هایده مغیثی، استاد ایرانی تبار مطالعات زنان در دانشگاه یورک، با جایزه گرفتن ناآشنا نیست.

دکتر مغیثی پیش از این دستاوردهای علمی ـ دانشگاهی متعددی داشته و بسیاری از پروژه های او جوایز و بورسیه های بزرگی از آمریکا و کانادا دریافت کرده اند، اما حدود ۶۰ هزار دلاری که از قِبَل جایزه ترودو به پروژه های مورد نظر او خواهد رسید برایش ارزش معنوی بالاتری دارد. خودش می گوید این جایزه برایش “معنای خاصی دارد.”

پروفسور مغیثی، در گفتگویی تلفنی با شهروند، می افزاید:”علت این است که این جایزه فقط برای فعالیت دانشورانه و تعداد کارهای منتشر شده و ارائه شده ام نیست، بلکه بیشتر مساله محتواست. یعنی مربوط می شود به فعالیت هایی که در عرصه حقوق بشر و شهروندی مسئول انجام داده ام، دو تا از چهار ناحیه ای که بنیاد ترودو بر آن تکیه دارد.”

مغیثی یکی از چهار دانشوری است که بنیاد ترودو برای بورسیه ۲۲۵ هزار دلاری خود برگزیده است. این بورسیه که مشابه با جوایز مک آرتور در آمریکا دانسته می شود برای حمایت از فعالیت دانشگاهی خلاقانه ای اعطا می شود که تعهدی به حل آن دسته از مسائل اجتماعی نشان دهند که برای کانادا مهم است. بنیاد مذکور در سال ۲۰۰۲ با عطیه ای ۱۲۵ میلیون دلاری به نام پیر الیوت ترودو، نخست وزیر شهیر کانادا در دهه های ۶۰ و ۷۰، بنیان گذاشته شد.

دکتر هایده مغیثی

 

مغیثی، که مثل همیشه با تواضع خاصی صحبت می کند، می گوید، هیچوقت این که چقدر مقاله چاپ کند و چگونه رزومه اش را پر کند برایش اهمیت چندانی نداشته است و دوست داشته تلاش هایش، “هر قدر ناچیز”، معطوف به ایجاد تغییر و مقابله با سلطه، دیکتاتوری و بی عدالتی باشد.

او که ۲۷ سال است در کانادا زندگی می کند در گفتگو با روزنامه گلوب اند میل زندگی دانشگاهی خود در کانادا را “عمر دوم” خود می نامد. او در این گفتگو روزهایی را یادآوری کرده که در اداره بایگانی ملی ایران مسئول بررسی دست نوشته های قدیمی بوده. با درگیری انقلاب ۵۷، که او نیز از حامیان آن بود، زندگی او نیز مثل همه عوض شد.

مغیثی از بنیان گذاران اتحادیه ملی زنان ایران بود و تلاش کرد مساله حقوق زنان را به یکی از مسائل اصلی انقلاب بدل کند، اما همه می دانیم که عاقبت کوششگران حقوق زنان چه شد و او نیز به همراه خانواده در سال ۱۹۸۴ از کشور گریخت و به کانادا آمد.

در سال های اخیر تاکید تلاش هایش برای غبارزدایی از واقعیت زندگی زنان در کشورهای مسلمان نشین، نگاه غرب به این جوامع و مسائل مربوط به بنیادگرایی اسلامی بوده است ـ مسائلی که می گوید به نظرش ربط مهم و مستقیمی به جمعیت روزافزون و متنوع مسلمانان در کانادا دارد.

مغیثی، که به همراه همسرش دکتر سعید رهنما (که او هم در یورک تدریس می کند)، از دانشوران شناخته شده دیاسپورای ایرانی است، در مورد جایگاه کنونی محققان و دانشوران علمی ایرانی تبار در خارج از کشور عموماً نگاه مثبتی دارد.

به شهروند می گوید:”فکر می کنم مساله تبعید یا مهاجرت خیلی به ارتقای کارهای دانشگاهی کمک کرده است. و این کارها فقط برای استفاده دانشگاهیان دیگر نبوده است و تلاش های بسیاری برای ایجاد تغییر شده است.”

او می افزاید:”تکیه بعضی ها بیشتر به ایران است و بعضی ها خود را بیشتر جهان وطن می دانند و هر جا که روابط سلطه باشد در این رابطه قلم می زنند.” او کار محققان ایرانی را کلا “هم از نظر کمیت و هم کیفیت” خوب می داند و می گوید بیشترشان “برجسته” هستند، اما در ضمن اضافه می کند که برای بعضی ها دانشگاه جای “فرصت طلبی، پول درآوردن، به دست آوردن مقام و ایجاد ارتباطات مشکوک با بعضی از عوامل ایجاد همین روابط سلطه” بوده است.

مغیثی با نگاهی به گذشته فعالیت های علمی خود متواضعانه می گوید، سعی کرده در “روشن کردن بعضی مفاهیم، کار خود” را انجام دهد و مثلا به کتاب “فمینیسم و بنیادگرایی” اشاره می کند که امروز به زبان های کره ای و اندونزیایی نیز ترجمه و در آن کشورها با استقبال مواجه شده است.

دیگر کتاب او در مورد دیاسپورای مسلمان در “کانادا و فراسو” به طور مشترک با دکتر رهنما و مارک گودمن نوشته شده و توسط انتشارات دانشگاه تورنتو منتشر شده است. این کتاب امروز از مهمترین کارهای مرجع در این زمینه به حساب می رود.

علیرغم درافزوده های مهم مغیثی در این زمینه، احتمال می رود فعالیت های آینده او به نواحی دیگری بپردازد.

مغیثی می گوید متوجه است که مسائل مربوط به “مذهب، سکولاریسم، حقوق بشر و حقوق فردی در مقابل حقوق اجتماعی” اکنون اهمیتی دوچندان پیدا کرده است، اما می گوید خودش حرف چندان جدیدی برای زدن در این زمینه ندارد.

در عوض موضوعی که این روزها توجهش را جلب کرده “تحولاتی ست که در خاورمیانه آغاز شده”.

مغیثی می گوید:”این اعتراضات پیچیدگی های خاصی مربوط به جوامع خاورمیانه دارد که کاملا به آن آگاه نیستیم و اطلاعات رسانه ها هم ناکافی و جهت دار است. در نتیجه شناخت آن ها و دورنمای این جوامع ذهن خیلی از ما را مشغول کرده است.”

همین است که مغیثی می خواهد از بخشی از جایزه نقدی ترودو (که به دانشگاه یورک می رسد و زیر نظر او برای تحقیقات علمی خرج خواهد شد) برای برگزاری کنفرانسی در تابستان آینده استفاده کند و در آن جا از محققانی، بیشتر از کشورهای عربی، دعوت به عمل بیاورد تا نور بیشتری بر واقعیت های “بهار عرب” بتابانند.

او البته در ضمن از وضع بد دانشجویان و عدم همکاری دانشگاه ها نیز باخبر است و می خواهد بخش قابل توجهی از جایزه را صرف کمک به کارهای تحقیقی دانشجویان فوق لیسانس و دکترا کند، کاری که قبلا در پروژه “دیاسپورای مسلمان” انجام داد تا در ظرف ۶ سال حدود ۷۰ دانشجو، که بسیاری از جامعه ایرانی بودند، به استخدام دانشگاه درآیند.

علاوه بر مغیثی، سه دانشور کانادایی دیگر جایزه ترودو را دریافت کرده اند: مکارتان هامفریز، عالم سیاسی دانشگاه بریتیش کلمبیا، که از کار میدانی برای بررسی توسعه و امنیت در آفریقا استفاده می کند؛ رونالد رادین، تاریخدان اجتماعی دانشگاه کنکوردیای مونترال که روی قصه گویی با استفاده از فن آوری و رسانه ها کار کرده است و جان مک گاری، متخصص حل تخاصمات و جنگ های داخلی از دانشگاه کوئینزِ کینگستون.