متن سخنرانی توربیورن یاگلاند رئیس کمیته‌ی صلح نوبل نروژ در روز اعطای جایزه در اسلو

اعلیحضرت، خانواده‌ی پادشاهی، برندگان جایزه‌ی صلح نوبل، عالیجنابان؛ خانم‌ها و اقایان.

 خانم‌ها: «الن جانسون سرلیف “Ellen Johnson Sirleaf»، «لیما گبووی ” Leymah Gbow“» و «توکل کرمان Tawakkol Karman”»:

 از همان روزی که کمیته‌ی صلح نوبل تصمیم خود به اعطای جایزه‌ی صلح نوبل امسال به شما را اعلام کرد، مردم نروژ مشتاقانه در انتظار امروز بوده‌اند تا شما را در این مراسم دیدار کنند.  همه‌ی آنهایی که احساس همدردی می‌کنند با زنان و کودکانی که مورد آزار و اذیت قرار دارند، همه‌ی آنهایی که بر این باورند که آینده‌ای نه چندان دور در پیش است که در آن از جنگ و خشونت خبری نیست، امروز شما را ارج می‌گذارند برای کرداری که در پیش گرفته‌اید و آنچه که آن را نمایندگی می‌کنید.

 کردار شما بی تردید مصداق این ضرب‌المثل چینی است که می‌گوید: “زنان نیمی از سقف جهان را بر دوش دارند”. به همین خاطر هم کمیته‌ی صلح نوبل در اطلاعیه‌ی رسمی خود از این ضرب‌المثل استفاده کرده و اعلام کرد: “ما نمی‌توانیم ادعای دموکراسی داشته باشیم یا خواهان جهانی عاری از خشونت و جنگ باشیم و توقع داشته باشیم که پیشرفت‌های برنامه‌ریزی شده همان گونه که طراحی شده‌اند به سوی هدف در حرکت باشند اگر دست کم، زنان از همان حقوقی که مردان به دست آورده‌اند، برخوردار نشوند”.

برندگان جایزه صلح نوبل

 

از شما به خاطر امیدی که در دل‌هامان برافروخته‌اید سپاسگزاریم و مبارک‌تان باشد جایزه‌ی صلح نوبل.

زنان و مردان جهان شاهد جنگ در گونه‌های مختلفی در سراسر جهان بوده‌اند. اگرچه زنان در طول صدها سال هماره نه تنها در جنگ‌ها حضور داشته‌اند که امروز نیز در عملیات تروریستی مجری  عملیات انتحاری نیز می‌شوند. با این وجود هماره این مردان بوده‌اند که در مقیاسی گسترده بر سکوی جنگجویی قرار داشته‌اند. در جنگ‌های مدرن بیشترین قربانیان غیرنظامیان می‌باشند که درصد زیادی از این‌ها زنان و کودکان هستند.

تجاوز به زنان و کودکان، هماره از پلشتی‌های جنگ بوده است. اما در سال‌های اخیر از جمله در کشورهایی چون بوسنیا هرزگوین، دارفور، رواندا، کونگو و خیلی از جاهای دیگر جهان شاهد این بوده‌ایم که تجاوز به زنان و کودکان، تنها به خاطر تجاوز و لذت آنی نبوده است. گویا در جهان مدرن امروز، تجاوز به زنان تبدیل شده است به یکی از تاکتیک‌های جنگ. هدف از این تاکتیک هم این است که اخلاق نیروی مخالف را در هم بشکنند، مردم جنگ‌زده را مجبور به ترک خانه و آشیانه‌‌شان کنند و بعد از جنگ نیز همان‌ها را با نام ناقضین حقوق بشر و قوانین جنگ محاکمه و محکوم کنند. این اتفاق در مورد مردم یوگسلاوی سابق از سوی تریبونالی موسوم به «کمیته دفاع از مردم» رخ داد که خوشبختانه توسط دادگاه جانیان جنگ متوقف شد و خطاکاران واقعی در دادگاه بین‌المللی جنایت کاران جنگ محاکمه و مجازات شدند.  برای تقویت عدالت و مجازات خطاکاران واقعی باید افکار عمومی جهان بپاخیزد و همین کاری است که اکنون ما در اینجا انجام می‌دهیم.

آنچه ما انجام می‌دهیم برای جلب توجه جهانیان است به قطع‌نامه‌ای که در اکتبر سال دوهزار در شورای امنیت سازمان ملل به تصویب رسیده است، قطع‌نامه‌ی ۱۳۲۵. این قطع‌نامه برای اولین بار تجاوز به زنان در هنگام جنگ را به موضوعی بین‌المللی تبدیل کرد. این تصمیم سازمان ملل با تأکید بر نیاز به حضور بیشتر زنان در زمینه‌ی برنامه‌های صلح‌آمیز، آنها را از عرصه‌ی جنگ به میدان صلح‌آمیز و اقدامات صلح‌جویانه کشاند. زنان باید همان‌قدر در برنامه‌ریزی صلح و جهانی بدون خشونت شرکت داشته باشند که مردان. کار برای دستیابی به صلح و پیشبرد روند آن نباید خلاصه شود به مردان. زنان باید از نقش قربانی بیرون بیایند، آنها باید در آفرینش صلح به طور فعال شرکت داشته باشند. این هدف‌ها در چهار قطع‌نامه‌ی ۱۸۲۰، ۱۸۸۸، ۱۸۸۹ و ۱۹۶۰ شورای امنیت سازمان ملل نیز بر آنها تأکید شده است. این قطع‌نامه‌ها باید بر روی میز همه‌ی دولت‌مردان جایی شایسته و بایسته داشته باشد.

مراسم اهدای جوایز صلح

 

بدیهی است که هنوز تا رسیدن به این هدف‌ها راه درازی در پیش است. در گفتگوهای اخیر برای دست‌یابی به صلح، تا آنجا که ما از آمار خبر داریم، کمتر از هشت درصد از شرکت کنندگان و کمتر از سه درصد از امضاء کنندگان پیمان‌هایی که برای صلح نوشته شده‌اند، زنان بوده‌اند. تا امروز هیچ زنی به عنوان مدیر گفتگوهای صلح در برنامه‌هایی که سازمان ملل برگزار می‌کند، برگزیده نشده است.

درحالی که هنوز تجاوز به زنان ادامه دارد، هزاران تن از آنها شبانه‌روز برای داشتن حقوقی برابر در مبارزه‌اند. شرایط زنان در بسیاری از کشورهای جهان دشوار است. به طور معمول این مردان هستند که برای کمترین کاری که می‌کنند، بیشترین بهره را می‌برند.

اجازه دهید تصویری کوچک را توضیح دهم تا نقش زنان و مردان را بیشتر روشن کنم: در سال‌های اخیر، دوچرخه نقشی به‌سزا در بسیاری از روستاهای کشورهای فقیر داشته است. چرخاننده‌ی این دوچرخه‌ها هم زنان‌اند که به طور معمول هم کارهای کشاورزی را به عهده دارند و هم محصول تولید شده را به بازارهای فروش می‌رسانند و هم باید مراقبت کنند که کودکان‌شان به مدرسه بروند. همه‌ی این وظایف کاری است که باید بر عهده‌ی مردان باشد. اما مردان از این دوچرخه‌ها تنها برای رفتن به کافه و اخیرا حتا برای رفتن به کافه‌های روستاهای همسایه استفاده می‌کنند و نه حمل بار به بازار فروش. همان‌گونه که خیلی‌ها اشاره کرده‌اند، کمک به زنان، کمک به خانواده است؛ کمک به مردان اما متأسفانه تنها یاری رساندن به خودشان است. بهترین کاری که کشورهای در حال توسعه می‌توانند بکنند و باید بر اجرای آن پافشاری کنند، تحصیل و آموزش دختران است.

با همه‌ی این شوربختی‌ها اما هنوز هم همه‌ی زنان قربانی نیستند که بخشی از آنها نیز دست به عمل می‌زنند تا راهی برای رهایی از این شوربختی‌ها پیدا کنند. سه تن از این زنان اکنون در برابر شما هستند که برندگان نوبل صلح سال ۲۰۱۱ نیز شده‌اند.

توربیورن یاگلاند رئیس کمیته‌ی صلح نوبل نروژ

 

زندگی «هله الن جانسون سرلیف» را می‌توان مصداق تبدیل اهداف قطع‌نامه‌ی ۱۳۲۵ شورای امنیت سازمان ملل به واقعیت دانست. در سال ۱۹۸۰ مجبور به ترک خانه و کاشانه‌اش شد و راهی تبعید. او تبعید را زمانی انتخاب کرد که زندگی‌اش پس از زندان در مخاطره و مدام با تهدید تجاوز روبرو بود. سال‌ها مدیر اداره منطقه‌ای آفریقا بود. او یکی از هفت شخصیت برجسته‌ای بود که از طرف واحد آفریقایی سازمانی که نام بردم، قتل و کشتار جمعی در رواندا را بررسی کردند. در سال ۱۹۸۹ در انتخابات لیبریا که بعد از جنگ داخلی برگزار شده بود، ابتدا به حمایت از «چارلز تایلر» پرداخت تا شاید او بتواند دموکراسی را نمایندگی کند و عدالت را در جامعه جاری. اما به تدریج از او فاصله گرفت و سرانجام هم در انتخابات سال ۱۹۹۷ به عنوان کاندیدا در برابر او ایستاد که موفقیتی به دست نیاورد. در انتخابات سال ۲۰۰۵ اما خانم «جانسون سرلیف» پیروزی چشم‌گیری به دست آورد و به این ترتیب اولین انتخابات دموکراتیک این کشور را رقم زد و هم این که خود اولین زن رئیس جمهور در کشورهای آفریقایی شد.

کشور لیبریا، اکنون یکی از فقیرترین کشورهای جهان است و با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می‌کند. با این وجود اما پیشرفت در زمینه‌هایی به دست آمده است که قابل اهمیت هم هستند؛ بعداز به کرسی ریاست جمهوری نشستن خانم «جانسون» در سال ۲۰۰۵  جنگ داخلی پایان یافت، دموکراسی در جامعه جاری شد، رشد اقتصادی قابل توجه بوده است، رشوه‌خواری که در همه‌ی زمینه‌ها ریشه دوانده بود، کم شده، تحصیل زنان و شرکت‌شان در امور مختلف اجتماعی تقویت شده و میزان غیرقابل تصور تجاوز به زنان و کودکان، کاهش چشم‌گیری داشته است.

با این ویژگی‌ها، اندک کسانی بودند که بر اساس وصیت “آلفرد نوبل” می‌توانستند شامل این جایزه شوند. مبارکتان باشد خانم «جانسون».

***

همین شرایط نیز شامل خانم «لیما گبووی» می‌شود. او متخصص جراحات فیزیکی است که از کار خود دست کشید تا قربانیان جنگ را درمان و کار برای دست‌یابی به صلح را شروع کند. در سال دوهزار و دو، بیش از پانزده هزار زن از استان‌های مختلف لیبریا را بسیج کرد تا علیه خشونت جنسی و جنگ به اعتراض برخیزند. آنها در حالی که جامه‌های سپید بر تن داشتند در بازار ماهی فروش‌های شهر «مونرویا» حاضر شدند. در این مورد آنچه از اهمیت برخوردار است، توانایی خانم «گبووی» در بسیج و گردهم‌آوری تعداد زیادی زن با دین، قومیت و پیش‌زمینه‌های گوناگون فرهنگی بوده است تا در مورد معینی به اعتراض دست بزنند. در برنامه‌ی گفتگوهای صلح در «غنا»، زنان بر اثر ناراحتی و هیجان، مردان شرکت کننده در این کنفرانس صلح را در همان سالنی که بودند، زندانی کرده و تهدید نمودند که لخت خواهند شد. کنشی که در این کشور از نظر مردان بی‌ناموسی به حساب می‌آید.

چنانچه می‌دانیم آنها لباس را بر تن خویش حفظ کردند و پیمان صلح نیز نوشته و به تصویب رسید.

کنش «گبووی» خیلی از زنان را تحت تأثیر قرار داد تا مبارزه عاری از خشونت را برای رهایی از جنگ، خشونت و حقوق زنان پیشه‌ی خویش کنند. ارتباط سازی او چنان توانمند بود که سرانجام توانست «شبکه‌ی صلح‌سازان زن» را بنیان بگذارد. این نهاد نه تنها برای صلح و آرامش در لیبریا که در آفریقای غربی نیز فعالیت می‌کند. او به این نکته توجه داشته است که جنگ در یک کشور می‌تواند به کشورهای همسایه نیز سرایت کند و آتش خونریزی را دامن بزند.

اکنون خانم «گبووی» مدیر نهادی است به نام “شبکه‌ی صلح و امور اجتماعی زنان آفریقا” که دفتر مرکزی آن نیز در «غنا» می‌باشد. امیدوار باشیم که جایزه‌ی صلح نوبل بتواند کنش‌های اکنونی ایشان را در آفریقا تقویت کند. مبارکتان باشد.

***

یمن کشوری است که در دنیا کمترین حقوقی برای زنان در نظر دارد. خانم «توکل کارمن»، برنده‌ی جایزه‌ی صلح نوبل امسال، در خانه‌اش تصویرهایی از کسانی چون؛ “گاندی”، “مارتین لوترکینگ”، “نلسون ماندلا” و حتا «هیلاری کلینتون” را نیز به دیوار آویخته است که دوست‌شان دارد. پیش از جنبشی که موسوم شده به «بهار عربی»، او کنش‌گر جوانی بوده. ابتدا روزنامه‌نگار شد و نهاد «زنان روزنامه‌نگار مستقل» را بنیان گذاشت. او کمپین صلح‌جویانه اطلاعات را طراحی و اجرا کرد. او سایر زنان را برای آگاهی به حقوق خویش آموزش می‌داد تا در مبارزه علیه خشونت اما بدون خشونت دخیل باشند.

در سرزمینی که بیشتر زنان از نقاب برای پوشش استفاده می‌کنند، او حجاب معمولی و بدون نقاب را برگزید و در یکی از حزب‌های اسلامی یمن نیز عضو می‌باشد.

در سال ۲۰۱۱ او یکی از اندک رهبران اعتراض‌های مردم یمن در «میدان تغییر» بوده است. او دستگیر، زندانی و تهدید به از دست دادن زندگی‌اش شد. اما حتا تهدید به مرگ هم نتوانست او را خاموش کند. شبانه‌روز در حال مبارزه علیه قدرت‌مدران کشورش بود. علیه «علی عبداله صالح» نیز به مبارزه برخاست تا دموکراسی را به کشورش بیاورد، حقوق زنان رعایت شود و میزان تحمل مردم نیز افزوده گردد. از دیگر فعالیت‌های چشم‌گیر او نزدیک کردن باورهای شیعی و سنی است تا با درک متقابل دست از خشونت علیه یکدیگر بردارند.

بی تردید «بهار عربی» به زمستانی طولانی مبدل خواهد شد اگر باز هم حقوق زنان رعایت نشود و آنها نیز از چرخه‌ی اداره‌ی امور اجتماعی کنار گذاشته شوند. خشونت‌های آشکار علیه زنان و هم چنین خشونت‌های غیرمستقیم باید برچیده شوند تا دموکراسی امکان پذیر شود و برای چنین هدفی تنها راه، پذیرش کامل حقوق زنان است در جامعه. خانم «کرمان» چنانچه خود می‌گوید؛ از همان ابتدا به این باور داشته که اسلام سدی برای رسیدن به هدف نیست که می‌شود و باید از آن برای دست یافتن به جامعه‌ای بدون خشونت استفاده کرد. در چنین صورتی است که دموکراسی در جهان اسلام هم ممکن می‌شود. اگر چنین شود باور کنید که امنیت بیشتری در برابر همه‌مان خواهد بود.

قابل تصور نیست که در این دوران کوتاه خانم «کرمان» به چنین اهدافی دست یافته باشد. او که سی و دو سال دارد جوانترین فردی است که توانسته جایزه صلح نوبل را به خود اختصاص دهد.

تلاش و مبارزه او برای صلح، بی تردید مبارزه‌ی ما است. مبارک باشد و موفق باشید در راهی که در پیش گرفته‌اید.

***

رئیس جمهور «صالح» نتوانست در برابر این باد که شبیه است به توفان، مقاومت کند و به یقین بشار اسد هم نیز نخواهد توانست در برابر خواست مردم برای آزادی، دموکراسی و حقوق بشر ایستادگی کند.

به خاطر این که ما امروز دو زن از «لیبریا»، سرزمینی که توسط برده‌ها ساخته شده که در نهایت اجازه یافتند به آفریقا بازگردند، و به این علت که زنی با همان ویژگی‌ها از کشور یمن که زنان‌اش در پی آزادی‌اند، را در کنار خود داریم، این سخنان را به پایان می‌برم تا به حرف دل این سه زن شجاع گوش فرادهیم. اما پیش از آن و در خاتمه توجه شما را به جمله‌ای از یک نویسنده‌ی آمریکایی، “جیمز بالدوین” جلب می‌کنم که نوشته است: “انسان‌هایی که تجربه‌ی یک بار گام زدن در تاریکی را دارند، دیگر اسیر چنین سیاهی نخواهند شد(به قول خودمان ایرانی‌ها، تجربه را تجربه کردن خطاست.)

به این نکات توجه کنید! همه‌ی آنهایی که دوست دارند در جناح درست تاریخ قرار بگیرند، باید که به حقوق برابر زنان و مردان جهان توجه داشته باشند.

سپاسگزارم