بسیار شنیده ایم که انسان قدر آنچه دارد نمی داند مگر هنگام که از دستش بدهد. این حکایت ما شهروندان و یا ساکنان کانادا ست، ساکنان سرزمینی که در آن یهودی و مسلمان و مسیحی و بهائی و زردشتی و هندو و ده ها اگر نگویم صدها پیرو مذهب و مسلک و باور دیگر نه تنها در کنار هم در آسایش  و آرامش و احترام به سر می برند، بلکه زیباتر از آن به آئین ها و مذاهب هم احترام می نهند و آنها را با هم جشن می گیرند. در همینجاست که یلدای ما پس سالها دوری و دلتنگی بار دیگر با کریسمس ملاقات می کند و حنوکا هم این دیدار دیرینه را نظارت می کند بی آنکه از ترس گزمه و پاسدار و پلیس به پستو بخزد و در نهان خانه ی دل به جشن بنشیند، کاری که در ایران یکی از زادگاه های این سه جشن از رواج بسیار بهره دارد.

جلد شهروند ۱۳۶۵

در کانادا ما مردم اول آدمیم بعد ملیت و مذهب و مسلکمان اگر خواست خودش را داخل داستان کند، بی مانع می کند، و  حرمت می بیند و بر صدر می نشیند چیزی که در میهن ما ایران به رویا می ماند و در بسیاری دیگر از سرزمین های همین جغرافی جهان امروز گاه به بهای جان آدمی برای پای فشاری بر باور و یا مذهبی تمام می شود، چیزی که ما از موهبت آن بهره داریم و شکر نعمتش به جا نمی آوریم.

در آستانه ی سه جشن سه دین و دنیای بزرگ قصد ندارم از تلخی نداشته ها  و شیرینی داشته ها بگویم، اما دلم نیامد این تجربه ی زیبا را یادآوری نکنم. این روزها یهودیان و مسیحیان و ایرانیان دارند جشن های خودشان را در کمال آرامش و آسایش و بدون هیچ مزاحمت دولتی و یا غیردولتی  جشن می گیرند و گاه نیز در شادی هم مشارکت می کنند و جهان پر می شود از جلوه ی انسانیت. یلدا و کریسمس و حنوکا هر سه هستند و هیچکس گمان ندارد که دیگری دارد سهم او را می برد و می خورد و مزاحم مراسم اوست.

راستی هیچ از خود پرسیده ایم که چرا این بخت از ما مردم در جاهای دیگر دنیا دریغ می شود و حکومت ها و یا مذهب ها خیال می کنند هر حضوری به معنای نفی منفعت و مرام آنان است؟

یلدا جشن زایش است؛ به باور ایرانیان باستان زایش مهر یا زایش خورشید. و چه زیباتر از آن که آدمی زادروز آفتاب جهان افروز را به شادمانی بنشیند. علاوه بر آن در ایران باستان سال نو هم در همین روز آغاز می شده است، یعنی سال ایرانی و مسیحی همزمان بوده اند و در پیوند با خویشاوندی این دو جشن داستان هاست که مجال پرداختن به آنها از حوصله ی این ستون به در است. حنوکا هم جشن نور و روشنائی است و یهودیان جهان شمع نخست را با نام “شماش” در شب نخست از هشت شب جشن حنوکا برمی افروزند و در هفت شب دیگر نیز همین حکایت است. کریسمس هم زادروز یکی از پیامبران بزرگ مورد احترام و اکرام پیروان بسیاری است که در سراسر جهان حضور دارند و در همین سرزمینی که ما در آن به آزادی زندگی می کنیم اکثریت مردمان پیرو همین مذهب هستند و خیال نمی کنند یلدا و حنوکا مزاحم مذهب و مرامشان است. این گونه تجربه همزیستی مسالمت آمیز را باید در همه ی جهان گسترش داد تا دیگر هیچ انسانی به دلیل مذهب و باور و سنت اش مورد ستم دیگری قرار نگیرد و نشود هموطن بهائی ما که در حالی که حاضر است جان فدای ایران کند مورد بدترین ستم ها قرار می گیرد و یا هموطن یهودی ما که باید تاوان دشمنی دولت جمهوری اسلامی با دولت اسرائیل را دهد بی آن که در این امر سهم و در این بازی نقشی داشته باشد. این ها خوب است که ما را شاکر نعمت هائی که در این سرزمین داریم کند و درسی شود تا در کانادا همان شیوه را که رژیم ایران دارد با هموطنان بهائی و یهودی و زردشتی خویش نداشته باشیم و اگر یکی از ما از آنان به قلمی و قدمی پشتیبانی کرد بر سر او همان بلائی را نیاوریم که رژیم در ایران بر سر آنان و یا نویسندگان و روزنامه نگاران و هنرمندانی که با به مخاطره انداختن جان خویش از آنها حمایت می کنند، می آورد. این را می گویم که یادآوری کرده باشم که در دام رژیم برای اجرای خواسته های او نیفتیم.

تعطیلات کریسمس و یلدا و حنوکا بر شما خوش و مبارک باد!