در فیلم ملت غذای حاضری با یک فیلم داستانی روبرو هستیم که این مسئله را از چند بعد اقتصادی، سیاسی و انسانی به تصویر کشیده است.

شماره ۱۲۰۵ ـ پنجشنبه ۲۷ نوامبر  ۲۰۰۸


 

ملت غذای حاضری


  Fast Food Nation

کارگردان: ریچارد لینکلیتر

فیلمنامه: لینکلیتر و اریک اسکلوشر بر اساس کتابی نوشته اسکلوشر

مدیر فیلمبرداری: لی دانیل

موسیقی : فرندز آو دین مارتینز

تدوین: ساندرا آدر

بازیگران: گرک کینیر، ایتن هاوک، لوییس گازمن، پاتریشیا آرکت، ویلمر والدراما، کاتالینا ساندینو مورنو، کریستوفر سن و بروس ویلیس

آمریکا ، ۱۱۶ دقیقه


 

خلاصه داستان:


 

فیلم دو داستان مربوط به هم را به موازات هم به تصویر می کشد. کارشناس  خبره یک شرکت مجازی غذایی به نام میکیز  وقتی متوجه می شود آخرین فرآورده غذایی آنان  همبرگری به نام بیگ وان در حقیقت پر از کود شیمیایی است تصمیم می گیرد سفری را برای  جست و جو و یافتن دلایل این پدیده انجام دهد. از سوی دیگر یک کارچاق کن مکزیکی با همدستی عوامل کارخانه تولید گوشت همبرگر این شرکت در یکی از نواحی جنوب آمریکا مهاجران مکزیکی را به طور قاچاق به آمریکا آورده و در این کارخانه به عنوان کارگر ارزان به کار مشغول می کند. به این شکل مسائل پشت پرده یک شرکت بزرگ سرمایه داری با زندگی  کارگرانی فقیر و درمانده به هم گره می خورد و زوایای پنهان دیگری را از سیستم سرمایه داری مدرن به سبک آمریکایی نمایان می سازد…


 

توی هر چیزی تو این دنیا کمی کثافت وجود دارد


 


 

حدود دو سال پیش در جشنواره فیلمهای مستند هات داکس فیلمی دیدم به نام  مرا حسابی چاق کن که در باره اثرات خوردن غذاهای حاضری مثل رستورانهای مک دونالد بر روی سلامتی و اضافه کردن  وزن بدن بود. این مستند بیشتر از لحاظ سلامتی انسانها به انتقاد از این نوع محصولات غذایی می پرداخت، اما در فیلم ملت غذای حاضری با یک فیلم داستانی روبرو هستیم که این مسئله را از چند بعد اقتصادی، سیاسی و انسانی به تصویر کشیده است.

مطمئنا اولین شاکی این فیلم رستوران بزرگ و زنجیره ای مک دونالد است که در مقطعی هم پس از نمایش این فیلم سر و صدا و اعتراضاتی را موجب شد و مقاله بلند بالایی نیز در وال استریت ژورنال به چاپ رساند ولی با وجود این هوشمندانه عقب کشید و به طور مستقیم نیز به فیلم اشاره ای نکرد. ملت غذای حاضری فیلم کاملی نیست و از لحاظ دراماتیک دچار نوعی گسست در ارتباط شخصیتها و ارائه یک داستان منسجم است، اما از طرفی از آن دسته فیلمهایی است که جذابیت داستان خیلی از ضعفهای فیلم را تحت الشعاع خود قرار می دهد. کارگردان نیز عامدانه از قهرمان سازی های رایج در فیلمها دوری گرفته و در حالیکه تماشاگر تصور می کند دان هندرسن کارشناس خبره شرکت با بازی گرک کینیر با سماجت رازهای پشت پرده را آشکار کرده و از خود قهرمانی عدالت جو می سازد، اتفاقا با این قضیه کنار می آید و شاید هم به این دیالوگ هری یکی از دست اندرکاران این حرفه با بازی بروس ویلیس ایمان می آورد که " توی هر چیزی در این دنیا کمی کثافت وجود دارد."


 

حضور کارگران مهاجر مکزیکی و بهره کشی از آنان توسط کارفرمای جوانی که دختران زیبا را با تهدید به بیکاری مورد سوء استفاده جنسی قرار می دهد و با مردها هم رفتار خشونت آمیزی دارد همه نشان از پدیده برده داری مدرن در این نوع نظامهای سرمایه داری است. چرخه ای از کارگر و کارفرما و تولید و سود سرشار به بهای فروپاشی انسانیت. حتی جایی که دو کارگر مکزیکی در یک سانحه به هنگام کار سلامتی خود را از دست می دهند مشاوران حقوقی شرکت از بیگانگی و محرومیت کارگران سوء استفاده کرده و آنها را متهم به استفاده از مواد مخدر در حین  کار می کنند تا آنها را از حقوق قانونی محروم کنند.  فیلم دارای شخصیتهای متعددی است و به جز آنها که اسم بردم تعدادی نوجوان به اصطلاح شورشی هم هستند که کاریکاتور جورج بوش را به دیوار اتاق هایشان زده اند و در پی این هستند که با شکستن حصارهای گاوداری و رها کردن گاوها با تولیدات مصنوعی و کثیف شرکت مبارزه کنند. در میان آنها دختر و پسر نوجوانی هستند که در یکی از این رستورانهای زنجیره ای کار میکنند و در نهایت وقتی مبارزه شان را ناموفق می دانند  دختر تصمیم به کناره گیری از کار میکند و پسر هم  به دنبال راه حل های دیگری می گردد. فیلم که بر اساس یک کتاب غیر داستانی و تحقیقی پر فروش ساخته شده عمداً از مستندسازی کناره گرفته و با طرح داستانی درام گونه توانسته تماشاگران بیشتری را با این داستان درگیر کند.


 

ریچارد لینکلیتر که قبل از این فیلمهایی چون قبل از غروب و پویش در تاریکی را ساخته در آثارش به نقد جامعه و مسائل و مشکلات طبقات مختلف جامعه می پردازد. او درباره مشکلات ساخت این فیلم و در تیررس قرار گرفتن رستورانهای زنجیره ای بزرگی چون مک دونالدز می گوید: خب. اینکه مک دونالد چقدر به یک نوجوان بی پناه می ماند خیلی بامزه است. آنها فکر کرده بودند که فیلم تمام و کمال درباره آنهاست. اکثر اوقات مثل یک تولید زیرزمینی عمل می کردیم و تلاش می کردیم تا جایی که ممکن است با نور پایین حرکت کنیم.  تا به حال فیلمی نساخته بودم که تمام مدت هدف یک نیروی بیرونی قرار گرفته باشم و این به خاطر تاثیر کتاب و دشمنانی بود که برای خودش ساخته بود. این که چطور می توانید در این فرهنگ از مجازات فرار کنید، خیلی جالب است، اما وقتی که یک شرکت عظیم قدرتمند را تهدید می کنید آن وقت  واقعا حواس شان به سمت شما جلب می شود. شنیدم که بعضی از آدمها که اجازه دادند از کارشان فیلم بگیریم توسط ریش سفیدهای صنف دچار مشکل شده اند.


 

کارگردان ملت غذای حاضری در مورد اینکه  آیا با ساخت چنین فیلمی از گیاه خواری حمایت کرده می گوید: " نمی دانم. اریک (نویسنده کتاب مورد اقتباس) گیاه خوار نیست، اما من هستم.  ولی هر دوی ما با این نکته موافقیم که اگر گوشت می خورید باید بدانید از کجا می آید و از کسانی که این کار را درست انجام می دهند حمایت کنید. منظورم یک تکه گوشت خوب است، از یک دام خانگی یا غیر صنعتی. تصویر عمومی ما در آمریکا از یک خانواده سالم، یک مزرعه است با چند خوک و یک گاو و کلی محصولات مختلف. این اسطوره را بشکنید. آنچه  واقعا وجود دارد یک مزرعه صنعتی است که در آن فقط ذرت یا کاهو دیده می شود و مواد شیمیایی دفع حشرات مدام در آن اسپری می شود و این همه خوکی که در این فضای کوچک زندگی می کنند، تمام روز تفاله می خورند و حتی نمی توانند دور خودشان بچرخند. همه باید در جریان این چیزها باشند.


 

aref35@yahoo.ca