گفت وگوی شهروند با فریبا داودی خواننده و موسس آموزشگاه هنری ـ فرهنگی “آوای مهر”

در کنسرت ارکستر ملی ایران به رهبری کمال طراوتی که چهاردهم اکتبر ۲۰۱۱ در سالن هنرهای نمایشی مارکام اجرا شد، بسیاری از حاضران برای اولین بار چهره ای جدید در میان هنرمندان بر روی صحنه دیدند.

فریبا داودی با صدای زیبایش “از خون جوانان وطن” عارف قزوینی را خواند و در ادامه آواز دشتی با شعر “بهار غم انگیز” هوشنگ ابتهاج را که با استقبال بسیار روبرو شد.

او که در سال ۲۰۱۰ با خانواده به هالیفکس کانادا مهاجرت کرده، یکی دو ماهی ست به تورنتو نقل مکان کرده است.

فریبا داودی موسس آموزشگاه آوای مهر

فریبا داودی در تهران، آموزشگاه موسیقی “آوای مهر” را در سال ۱۳۷۷ تأسیس کرد و این آموزشگاه همچنان پابرجا به تربیت هنرمندان جوان مشغول است.

شعبه ای از این آموزشگاه در تورنتو تأسیس شده و فریبا داودی مدیر این مدرسه ی هنری، در گفت وگویی با شهروند از خود و از اهداف این آموزشگاه گفت.

جامعه ی ایرانی تورنتو در حال رشد است و مهاجرت همچنان ادامه دارد. با بزرگتر شدن جامعه ی ایرانی، نیازهایمان نیز رشد کرده و شناخت فرهنگ و هنر ایران بویژه برای جوانان دور از وطن، برای حفظ ریشه هایشان به امری لازم بدل شده. این یکی از اهدافی ست که “آوای مهر” در سر دارد.

فریبا داودی، از مادری ترک از اهالی تبریز و پدری مهاجر از اهالی باکو، در اسفند ۳۹ به دنیا آمد. هشت ماهه بود که با از دست دادن مادر، همراه با برادرش به دست مادربزرگ که در خلخال زندگی می کرد، سپرده شد تا بزرگ شوند.

می گوید:”زبان مادری ام آذری ست و حرف زدن را به زبان آذری شروع کردم و از کودکی با ملودی ها و نغمه های آذربایجان بزرگ شدم.”

چهار سال اول زندگی اش در آذربایجان گذشت، و سپس به دلیل شغل پدر، به تهران کوچیدند، و پس از چندی به گیلان رفتند و دوران ابتدایی را به مدت پنج سال در گیلان مدرسه رفت.

می گوید:”در دبستان در رشت هم در جشن ها می خواندم هم ترکی و هم فارسی. اتفاقا برام خیلی جالب بود که یکی از همکلاسی های دبستانم در گیلان را اینجا در گروه کر آقای طراوتی دیدم و از دیدنش کلی خوشحال شدم.”

صدای فریبای کوچک به زودی مورد توجه اساتید قرار می گیرد.

فریبا داودی در دفتر شهروند

“مرحوم آشورپور دوست پدرم بودند. یک روز به پدرم گفتند شیرزاد این بچه گوش خیلی قوی ای داره بگذارش موسیقی، فکر نکن که باید دکتر، مهندس بشه.”

این اولین جرقه هایی بود که حرفه ی هنری آینده ی فریبای ده ساله را رقم زد.

می گوید:” در دوران راهنمایی در تهران، مرحوم سلیم فرزان، نوازنده ی قره نی، معلم سرود ما بود که با شنیدن صدای من اصرار داشت به رادیو بروم تا آقای بنان صدای مرا بشنوند که نشد.”

اما این تعریف ها کار خودش را کرد و پدر او را برد تا اسمش را در هنرستان موسیقی بنویسد. “خانم سرکیسیان پس از امتحان از من خیلی تعریف کرد. وقتی آمدیم بیرون پدرم منصرف شد. گفت، نه ممکنه شرمنده ی مادرت بشم و بگه چرا تو رو گذاشتم مزقونچی بشی… من هم همینطور که این جملات رو می شنیدم گوله گوله اشک می ریختم.”

 

این شد که تحصیلاتش را در راهنمایی و دبیرستان ادامه داد و سال ۵۸،  در رشته بانکداری قبول شد که با انقلاب فرهنگی و اخراج از دانشگاه، تحصیلاتش نیمه تمام ماند.

اولین آموزش رسمی موسیقی او کادوی تولدی بود که همسرش به او داد. و نامش را در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی نوشت و ورقه ی ثبت نام را هدیه داد. اولین معلم آوازش هنگامه اخوان بود که سال ۱۳۷۰ کار با او را آغاز کرد.

می گوید: “بعد از چند جلسه، خانم اخوان وقتی صدا و علاقه ی مرا دید، به من گفت هم مرکز بیا هم بیا خانه برای تمرین بیشتر. برای همین دوشنبه ها می رفتم مرکز و سه شنبه ها می رفتم نازی آباد خونه ی خانم اخوان. فکر کنید از پونک با اتوبوس باید می رفتم نازی آباد یک صبح تا شب طول می کشید برای اینکه فقط یک گوشه یاد بگیرم.”

 

از آن زمان فریبا داودی یک لحظه آموختن را رها نکرد، در حالی که خود دیگر آموزگار شده بود.

وقتی با او از کلاس هایی که گذرانده و از استادانی که در محضرشان آموخته می پرسم، آنقدر اسم مطرح می شود، که گیج می شوم.

” از اواخر سال ۷۱، با خانم پریسا کار کردم. با آقای شجریان آشنا شدم و ایشان مرا به آقای مهدی فلاح معرفی کرد برای کار صدا، از طریق آقای فلاح با زنده یاد فریدون مشیری برای تلفیق شعر و موسیقی و آقای حسین عمومی آشنا شدم. به توصیه استاد شجریان نزد محسن کرامتی رفتم و شیوه ی استاد را نزد ایشان آموختم. با تمام شاگردان قدیمی استاد از جمله مظفر شفیعی و علی جهاندار دوره های تکمیلی آواز را گذراندم. از سال ۷۳ شاگردی احمدخان ابراهیمی را کردم. ملودی های محلی خراسان را نزد بانو سیما بینا فرا گرفتم. نزد خانم فخری ملک پور تنها شاگرد استاد فقید مرتضی محجوبی شیوه ی ایشان را یاد گرفتم و …”

 

در این زمان با اجازه ی آقای فلاح تدریس آواز را شروع کرد و کنسرت هایی به نفع کودکان بیمار سرطانی، دیالیزی و معلولان وحدت و رعد برگزار کرد.

خود آموزش می داد که در سال ۷۵ نزد استاد “جانسوز دادبه” که استاد شجریان، مشکاتیان و محمد موسوی هم بود، تعلیم دید. می گوید:” استاد با سن بالا و گرفتار بودن به الزایمر مرا پذیرفت و دو سال افتخار شاگردی ایشان را داشتم و به قولی درس انسانیت را همراه با آواز گرفتم.”

 

می پرسم چه شد که به سمت موسیقی سنتی رفتی وقتی آن زمان دور، دور گوگوش و موسیقی پاپ بود؟

می گوید:”گوگوش شب می خواند، صبح حفظ بودم، ولی تقریبا سال اول دبیرستان بودم که آخر شب هفت شهر عشق بود که خانم فخری نیکزاد صحبت می کرد و بعد آقای شجریان آواز و تصنیف می خواند. یک چیزی در صدای آقای شجریان بود که من خود به خود به این سمت رفتم. اگر این پرسش را از خوانندگان دیگری بپرسی ممکنه بگویند “قمر” ما را تحت تاثیر قرار داد، ولی من سعی کردم انسان بودن قمر را یاد بگیرم چون او برای خودش انسان بی بدیلی بود و صدایش هم تکرار نخواهد شد. ولی این صدای آقای شجریان و بعد آقای بنان بود که به من حال خوبی می داد.”

 

در پاسخ به این پرسش که آیا در سالن های بزرگ و در سطح گسترده هم کنسرت داشته ای؟ می گوید:”در سال ۷۶ با آمدن آقای خاتمی با گروه گلبانگ به سرپرستی بهناز ذاکری، در جشنواره بانوان در تالار هنر (پشت باشگاه امجدیه) اجرا داشتم که آنقدر استقبال زیاد بود که به دلیل فشار جمعیت شیشه ها شکست. من در این کنسرت یک بخش آذری خواندم و یک بخش سنتی. دو سال هم دبیر جشنواره بانوان بودم که در این زمان صدای قمر را برای اولین بار پخش کردیم. فرهاد تازه فوت کرده بود و صدای فرهاد را پخش کردیم. از اکثر شهرستان ها نوازنده و خواننده زن دعوت کردیم…”

اما اجرای موسیقی برای زن ها او را راضی نمی کند. می گوید:”من یک سال و نیم برای خانم ها اجرا کردم ولی بعد فکر کردم موسیقی که فقط برای خانم ها نیست و این را یک جور توهین می دانستم. و بعد از آن دیگر تنها برای زنان اجرا نکردم.”

 

سال ۷۷ آموزشگاه آزاد موسیقی آوای مهر را تأسیس کرد.”بزرگداشتی گرفتیم برای آقای احمدخان ابراهیمی و ایشان بعد از چهل سال آمد به صحنه. آوای مهر را افتتاح کردند و آنجا کلاس گذاشتند. آقای مشیری برای کلاس تلفیق شعر و موسیقی آمدند به صورت داوطلبانه و هیچ پولی نمی گرفتند. استادان بزرگ شهناز، کسایی، عمومی و دیگر بزرگان می آمدند در آموزشگاه و وزنه ی فرهنگی موسسه ما بودند. آقای پورامید هم یک ریال شهریه نمی گرفت و به من می گفت اگر هم بناست شهریه ای بگیرید که چراغ اینجا روشن بماند، خودتان این کار را بکنید. من هم هیچوقت شهریه ای تعیین نکردم. هرکس هر چقدر می توانست می داد. ریالی بابت جشنواره ها نگرفتم. ساز گران به کسی نفروختم. هیچوقت نخواستم محل درآمدم موسیقی باشد، برای همین کار دیگری برای کسب درآمد با همسرم داشتم.”

درجه ی هنری اش را وزارت ارشاد کارشناسی ارشد موسیقی تشخیص داده، ولی خودش می گوید “این را هم برای مجوز آموزشگاه گرفتم وگرنه وقتی آقای شجریان کار مرا تائید می کند و می گوید با مهر و عشق کار کرده ای، برایم کافی ست.”

همزمان با تأسیس آموزشگاه، خود نزد استاد شجریان به طور مرتب آموزش می بیند. در کلاس “هم آوایان” حسین علیزاده حاضر می شود و در این کلاس ها با اساتید فرانسوی سه دوره می گذراند و مدرک بین المللی می گیرد. فن بیان را نزد سهراب سلیمی فرا می گیرد. از مشاوره های دکتر الهه شیخ رضایی استاد روانشناسی، در گروه مشاوره مهر بهره برد.

در سال ۸۰ در مشورت با استاد شجریان، پیشنهاد جلال ذوالفنون برای دوخوانی (زن و مرد) در تالار وحدت را می پذیرد و سه شب با تالاری مالامال از جمعیت برنامه اجرا می کند.

فریبا داودی همچنان می آموزد: از کلاس های محمدرضا لطفی بهره می برد. در کلاس های حافظ زنده یاد اسماعیل صارمی و علیرضا پورامید حضور دارد.

در سال ۸۵ با گروه خورشید به سرپرستی مجید درخشانی “حصار” حسین علیزاده با شعر ابتهاج را در تالار وحدت تکخوانی می کند و بعدتر برای کمک به “باغ هنر بم” کنسرت می گذارد.

از آخرین اجراهایش در ایران پیش از مهاجرت، بهمن ۸۸ در تالار ارسباران است که با گروه “همساز” به سرپرستی مسعود شعاری اجرا داشته.

فریبا داودی سال ۲۰۱۰ با همسر و دو فرزندش به هالیفکس کانادا مهاجرت کرد. پسرش مهندسی صنایع و لیسانس موسیقی دارد و دخترش در هالیفکس مدیریت صنعتی می خواند.

در هالیفکس هم شروع کرد به کلاس موسیقی و آواز رایگان. ولی به دلیل جمعیت بیشتر ایرانی در تورنتو تصمیم گرفت “آوای مهر” را در تورنتو برپا کند. می گوید:”هدف ما اشاعه فرهنگ ایران است. کاری که آوای مهر می کند تنها کلاس موسیقی نیست، بلکه موسسه فرهنگی هنری است. خط، نقاشی، ساز سازی، دعوت از گروه های موسیقی، کارگاه های آموزشی و …. “

می گویم، خوب اینجا گروه هایی در این زمینه ها کار می کنند، فکر نمی کنید اگر جمع می شدید و با هم همکاری می کردید، بهتر بود؟

می گوید:”من پارسال با گروه شیراز اینجا اجرا داشتم که خیلی گروه خوبی بودند. با گروه آقای طراوتی اجرا کردم. با آقای مازیار حیدری آشنا شدم. و از همکاری با هنرمندان کاملا استقبال می کنم، اما دوست دارم مستقل کار کنم و دوست ندارم به سیستمی وابسته باشم. وقتی مستقل باشی راحت می توانی از پول و مادیات بگذری، ولی وقتی با گروه کار کنی اگر یک نفر در آن گروه راضی نباشد، کار شدنی نیست.”

فریبا داودی از کارهای پیش روی خود می گوید:”روی شعر “عشق” زنده یاد مشیری آقای شاهین یوسف زمانی پسر استاد یوسف زمانی آهنگ ساخته که من در کانادا ثبت و تقدیم کردم به استادم فریدون مشیری. آن را با ارکستر بزرگ آمریکا خوانده ام و درآمد حاصل از فروش آن را برای چاپ آثار آقای مشیری اختصاص خواهم داد. این قولی ست که به خودم و خانواده ی آقای مشیری داده ام.”

داودی همچنین ۱۷ و ۱۸ فوریه در دانشگاه تورنتو با آراز سالک و پدرام خاورزمینی کنسرتی به نفع بیماران سرطانی خواهد داشت.

در حالی که قلب”آوای مهر” در تهران همچنان می تپد، خواهرش در تورنتو تازه پا به دنیا گذاشته و شروع به فعالیت کرده است. در آموزشگاه آوای مهر کلاس های تار، سه تار، آواز، تنبک، نی، سنتور، پیانو، گیتار،  خوشنویسی، نقاشی و … برپا است و منتظر هنرجویان علاقمند به فرهنگ و هنر ایران. در ضمن دانش آموزان و دانشجویان هم امتیازات ویژه ی خود را خواهند داشت.

تلفن تماس آموزشگاه ۸۲۲۵-۳۴۱-۶۴۷