بود، اما ریز این قوانین هنوز اعلام نشده است.


 

حادثه های مختلف


 

و بالاخره با گذشتن از تمام این عواقب، در این دو هفته حوادثی هم پیش آمده که هر کدام رنگی و بویی دارد. در زیر به چند تا از آن ها اشاره می کنیم:


 

روزنامه نگار دست هلندی ها را رو می کند

چنانکه گفتیم فرودگاه شیپول آمستردام اعلام کرده بود به اقدامات گسترده ی امنیتی "تا اطلاع ثانوی" دست می زند، اما در ۳ ژانویه ۲۰۱۰ (تنها پنج روز پس از کریسمس) بود که استوارت کلارک، عکاس و خبرنگار از روزنامه ی بریتانیایی "دیلی اکسپرس" مدعی شد سوار هواپیمایی شده که عازم فرودگاه هیتروی لندن بوده و با خودش سرنگی را برده که می توانسته شامل بمب مایع باشد و کسی جلوی او را نگرفته و حتی روی لباسش دست نکشیده اند تا سرنگ را که تمام مدت در جیب او بوده پیدا کنند.


 

مسموم یا تروریست

درست دو روز بعد از حادثه در روز ۲۷ دسامبر بعضی ها فکر کردند تاریخ قرار است این دفعه به صورت تراژدی با فاصله ی دو روز تکرار شود چرا که به مردی نیجریه ای مشکوک شدند که باز هم سوار بر پرواز ۲۵۳ نورت وست بود. قضیه این بود که این مرد بیچاره یک ساعتی را در دستشویی گذرانده بود و سایر مسافران با شنیدن این قضیه مشکوک می شوند و به مسئولان اطلاع می دهند و مسئولان هم طرف را به قدری سئوال پیچ می کنند که حسابی عصبانی می شود و داد و بیداد راه می اندازد. در پایان معلوم شد که او دچار مسمومیت غذایی شده و به همین علت در دستشویی بوده است.


 

فرود در ایسلند

در ۲۷ دسامبر پروازی از هواپیمایی لوفت هانزا عازم دیترویت بود که معلوم شد کیف مسافری که خودش در هواپیما نیست در هواپیما مانده. هواپیما به سرعت در جزیره ی ایسلند فرود آمد اما بعد معلوم شد خبری جدی نبوده. مسافران البته سری به این جزیره دورافتاده شمال اروپا زدند.


 

ترقه بازی ممنوع!

در پروازی که از بالتیمور به نیویورک می رفت مردی موفق شده بود با ترقه سوار هواپیما شود و ماموران به محض کشف آن او را برای تمام مدت پرواز حبس کردند در حالی که مرد بیچاره فقط قصد ترقه بازی در نیویورک داشت.


 

امان از دست کشورهای سابق بلوک شرق

در این میان داستانی که یک سرش به دولت اسلواکی می خورد شاید از همه مفرح تر و البته غیرقابل باورتر است. مقامات ایرلندی فردی را از اسلواکی دستگیر کرده بودند و همه داشتند فکر می کردند چه داستان های تروریستی عجیب و غریبی قرار است سر بلند کند، اما معلوم شد کار از خرابکاری های مقامات دولت اسلواکی بوده.

کار از این جا شروع شد که پلیسی در اسلواکی ۹۶ گرم ماده انفجاری پلاستیک را بدون اطلاع مسافری به نام استفان گوندا در فرودگاه پوپراد-تاتری (در مرکز اسلواکی) در چمدان او گذاشت. او و همسرش برای کریسمس به این کشور اروپای شرقی آمده بودند و داشتند به ایرلند باز می گشتند. مقامات اسلواکی می خواستند مطمئن شوند سیستمهای امنیتی فرودگاهشان چگونه کار می کند و برای همین به فرد بی گناه اطلاع هم ندادند. البته آنها تاکید می کنند که مواد منفجره بدون مواد محترقه که بمب را ممکن می سازد کار گذاشته شده بوده و بی خطر بوده اما این چیزی از ناباوری و خشم مقامات ایرلندی و کارشناسان امنیت بین المللی نمی کاهد.

ریک نلسون، از مقامات سابق دولت بوش که برای مرکز ملی ضد تروریسم کار می کرد، در این موردگفت:"باورنکردنی است، تکاندهنده است. نمی دانم واقعا چه فکری می کردند که با شهروند بی خبر کاری را کردند که باید کار مامور مخفی امنیتی باشد."

در عین حال وزارت کشور اسلواکی دستور توقف چنین اعمالی را داد و تیبور ماکو، فرمانده پلیس مرزی و خارجی اسلواکی، اعلام کرد خلبان هواپیمای شرکت دانوب وینگز از وجود این مواد خبر داشته است،  اما به هرحال اعلام کرد حاضر است استعفا بدهد.

کارشناسان البته اشاره کردند که قضیه فقط مختص کشوری مثل اسلواکی، که هنوز مدت زیادی از استقلالش نمی گذرد و خیلی مانده تا بوروکراسی خودش را تربیت کند، نیست و در سال ۲۰۰۴ فرانسه نیز به چنین اقداماتی دست می زده. فرانسوی ها البته وقتی این اقدامات را متوقف کردند که بیش از ۱۰۰ گرم مواد منفجره که در کیف مسافری بی خبر کار گذاشته بودند، از دست شان در رفت و هرگز نتوانستند ردش را بگیرند.