خبرگزاری ها گزارش کرده اند که تظاهرات در شهر حمص سوریه به پایان رسیده و هفته هاست که  دیگر کسی به خیابان نمی آید و علیه بشار اسد شعار نمی دهد.

این خبرگزاری ها اضافه کرده اند که البته نباید تصور کرد که سرکوب مردم پایان یافته و صلح برقرارشده است، خیر، دیگرکسی زنده نمانده که به خیابان بیاید و شعار بدهد!

پس از آن که متجاوز از هفت هزار نفر در زد و خورد با نیروهای دولتی کشته شدند، متجاوز از۲۵۰۰ سرباز سوری دسته جمعی از ارتش بشار اسد جدا شدند و به مردم پیوستند که ویدیوی آن را همین جا می بینید.

این سربازان به خبرنگار ما گفتند که چون دیگر کسی درشهر باقی نمانده که کشته شود، ما به مردم پیوستیم که بمب های اسد آقا حرام نشود. کلی پول پای این بمب ها رفته و حیف است الکی به زمین بیفتد وکسی را نکشد!

پرزیدنت اسد بابت این که این بمبه یک ذره آن طرف تر از خانه ها افتاده و کسی کشته نشده از مردم معذرت خواهی کرد!

وسط گفت و گوی خبرنگار ما با سربازان فراری، و درحالی که صدای بمب وگلوله نمی گذاشت کسی چیزی بشنود، بشار اسد تلفن کرد به خبرنگار ما که اگر می خواهی گزارش ات بی طرفانه باشد، بیا با من هم  یک مصاحبه اختصاصی انجام بده.

خبرنگار ما پس از حضور درکاخ ریاست جمهوری پرسید قربان می دانید که مجمع عمومی سازمان ملل متحد با اکثریت آراء جنابعالی  را محکوم کرده است. با وجود این چرا همچنان به بمباران سوریه و بخصوص شهرحمص مشغولید؟

پرزیدنت اسد با ژست خاص خودش پاسخ داد: خیلی از مردم سوریه جنگ بین الملل اول و دوم را ندیده بودند و حسرت می خوردند که چرا در آن جنگ ها حضور نداشته اند تا ببینند بمباران هوائی چه مزه ای می دهد. به این جهت دستور دادم مدتی این شهر بمباران شود تا مردم حسرت به دل حمص، جنگ ندیده  از دنیا نروند.

او با لبخند به خبرنگار ما گفت انصافا هم حیف است که کسی در دوران ریاست جمهوری من به مرگ طبیعی بمیرد. بالاخره ما هم باید برای مردم یک کاری می کردیم یا نه؟

خبرنگار ما پرسید قربان ساختمان ها را چرا خراب می کنید؟ آیا ساختمان ها هم علیه شما تظاهرات کرده اند؟

ایشان پس از لختی تأمل پاسخ دادند حمص یک شهر قدیمی و از مد افتاده بود که به درد زندگی امروزی نمی خورد.

برای نوسازی و بازسازی این شهر هم صرف نمی کرد که لودر و جرثقیل و از این جور چیزها بیاوریم و شهر را خراب کنیم. می دانی کرایه لودر چقدرگران است؟ به این دلیل ما تصمیم به بمباران شهرگرفتیم.

 بمباران راحت تر وکم خرج تر است بخصوص که بمب هایش هم مجانی از یک کشور دوست و برادر برایمان ارسال می شود. این است که دست به کار شده ایم و به امید خدا به زودی شهر مدرنی می سازیم که اگر جنابعالی دوباره به سوریه بیائی با دیدن حمص، یاد خمس و ذکاتت بیفتی وکیف کنی!

 

نمایشگاه مد و لباس اسلامی افتتاح شد

 

نگران نباشین قربان. اینا مجسمه اند. آره، ولی خیلی خوشگل و تحریک کننده اند. آدم یک جوری میشه. منظورم اینه که آدم ازخوشگلی شون وحشت می کنه!

 

 

 نکته

احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران از میزان هزینه های تبلیغاتی برخی افراد برای انتخابات مجلس شورای اسلامی انتقاد کرد.

آنها هم با پوزخند به هزینه های انتخاباتی خود ایشان اشاره کردند و این شعر را خواندند که:

ببری مال مسلمان و چو مالت ببرند

بانک و فریاد بر آری که مسلمانی نیست؟!

 

 سلامتی اجباری می شود!

خانم مرضیه وحید دستجردی وزیر بهداشت فرموده اند تا سال ۱۴۰۴ مردم ایران باید سلامت ترین مردمان دنیا باشند.

آقا میگن در آن سال خدا به داد آدمی برسد که سالم نباشد. چنان پدری ازش درمی آورند که رب و روبش را یاد کند!

درکشور ما که کسی با کسی شوخی ندارد. وقتی خانم وزیر می فرمایند ایرانی ها باید سالم ترین مردم جهان باشند چه معنی دارد که کسی زخم معده داشته باشد، ناراحتی روانی داشته باشد یا چشمش کم سو باشد؟

خوبی کار مملکت ما این است که در همه خبرهایمان کلمه باید وجود دارد. در همان روزی که سایت پیک ایران این خبر را منتشرکرده بود عکس بخشنامه ای هم بود که دستور می داد و می گفت همه کارمندان باید در راه پیمائی ۲۲ بهمن شرکت کنند.

حالا راهپیمائی یک چیزی. چشم. چشم مان هم کور شرکت می کنیم. اما برای سالم بودن هم پس گردنی و باید لازم است خانم وزیر؟

 

 روسری، مهم تر از شلوار…

چندی پیش لاله افتخاری نماینده تهران در مجلس، در یک برنامه تلویزیونی گفت امروز چادر مشکی از بحث هسته ای برای ما مهمتر است.

امام جمعه قم نیز مدتی پیش فرموده بودند به برکت انقلاب اسلامی ایران، حجاب در سرتاسر جهان وضعیت خوبی پیدا کرده است.

ایشان با نشان دادن عکس فوق به خبرنگارما فرمودند خوب به این عکس نگاه کن. قیافه این دختر معصوم و بی خیال، نشان می دهد که گرچه فراموش کرده شلوارش را بپوشد، اما روسری اش را فراموش نکرده و به همین دلیل می بینید که اتفاقی برایش نیفتاده.

روسری مهمتر از شلوار است

اگر همین دختر با همین چه عرض کنم لباس! خدای ناکرده روسری اش را فراموش کرده بود می دانید الان چه خبر شده بود و جوانهای خارجی با چه وضعی جلویش صف کشیده بودند؟ قبول کنید که پوشاندن موی سر، از پوشاندن پائین تنه مهم تراست!

 

 * میرزاتقی خان یکی از روزنامه نگاران و طنزنویسان پیشکسوت ایران و از همکاران تحریریه ی شهروند است.