نامه خوانندگان

با تشکر از صبر و وقت شما خواننده‌گرامی و زحمات آقای پیروز صادقی عزیز. همانطوری که می‌دانید داستان از آنجایی شروع شد که آقای صادقی تصمیم گرفتند قرآنی را که “مثل یک سرخپوست آمریکایی و یا یک اسکیمو” خوانده‌اند، با عبارت “در صورت مشاهده کوتاهی، اشتباه، کم و کسری از اینجانب در تعریف احکام، راهنمایی‌های لازم را دریغ نفرمایند” آغاز کرده و “به بحث” (تفسیر) بگذارند؛ اما… بناگاه یک آیه‌ و ترجمه‌ی دو خطی که در مورد تعدادی یهودی عربستانی ۱۴۰۰ سال پیش آمده‌ بود، تبدیل به دو صفحه مطلبی شد در باب “تعریف مسلمانی” و در جایی دیگر انسان “بی‌اختیار” و “نافرمانی”اش “گمراهی” و “خروج”‌ نامیده شد. اکنون ایشان در جهت رد مسئولیت از نگاشته خویش ادعا کرده‌اند که اولا تفسیر یعنی: “توضیح دادن مطلبی نامفهوم و غامض به زبانی روشن و آشکار” و ایشان سخن غامضی را آشکار نکرده‌اند. درحالیکه تفسیر از ریشه عربی فسر به معنی “ترجمه ‌کردن از راه بررسی کل متن”ست و معادل انگلیسی آن compile و معادل فارسی هم ندارد. کلمه عربی “ترجم” که مانند interpret انگلیسی معنا دارد یعنی”ترجمه کردن از راه کلمه‌ای”. برای اطلاعات بیشتر به تئوری زبان‌ها در رشته‌های دانشگاهی زبان (فارسی تا…) و الگوی ریاضی آن در رشته‌های ریاضی و کامپیوتر مراجعه بفرمائید. در معنای فرهنگ عامه آنچنانکه در فرهنگ لغات عربی- قرآنی نبراس آمده بار معنی بیان، شرح، تعبیر و تعریف را هم کمی در بردارد. بنابراین در تفسیر برخلاف گفته آقای صادقی احتیاجی به غامض بودن سخن اولیه نیست. ثانیا، ایشان معتقدند که خودشان چیزی را به ترجمه و تفسیر برخی از علما نیفزوده‌اند و اگر ایرادی هست بر علماست و نه بر ایشان. درحالیکه در کل مطلب ذکر شده فقط ترجمه همین دو خط آیه از علما آمده و ایشان نزدیک به دو هزار کلمه از برداشت شخصی خود را با کلماتی چون “استنباط می شود”، “می‌توان فهمید”،”می‌توان نتیجه گرفت” و “چیزی نمی‌تواند باشد”(مثالش در چند خط بعد آمده) به آن افزوده‌اند تا تحریفش کنند. نگارنده که قرآن را عربی می‌خواند و عدم سنخیت تحریف ایشان با اصل مطلب را به وضوح دیده بود، ده سوال بسیار ساده در مورد میزان دانش ایشان پرسید که بی‌معطلی آقای صادقی پرسشگر را “عضو مراکز” نامید و سئوال پرسیدن را “بهانه‌تراشی” و عربی فهمیدن را “اشتباه” و “سلیقه” (سئوالات نگارنده و پاسخ‌های آقای صادقی را نیز لطفا در انتهای این متن مطالعه بفرمائید). شاید آقای صادقی فکر می‌کنند اطلاعات اسلامی منحصر به “اعضا” و “روحانیون” است، یعنی فقط خود آقای صادقی می‌توانند در مورد قرآن سخن بگویند و روحانیون؛ و هرکس دیگری که “معرفی نامه رسمی” نداشته باشد بهتر است برود گُل بچیند! همانگونه که در مطلب قبلی نگارنده اشاره شد، علاوه بر اینکه آقای صادقی کاملا اشتباه تفسیر کرده‌اند، خیلی‌ها به ترجمه و تفسیر اشخاصی چون آقایان مکارم شیرازی و الهی قمشه‌ای هم ایراد گرفته‌اند و علمای اعظام هم مانند آقای صادقی‌ها به ایرادات وقعی نگذاشته‌اند. مثلا همین آیه ۷۸ بقره که ترجمه آقای مکارم شیرازی اصلا اشاره‌ای به یهودیت ندارد و آقای قمشه‌ای دارد (و تازه به گفته ایشان ده‌ها ترجمه همگی متفاوت دیگری نیز وجود دارند)؛ بالاخره از میان این ده‌ها ترجمه کدامیک صحیح است و، “عده‌ای یهودی بودند یا نبودند“؟ مگر می‌شود از یک آیه ده‌ها ترجمه و تفسیر گوناگون همگی درست ولی متضاد استخراج کرد؟ الغرض فقط و فقط هرآنچه که بعضی می‌گویند صحیح نیست و مسئولیت آنچه مترجمان و اعظام می‌گویند به عهده خود آنهاست، و کاش آقای صادقی که مدام به دیگران می‌تازند، لااقل مسئولیت گفتار خودشان را به عهده می‌گرفتند، که متاسفانه نمی‌گیرند! ایشان در فاصله چند هفته پس از نوشته‌اشان زیر آنها زده و پرسیده‌اند که “جبر” را کجا به کار برده‌اند: ایشان لغت “اجباری بودن” را دقیقا در شهروند شماره ۱۳۴۰ مورخ ۲۰۱۱/۶/۷ (۱) در پاراگراف سوم جمله دوم نوشته‌اند، و مترادف‌های “هیچگونه اختیاری” و “اختیارى نیست” و “حق انتخاب ندارند” را نیز در همان پاراگراف و در هر ۳ جمله متوالی پس از آن با همان معنی به کار برده‌اند و (نه بصورت نقل قول) می‌فرمایند: “در اینجا به گمراهی سخت افتادن چیزی غیر از خارج شدن از راه الله و رسول او و خارج‌شدن از دین اسلام نمی‌تواند باشد و این آیه گواه بر این است که مسلمانان در قبول و یا رد احکام اسلامی حق انتخاب ندارند”. وی نوشته‌اند “در کدامیک از نوشته‌هایم اسلام را مسبب آنچه که در حکومت روحانیون در ایران دارد انجام می‌شود دانسته‌ام و آنها را ظالم خطاب کرده‌ام؟”؛ ایشان در شهروند شماره ۱۳۴۷ مورخ ۲۰۱۱/۸/۱۸ (۲) و در پاراگراف سوم جمله یازدهم نوشته‌اند: “پس حکومت روحانیون بر مردم ایران، این اجازه را به کوچک و بزرگ و از دانشمند و روشنفکر تا بیسواد می‌دهد که به هر وسیله ممکن از آنها سئوال‌کنند و همه روحانیون را مسئول هرگونه بی‌عدالتی، تخطی و تخلف و خودکامگی حکومت روحانیون ایران از احکام اسلام بدانند، حال آن روحانی ساکن کانادا باشد یا ایران.” ایشان واضحا در آن از سور عمومی “همه” استفاده‌کرده‌اند و طبق منطق گزاره‌ها عبارت فوق شامل همه‌ی مردم از جمله خود ایشان و شمای خواننده هم می‌شود که حق داشته باشید هرگونه بی‌عدالتی (ظلم) را از حکومت روحانیون ایران و احکام اسلام بدانید. آیا براستی شمای خواننده، به قول آقای صادقی به وی “معرفی نامه رسمی” داده‌اید و “رسماً به عنوان نماینده” انتخابش کرده‌اید که این سخنان را از جانب شما صادر نمایند؟ (البته که ایشان کاملا “آزاد”اند که هرچه می‌خواهند چه درست و چه غلط بگویند اما آیا مسئولیت صحت گفته و احترام به شمای مخاطبش را هم بجا آورده‌اند؟)

از طرفی دیگر اسلام نیز همچون هر علم دیگری بهمراه مسائل پیرامونش، مانند نقاشی مونالیزا می‌ماند، که معنایش در کل مجموعه است و، کسی که بگوید بیائید فقط ابروی مونالیزا را بررسی‌کنیم و “نیازی” هم به فهمیدن نقاشی و بقیه قسمت‌هایش و نقاش و تاریخ و فضای آن نداریم و در نتیجه ابرو را تفسیر به مجموعه‌ای از خطوط نامرتب کند، معلوم است که سر رشته‌ای از هیچ علم و منطقی در بساط ندارد. برای رسیدن به درجه‌ افاضات (و نه ایمان آوردن) در هر علمی از جمله اسلام بایستی موضوعات پیرامون (و جوانب همان نقاشی مونالیزا) را هم مطالعه‌کنید تا آنجا که در دانشگاه دروس تاریخ اسلام، زبان عربی، ایدئولوژی اسلامی و… هم تدریس می‌گردند و اتفاقا بعضی از این مباحث به خاطر ساختار غیردینی‌اشان در حوزه اصلا تدریس نمی‌شوند (تفاوت اسلام حوزه و دانشگاه). گویا آقای صادقی می‌خواهند سیستم آموزش جهانی را به چالش بکشند تا جمله “اینجانب به هیچ عنوان نیازی به… زبان عربی نمی‌بینم”شان را توجیه‌کنند.‌ قرآن به تاریخ اسلام و فرهنگ عرب و… هم گره خورده که اکنون بهتر است آنها را نیز به خاطر اینکه آقای صادقی به این علوم “نیاز”ی نمی‌بینند، هرچه سریعتر از رئوس مطالب دانشگاهی حذف ‌نمائیم! وی در این راه به طرز اعجاب‌آوری تکلیف “خالق” را هم روشن کرده‌اند آنچنانکه فرموده‌اند: “اگر خالق ما اراده می‌کرد که تمام افراد بشر عرب زبان می‌شدند، کاری می‌کرد که هر نوزاد به محض تولد، با مادر خود عربی را به طور کامل و بدون هیچ غلطی صحبت می‌کرد. اگر انسانی بر این ادعای من کوچکترین شکی دارد، متاسفانه خالق خود را خوب نشناخته است.”! آقای صادقی عزیز، انسان در بدو تولد نه نقاشی می‌‌داند نه مکانیک، نه راه رفتن بلد است نه شنا کردن و… پس طبق منطق شما خالق نمی‌خواهد که انسان هیچیک از این کارهای فوق را انجام بدهد و اگرنه اراده می‌کرد که هر نوزاد به محض تولد، با مادر خود نقاشی می‌کشید و مکانیک حل می‌کرد و قدم می‌زد و شنا می‌کرد و…! ایشان گویا معنی و مرز اکتسابی و غریزی را نمی‌دانند. منطق ایشان نه فقط شک برانگیز، که متاسفانه از پای‌بست نادرست است و، بسیار عجیب که آقای صادقی برداشت‌های شخصی و نادرست‌اش را از تعیین تکلیف کردن برای خالق و اسلام تا نیاز به علوم و سیستم آموزشی، معنی تفسیر، برتری دینی بر مکانیک، غیرحرفه‌ای بودن روزنامه‌نگاران و خوانندگان، عضویت در مراکز و… را به زور می‌خواهد به مردم “جا” بزند. چگونه آقای صادقی که حتی چیزی از “آیات قرآن در زمینه جایگاه اساتید و روحانیون و… به یاد ندارد و منتظر پیش آمدن” آنست، می‌تواند اسلام و شعبات گوناگون آن، که اتفاقا نتیجه‌ی عملکرد اساتید و روحانیون است را، آنچنان تجزیه و تحلیل کند که ایشان مایل به “توضیح” و پاسخگویی سئوالات نگارنده به طور “منطقی” با توجه به شعبه دینی نگارنده (مثلا شیعه و سنی) می‌باشد؟ برخی از سئوالات مطروحه قبلی‌‌ آقای صادقی ناشی از نداشتن آگاهی در قانون، مباحثه، و عربی بود، و برخی اینبار ناشی از کمی دانش زبان فارسی: مثلا احتمالا ایشان از کاربرد گیومه اطلاع ندارند که برای تحکم یا نقل قول یا اشاره به مطلبی دانسته شده به کار می‌رود. برای مثال: زبان فارسی از شاخه‌ی زبان‌های ایرانی و زبان‌های ایرانی از شاخه‌ی زبان‌های “هند و ایرانی” است (۳)؛ قراردادن هند و ایرانی در داخل گیومه هم به معنای تحکم است و هم به معنای شناخت خواننده از هند و ایران. ایضا عبارت “دشمن” در نوشته نگارنده اشاره به تحکم و شناخت خواننده از کسانی دارد که هر صدای غیر موافقی را “دشمن” می‌نامند. دو سئوال دیگر آقای صادقی تکرار بار دوم همان سئوالاتی‌ست که دقیقا خود نگارنده از ایشان پرسیده و ایشان همان‌ها را اکنون از خود نگارنده پرسیده و فرموده‌اند: “جواب… زمانی… خواهم‌داد که… پاسخ… بدهید”! شما خود قضاوت کنید که اینگونه بحث‌کردن چقدر منطقی است؟ سپس ایشان به نگارنده طعنه می‌زنند که: “اگر هم قبلاً نخوانده بودید حال‌که فرصت‌دارید بخوانید و بفرمائید که معنای این دو آیه چیست”!

آقای صادقی عزیز، برای بار سوم از شما استدعا داریم اگر پاسخی منطقی لااقل به دو سئوال باقیمانده دارید، به خوانندگان محترم ارائه دهید. بحث کردن صادق بودن می‌خواهد و با زیرحرف زدن، برچسب به شخصیت زدن، تحریف کردن، سفسطه کردن و… هرگز پیروز نخواهید شد.

موفق باشید

 

۱. shahrvand.com/?p=15703

۲. shahrvand.com/?p=16785

۳. http://www.tebyan.net/internetschool/educationalmanagers/educationaltechnology/2003/6/29/2622.html

 

سئوالات من و پاسخ‌های آقای صادقی با حذف تعویضی و پس‌گرفته‌ها:

س۱: آیاتی در قرآن مسلمانان منتسب به جبر شده‌اند و تخلف از آن تفسیر به خروج. آیات اختیار در قرآن را چگونه تفسیر می‌کنید؟

ج۱: “جواب پرسش‌های شما را… با کمال میل خواهم داد در صورتی که شما جواب چند پرسش من را از قبل بدهید”

س۲: چرا آیاتی که دلالت بر شرایط یهودیان صدر اسلام دارد به مسلمانان این عصر نسبت داده شده است؟

ج۲: “اشتباه شما را… بخوبی متوجه شده‌ام بسیار مایلم که توضیح لازم را به شما بدهم… تعبیر و درک خود شما از آیه ۳۸ سوره احزاب چیست؟”

س۵: جایگاه روحانیون و اساتید در قرآن کجاست؟ لطفا دقیقاً سوره و آیه آنرا درج نمائید.

ج ۵: “ادعا نکرده ام که قرآن را… حفظ هستم تا بتوانم با دقت کافی… پاسخ بگویم… و سوره و آیه آن را بیان کنم… هر زمان به آن قسمت از قرآن رسیدیم… حتماً به آن آیه نیز اشاره خواهم کرد”

س۶: برای رسیدن به درجه‌ی ترجمه و تفسیر قرآن چقدر زمان و دانش نیاز است؟

ج ۶: “اینجانب قرآن را ترجمه نمی کنم {تا بدانم؟}… این را… بیان کرده بودم و شما آن را به خوبی نخوانده بودید.”

س۷: با توجه به عدم تطبیق ترجمه و تفاسیر با قرآن، مسئولیت ارائه موارد نادرست به عهده چه کسی خواهد‌بود؟

ج ۷: “مشخص‌کنید {کجا} ترجمه… کرده ام و {کجا}… تفسیر. اگر شما ترجمه… را… در تناقض با معنای عربی و واقعی… می‌دانید… وظیفه شما… ست… تا… اقدام… بکنید. …اینجانب به هیچ عنوان نیازی به خواندن قرآن به زبان عربی نمی بینم… {اگر لازم بود} خالق ما کاری می‌کرد که هر نوزاد به محض تولد… عربی… صحبت می‌کرد.”

س۸: دانش شما برای تفسیر قرآن به چه میزان است؟

ج ۸: “تفسیر کردن یعنی چه؟… نوشته های شما… در تناقض کامل است… انتقاد… را منحصر به… نوشته ام بفرمائید…{واگرنه} آنها را در مطلبی جداگانه با تیتری جداگانه ارسال بفرمائید.”

س۹: آیا روش منطقی برای دریافت پاسخ سئوال‌های تخصصی طرح مستقیم آنها در مجامع مرتبط با آن است یا طرح آن در مجلات عمومی؟

ج۹: “اگر چنین سئوالاتی تاکنون… مطرح نشده چه ایرادی دارد که از حالا به بعد مطرح بشود؟… شما چرا به‌جای آنها جواب می‌دهید؟ {چرا}… بهانه‌تراشی می‌کنید! شما چرا… رفتار آنها را توجیه می‌کنید؟ آیا انسان‌های زنده وکیل و وصی می‌خواهند!؟ آیا شما از جانب روحانیون این مراکز وکالت دارید… یا از نزدیکان و دوستان شما عضو… هستند و شما به تشویق آنها دست به قلم می‌برید؟”

س۱۰: منظور اصلی شما از ترجمه و تفاسیر نادرست چیست؟ از کجا آمده و به کجا می‌رود؟

ج۱۰: “من ترجمه و تفسیر نکرده‌ام… شما… درک نکرده‌اید… نامه‌های قبلی من را به‌درستی نخوانده اید… بیان آنها تکرار و دوباره‌نویسی است”

سئوالات زیر هنوز بی‌پاسخ هستند:

س۳: “خوردن مردار، خون و گوشت خوک… سوگند دروغ گفتن… برای حفظ جان، از نظر اسلام مانعی ندارد”، در کجای قرآن آمده است؟ لطفا دقیقا سوره و آیه آنرا درج نمائید.

س۴: چرا داستان یهودیان خداپرست اما مخالف محمد ۱۴۰۰ سال پیش تبدیل به تعریف مسلمانی شده است؟