افزایش مداوم و سرسام آور سکه و دلار از روز به روز و ساعت به ساعت گذشته و به دقیقه به دقیقه رسیده است.  آژانس خبری “پارسیان” روز دوشنبه ۳ بهمن ازقول یک صراف می نویسد: «این بازی که شروع شده دیگر تمام نمی شود.  پایین آوردن دلار کار حضرت فیل است.  از طرفی کاسه و کوزه سر ما می شکند.  مردم می خواهند برای خانواده شان پول حواله کنند نمی توانند، فحش را ما می خوریم.  در همین چند روز من چند مشتری چندین ساله ام را از دست داده ام… تعدادی از دلالان ارز برای موسسات انصار، مهر و قوامین که مال نیروهای انتظامی و امنیتی است ارز را از بازار جمع می کنند آن وقت ما را اذیت می کنند». 

چه اتفاقی افتاده است؟  چرا قیمت سکه طلا و دلار با شتابی فزاینده هر روز بالا و بالاتر می رود؟  دولت که مرتب می گوید تحریم ها اثری ندارند و بر اوضاع کاملا مسلط است و جای نگرانی نیست.  مقام معظم رهبری که امسال را سال “جهاد اقتصادی” نامیده و رئیس جمهوری که اطمینان می دهد وضع ذخیره های طلا و ارز کشور هرگز به خوبی امروز نبوده است.  معاون بانک مرکزی که تأکید می کند که مردم اگر سکه طلا را بیش از ۷۰۰ هزارتومان بخرند ضرر می کنند.  بانک مرکزی که بخشنامه کرده صرافی ها باید دلار را ۱۳۹۰ تومان بخرند و ۱۴۰۰ تومان بفروشند.  پس چرا گوش مردم به حرف های این مقامات رسمی و محترم بدهکار نیست و سکه طلا را یک میلیون و ۵۰ هزار تومان و دلار را ۲۵۰۰ تومان خرید و فروش می کنند؟!

سقوط ریال و پرواز دلار نشانه ی اقتصاد بیمار ایران است

چرا حتی تدبیر بانک مرکزی در پیش فروش سکه طلا به قیمت های ۵۶۱ و ۵۹۹ هزار تومان نیز نتوانسته از افزایش مداوم بهای سکه بکاهد.  فردی که می تواند سکه پیش خرید با تحویل ۴ ماهه را کمتر از ۶۰۰ هزار تومان بخرد و محدودیتی هم از نظر تعداد ندارد، چرا پول بی زبان خود را می دهد و آن را امروز ۷۵ درصد گران تر می خرد؟! 

تارنمای آفتاب نیوز تا حدودی به این پرسش پاسخ می دهد: «دلار سیرصعودی خود را ادامه می دهد و می رود که ۳۰۰۰ تومانی شود اما هنوز دولتی ها حاضر به پذیرش شکست سیاست های اقتصادی خود نیستند». 

گفتم “تاحدودی” زیرا به نظر من آنچه که دولت کرده و می کند برنامه ای ازپیش اندیشیده و طراحی شده بوده که مرحله به مرحله نیز اجرا می شود.  درجرم شناسی اصلی هست که می گوید برای شناخت مجرم باید دید که چه کسی در ارتکاب آن نفع یا انگیزه داشته است.  در تکان های شدید اقتصادی و تورم بالا همواره بستانکاران ضرر می کنند و بدهکاران سود می برند.  با توجه به این که دولت بزرگ ترین بدهکار است و تورم لگام گسیخته از حجم بدهی ها و تعهداتش می کاهد،  می توان دلیل عملکرد دولت در افزایش نرخ سکه و دلار را دریافت.

برای پی بردن به واقعیت امر باید مدتی به عقب برگشت: درپایان دسامبر ۲۰۱۰، دی ماه ۱۳۸۹، همزمان با آغاز اجرای طرح “هدفمندی یارانه ها” در نوشتاری با عنوان “کلاه گشاد هدفمند” نوشتم: «با افزایش ۶۰ درصدی تورم به صورت مرکب، درسال پنجم اجرای طرح [هدفمندی یارانه ها]، قیمت ها ۱۰ برابر پیش از آن خواهند بود در حالی که میزان یارانه هرگز به اندازه جبران تورم افزایش نخواهد یافت… خط فقر برای یک خانوار چهار نفره در تهران حدود ۸۰۰ هزارتومان درماه اعلام شده است.  یارانه ای که این خانواده اکنون می گیرد ۱۶۲ هزارتومان به اضافه ۱۶ هزارتومان یارانه مخصوص نان بیش از ۲۲ درصد درآمد بالای خط فقر را تشکیل می دهد.  پنج سال دیگر که در نتیجه تورم شدید خط فقر [خانوار ۴ نفره] به ۸ میلیون تومان برسد، مبلغ یارانه که ثابت می ماند کمی بیش از ۲ درصد درآمد بالای خط فقر خواهد بود که گرفتن یا نگرفتن آن تأثیر چندانی در وضع خانوار نخواهد داشت و تازه این همه با این فرض بسیار خوشبینانه است که حکومت فریبکار آخوندی به تعهد خود در پرداخت نقدی یارانه ها وفادار بماند و در نیمه راه به ترفند و بهانه ای دیگر از زیر بار پرداخت آن نیز شانه خالی نکند».

 تنها با گذشت یک سال و اندی از انتشار آن نوشتار، دیده می شود که بخش عمده ای از پیش بینی آن تحقق یافته و ای بسا که دوره ۵ ساله مذکور درآن به ۲ سال یا کمتر کاهش یابد.  همین امروز، در حالی که دولت اعلام کرده قصد دارد یارانه پرداختی به ۱۰ تا ۱۵ میلیون نفر را قطع کند، ارزش ثابت یا قدرت ۴۵ هزارتومان یارانه ای که سال گذشته پرداخت می شد با دلار ۱۰۰۰ تومانی معادل ۴۵ دلار بود درحالی که با دلار حدود ۲۵۰۰ تومانی کنونی بیش از ۱۸ دلار نیست و اگر چند ماه دیگر یا سال آینده به ۴۵۰۰ یا ۹۰۰۰ تومان برسد، به ۱۰ یا ۵ دلار تبدیل خواهد شد.خرید یارانه پرداختی نزدیک به دو سوم ارزش خود را از دست داده است.  

ازاین دریچه که نگاه کنیم، روشن می شود که دلیل عملکرد دولت چیست و چرا سیدعلی خامنه ای می گفت نظر احمدی نژاد به نظر او نزدیک تر است.  در این روند، بقیه حرف ها و موضع گیری ها اگر برای خالی نبودن عریضه نباشند و صداقتی در خود داشته باشند، عملا توجهی برنمی انگیزند و جدی گرفته نمی شوند.  از جمله این موضع گیری ها، سخنان احمد توکلی رئیس مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی است که درگفت و گو با خبرگزاری حکومتی “مهر” می گوید: «اگربه سرعت به داد اقتصاد نرسیم وضع موجود بازار ارز و طلا کشور را به ورشکستگی می کشاند.  بانک مرکزی با بی اعتنایی به وظیفه قانونی خود که مهم ترینش حفظ ارزش پول ملی است، بازار را عمدا یا از سرناتوانی رها کرده است، دولت هم سکوت می کند و این سکوت بازار را مبهم ترکرده است».  رئیس مرکز پژوهش های مجلس به جای برشمردن دلیل اصلی این کلاهبرداری حکومتی، سعی می کند حکومت بخوانید سیدعلی خامنه ای را از این کلاهبرداری مبرا نشان دهد و کاسه و کوزه را سر دولت بشکند تا فردا با کنار رفتن دولت بتوان ادعا کرد که همه گناه به گردن آن بوده است: «از حیث سیاسی هم وقتی مردم ببینند دولتی پرمدعا که این همه دم از توانایی و قدرت می زند، ظرف دوماه هرحرفی که مسئولان اقتصادی اش می زنند غلط از آب درمی آید، به دولت بی اعتماد می شوند و در نتیجه فکرمی کنند در مملکت کسی نیست که به دادشان برسد». 

احمد توکلی در جای دیگری از گفت و گویش نیز فراموش نمی کند که تقصیر را به گردن دولت و نه حکومت بیندازد: «هیچ دولتی ارزش پول ملی اش را وجه المصالحه کسب درآمد برای اداره مخارج دولت نمی کند». 

محمدرضا خباز، سخنگوی کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی نیز همین حرف ها را در بدگویی از دولت در چهارچوبی دیگر می زند: «در قانون ۵ ساله چهارم دولت را موظف کردیم که سال به سال نقدینگی دست بخش خصوصی را ساماندهی و جهت دهی کند.  درآغاز دولت احمدی نژاد نقدینگی دست بخش خصوصی ۷۰ هزارمیلیارد تومان بود که باید آن را ساماندهی می کردند اما نه تنها نکردند که مقدار آن ۵ برابر شده و حدود ۳۲۰ هزارمیلیارد تومان پول دراختیار بخش خصوصی است». 

اشکال کار در این است که ما مردم ناسپاسی هستیم و قدر نابغه های خود را نمی دانیم.  اگرمی دانستیم پند حکیمانه امام خمینی (ره) را آویزه گوش می کردیم که: «اقتصاد مال خر است» و درنتیجه این را نیز می پذیرفتیم که خر رم هم می کند و افسارگسیختگی اقتصاد پدیده غریبی نیست!

 

* شهباز نخعی نویسنده در حوزه ی مسائل سیاسی و ساکن مونتریال کانادا و از همکاران شهروند است.

Shahbaznakhai8 (at)gmail(dot)com