روز جمعه سیزدهم ژوئن امسال، یادواره اکبر رادی نمایشنامه نویس برجسته ایرانی، به همت انجمن تئاتر ایران و آلمان و مشارکت بنیاد اروپرس بلژیک، در سالن نمایش تئاتر آرکاداش کلن برگزار شد. در این مراسم، دهها تن از علاقمندان ایرانی هنر نمایش و گروهی از چهره های سرشناس تئاتر و ادبیات ایران، نام و یاد مردی را زنده کردند که با برجای نهادن بیش از ۵۰ نمایشنامه، در میان اهل تئاتر به چخوف و ایبسن ایران معروف شده است. روزنه آبی، از پشت شیشه ها، لبخند باشکوه آقای گیل، باغ شب نمای ما و مرگ در پائیز، از جمله موفق ترین این نمایشنامه ها بودند.


رکن الدین خسروی: اکبر رادی را همیشه به اندازه آنتون چخوف دوست داشته ام

مجید فلاح زاده: رادی و هدایت زیر سلطه دیکتاتوری زیستند، اما همواره عاشق ایران و ایرانی بودند

مصطفی شفافی: رادی ساختمان زبان را شکست و زبان خویش را آفرید

محمود کویر: رادی برکت تئاتر ایران بود

عطا گیلانی: نقش اکبر رادی در برگردان فارسی واژگان گیلکی

جلال سرفراز: دو شعر برای اکبر رادی


روز جمعه سیزدهم ژوئن امسال، یادواره اکبر رادی نمایشنامه نویس برجسته ایرانی، به همت انجمن تئاتر ایران و آلمان و مشارکت بنیاد اروپرس بلژیک، در سالن نمایش تئاتر آرکاداش کلن برگزار شد. در این مراسم، دهها تن از علاقمندان ایرانی هنر نمایش و گروهی از چهره های سرشناس تئاتر و ادبیات ایران، نام و یاد مردی را زنده کردند که با برجای نهادن بیش از ۵۰ نمایشنامه، در میان اهل تئاتر به چخوف و ایبسن ایران معروف شده است. روزنه آبی، از پشت شیشه ها، لبخند باشکوه آقای گیل، باغ شب نمای ما و مرگ در پائیز، از جمله موفق ترین این نمایشنامه ها بودند.

اکبر رادی، متولد سال ۱۳۱۸ خورشیدی، روز پنجم دیماه سال ۱۳۸۶، به علت ابتلا به سرطان استخوان، در بیمارستان پارس تهران چشم بر جهان فروبست. حضور گسترده فرهنگ ورزان و فرهنگ دوستان ایرانی در مراسم یادبود و خاکسپاری این مرد نامآور، نشان داد که او جایگاهی برجسته در تئاتر ایران داشته است. رادی متولد شهر رشت بود، اما در سن ده سالگی به همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد. او، رشته علوم اجتماعی را در دانشگاه تهران پشت سر نهاد و بعد وارد دوره کارشناسی همین رشته شد، اما عشق به معلمی سبب شد که دانشگاه را رها کند و به تدریس بپردازد.

پس از درگذشت رادی، بهزاد فرهانی، بازیگر سرشناس تئاتر کشور، در گفت و گوئی با رادیو بی بی سی، درباره او گفت: “در رنسانس دهه ۴۰ خورشیدی تئاتر ایران، اکبر رادی با نوشتن نمایشنامه روزنه آبی، که من نیز در اجرای آن شرکت داشتم، ژانر مدرن نمایش و شخصیت پردازی را به تئاتر ایران هدیه کرد. شخصیت سازی او فوق العاده و زبانش صیقل یافته بود و به رغم شناخت عمیقش از فرهنگ و زبان توده ها، همواره یک نمایشنامه نویس ادیب باقی ماند. وجه دیگر شخصیت برجسته رادی، منش و سلوک او بود. او، تمام زندگی خود را با سربلندی و غرور سپری کرد و هرگز به هیچ مقام و نهادی باج نداد”. ویژگی های اخلاقی رادی را، بسیاری از دوستان نزدیک او، با بهرام بیضائی مقایسه کرده اند که جایگاهی بی همتا در میان هنردوستان ایرانی دارد.

ستایندگان رادی

در نشست کلن، به ترتیب مجید فلاح زاده، محمود کویر، رکن الدین خسروی، عطا گیلانی و مصطفی شفافی هرکدام درباره جنبه ای از کار و زندگی و تاثیر اکبر رادی بر تئاتر امروز ایران سخن راندند و جلال سرفراز، چند شعر خواند و خاطره ای را از دیدار در تهران و برلین با رادی نقل کرد.

مجید فلاح زاده، دو خاطره را، از سفر رادی به آلمان و روزهای حضور او در فستیوال تئاتر کلن تعریف کرد و سرانجام حرف های خود را با این جمله به پایان رساند که: “رادی و هدایت، هر دو زیر سلطه دیکتاتوری زیستند، اما تا پای جان به ایران و ایرانی عشق ورزیدند”.

محمود کویر، پژوهشگر مقیم لندن، بخش هائی از نوشته های رادی را درباره بهرام بیضائی، غلامحسین ساعدی، صادق هدایت و صادق چوبک برای جمع خواند که با ظرافت در قالب متنی زیبا و فشرده تدوین شده بود. کویر، همچنین فرازهائی از دیدگاه های هادی مرزبان، سیمین بهبهانی و بهرام بیضائی را درباره رادی، به آگاهی حاضران رساند و سرانجام گفت: “افتخار دارم در اینجا از کسی یاد کنم که برکت تئاتر ما بود.” محمود کویر، از متن نمایشنامه “باغ شب نمای ما”، به عنوان الهام بخش متن زیبای خود، وام گرفته بود.

رادی، برابر نهاد ایرانی چخوف و مارکز؟

رکن الدین خسروی، سخن خود را با عنوان “نامه ای از راه دور برای نزدیک ترین دوست، آفریننده باغ شب نمای ما، اکبر رادی” آغاز کرد و از خاطره نخستین دیدارش در سال ۱۳۴۷ با رادی گفت. خسروی اشاره کرد که این دیدار را در خیابان ژاله در اتاقی کوچک با آن بزرگمرد جاودانه انجام داد و قصدش کسب اجازه برای اجرای نمایش “از پشت شیشه ها” بود. خسروی گفت: “وقتی اجازه اجرا را به من داد، از او دعوت کردم که در تمرین ها حضور یابد، اما او این دعوت را رد کرد و گفت که فقط در شب نخست اجرا به سالن خواهد آمد. به این ترتیب، او می خواست که من در کمال آزادی کار کنم”.

رکن الدین خسروی اضافه کرد: “من همواره رادی و کارهایش را ستوده ام و همچنان می ستایم. به همان اندازه که چخوف را دوست دارم، رادی را هم دوست دارم”. وی بخش پایانی نمایش باغ شب نمای رادی را با بخش پایانی پائیز پدرسالار (رمان معروف گابریل گارسیا مارکز) و دیکتاتور بزرگ چارلی چاپلین مقایسه کرد. او گفت: “هر سه اثر، پایان نکبت بار حیات دیکتاتورها را به ظرافت ترسیم می کنند”. خسروی سخنان خود را، با این جمله به پایان رساند: “من در برابر عظمت رادی در باغ شب نمای ما سر تعظیم فرود می آورم”.

سخنران بعدی، مصطفی شفافی پژوهشگر زبان فارسی در لندن بود که صرفا به ویژگی های زبان اکبر رادی در نمایشنامه هایش اشاره کرد. او، گفت: “رادی، ساختمان زبان را شکست و زبان ویژه خودش را آفرید. برخی فرم و نرم های زبان را چنان سخت می شکنند که به دل نمی نشیند، اما رادی این ساختمان را چنان نرم و لطیف فرو می شکند، که اصلا نمی فهمی. او، واژه های تراش خورده را، مثل فیروزه در رکاب انگشتر می نشاند. تا آنجا که نثرش پهلو به شعر می زند. او، در عین حال، واژه ساز نیز هست و اسم هائی برای شخصیت هایش انتخاب می کند که بیان کننده چگونگی آنان هست”.

عطا گیلانی، به عنوان آخرین سخنران، به سابقه طولانی تئاتر در گیلان و نقش این تجربه دراز در پرورش شخصیت هائی چون اکبر رادی پرداخت. او گفت:”چندی پیش صدسالگی تئاتر در تهران و همزمان با آن، صد و سی سالگی تئاتر در گیلان جشن گرفته شد. یعنی تئاتر سی سال قبل از همه جای ایران در گیلان شناخته شد”. عطا گیلانی، یکی از امتیازات رادی را، در ترجمه خوب واژگان گیلکی به فارسی دانست و گفت که در آثار رادی، واژگان گیلکی زیادی هست. وی ضمنا از احمد بدرطالعی به عنوان یکی از پیشکسوتان تئاتر گیلان نام برد.

جلال سرفراز ضمن نقل چند خاطره از اکبر رادی، ابتدا شعری را خواند که در همان هنگامه برگزاری مراسم بزرگداشت، با یاد اکبر رادی سروده بود. بعد شعری خواند که پس از قدم زدنی با اکبر رادی در برلین، متاثر از این دیدار آفریده بود. او، سپس با اشاره به درگذشت بسیاری از چهره های برجسته ادب و فرهنگ ایران در سال های اخیر، چند شعر دیگر را که موضوع محوری آن ها مرگ بود، برای حاضران خواند.

یادواره اکبر رادی را، روخوانی ی نمایش از پشت شیشه ها به وسیله بهرخ حسین بابائی و منوچهر رادین و اجرای قطعاتی از موسیقی سنتی ایران با صدای مریم آخوندی و ساز فرزین دارابی همراهی می کرد. مجری جوان برنامه نیز، آفاق اسماعیل زاده بود که از کودکی به تئاتر علاقمند بوده و تا به حال در چند نمایش ایرانی و آلمانی ایفای نقش کرده است.

جای خالی نقد علمی

در بزرگداشت شخصیت های فرهنگی ایرانی، همچنان جای نقد علمی خالی است. این به ویژه زمانی احساس می شود که مراسم به یاد شخصیتی درگذشته برپا شده باشد. سخنرانی ها، اغلب به ذکر خاطرات خوش و جنبه های مثبت کار و زندگی آن شخصیت محدود می شود و جای نقد علمی و جدی آثار او خالی می ماند. این خلا، در سخنرانی مصطفی شفافی بویژه آشکار بود، زیرا در حالی که دیگر سخنرانان بیشتر به ذکر خاطرات خود از زنده یاد اکبر رادی پرداختند، او کوشید درباره توانائی های اکبر رادی در عرصه زبان، ساختارشکنی ها، نوآوری ها و واژه سازی های او توضیح بدهد، اما حتی یک نمونه، برای روشن کردن مدعای خود ذکر نکرد. او، مجموعه ای از آثار رادی را روی میز در کنار عکس او گذاشت و چندبار اشاره کرد که علاقمندان می توانند با خواندن این کتاب و سایر آثار رادی متوجه توضیحات او بشوند. این در حالی است که پژوهشگر می توانست برای هر حکمی که صادر می کند، دست کم یک نمونه بیاورد، تا شنونده با آگاهی بیشتری سالن را ترک کند.

از جلال سرفراز، که در کنار شاعری و نقاشی، آگاهی عمیقی نیز نسبت به هنر نمایش دارد، انتظار می رفت نقدی جدی و علمی از کارهای رادی به دست بدهد، اما او نیز، به خواندن چند شعر اکتفا کرد. هدف اصلی از برگزاری چنین نشست هائی، باید در کنار ذکر خاطرات و تجلیل از جنبه های نیکوی کار و زندگی یک هنرمند، تعمیق آگاهی شرکت کنندگان نسبت به محتوای کار او نیز باشد. در همایش کلن، این بخش، کم رمق و کمرنگ بود.

راهکارهائی نو برای فستیوال تئاتر کلن

یک روز پس از برگزاری یادواره زنده یاد اکبر رادی، میهمانان این برنامه، به دعوت عطا گیلانی و همسرش، در خانه وی گرد آمدند تا ساعاتی را در کنار یکدیگر سپری کنند و در عین حال، به بررسی مشکلات و چشم اندازهای فستیوال تئاتر کلن بپردازند، که به نظر مدیران آن بهرخ بابائی و مجید فلاح زاده، نیازمند تحرکی بیشتر است. در این جمع، رکن الدین خسروی، ایرج زهری، علیرضا کوشک جلالی، دکتر محمود خوشنام و همسر روزنامه نگارش الهه خوشنام، عباس کوشک جلالی (برنامه ساز رادیو آلمان)، محمود کویر، مصطفی شفافی، جلال سرفراز، هومن آذرکلاه، اسماعیل صدقی آسا (موسیقی دان و نوازنده)، رضا نافعی (همکار بازنشسته رادیو آلمان)، مهین، آفاق و آذین اسماعیل زاده و چندتن دیگر حضور داشتند. حاضران حدود سه ساعت درباره مشکلات و موانع کار فستیوال تئاتر کلن به رایزنی نشستند. از میان پیشنهادها، توجه به کیفیت بیشتر آثاری که ارائه می شوند، تفکیک برنامه های فستیوال به دو بخش حرفه ای و تجربی، توجه به انتظارات و دیدگاه های نسل دوم مهاجران، ایجاد یک هیئت داوران و اعطای احتمالی جایزه به بهترین ها و همچنین فعال کردن پایگاه اینترنتی فستیوال، مورد توجه قرار گرفت. قرار شد مجید فلاح زاده و بهرخ بابائی، نتایج این نشست را جمع بندی کنند و در نشستی دیگر، برنامه کار خود را، برای عملی کردن پیشنهادها، در محدوده امکانات، با جمع درمیان نهند. آن ها گفتند که با توجه به نزدیکی زمان برگزاری فستیوال پانزدهم، تحقق خواست ها، احتمالا دراین دوره عملی نخواهد بود و برای دوره های بعد مورد توجه قرار خواهد گرفت.