نگاهی به اهداف سلطه جویانه غرب در خاورمیانه

ترجمه: لیلا مجتهدی

 بخش دوم و پایانی

یکشنبه ۸ ژانویه ۲۰۱۲ دکتر علی قره جه لو به دعوت مدیا فوروم آذرتاک در پالتاک جلسه سخنرانی داشت که به زبان ترکی برگزار شد. متن زیر ترجمه این سخنرانی است.

۳– نتایج و پیامدهای مداخله و اشغال نظامی

لیبی

– تا قبل از دخالت بشردوستانه غرب تعداد تلفات انسانی در لیبی ۱۰۰۰ نفر بود، ولی این ارقام بعد از مداخله بشردوستانه تا سرنگونی و قتل قذافی به پنجاه هزار نفر رسید، علاوه برآن  بیش از صدهزار مجروح و معلول نتیجه مداخله بشر دوستانه بود. باید این واقعیت را در نظر داشت که نیروهای عملیات ویژه ناتو حتی قبل از تصویب شورای امنیت سازمان ملل از ماه فوریه ۲۰۱۰ در خاک لیبی شورشیان لیبی را تعلیم و هدایت می کردند. (۲۲ Oct  Global Research)

طبق نوشته مجله Nation سازمان “سیا” ۱۵۰۰ نفر از مجاهدین افغانی را در “مزار شریف” برای جنگ علیه قذافی استخدام کرده بود که “عبدالکریم بلحاجی”  عضو سابق القاعده که از زندان “گوانتانامو” برای این منظور آزاد شده بود در میان آنان بوده است.

– ویرانی شهرها و روستاهای لیبی، ویرانی ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، تاسیسات انرژی، آب، بیمارستان ها و مدارس و وارد آمدن بیش از ۳۰۰ میلیارد دلار خسارت  و آوارگی بیش از ۲ میلیون از جمعیت ۶.۴ میلیونی لیبی که با حملات آگاهانه و برنامه ریزی شده ناتو  به خاک سیاه نشانده شده اند.

در رابطه با مداخله نظامی در ایران یک جنگ تمام عیار روانی - تبلیغاتی در رسانه های جهانی برعلیه ایران پیش برده می شود

این واقعیت را باید در نظر داشت که طبق آمار سازمان یونسکو  لیبی مقام اول را در زمینه بهداشت در قاره آفریقا داشت. تحصیل در تمام مدارج مجانی بود.۹۸% دختران لیبی به مدرسه می رفتند و ۴۶% آنها در دانشگاه تحصیل می کردند. میزان باسوادی در میان مردان  ۹۸% و در میان زنان ۸۳% بود. طبق گفته رئیس بانک جهانی در سال ۲۰۱۰ در حالی که بهای مواد غذائی در جهان۳۶% افزایش داشت، این رقم به علت کنترل قیمت ها در لیبی افزایشی نشان نمی داد.

– چنگ انداختن به منابع نفت و انرژی لیبی و ایجاد پایگاه های نظامی جدید در آفریقا و آغاز پروژه های “بازسازی” و دادن پروژه های بازسازی به شرکت های آمریکائی، فرانسوی، انگلیسی و ایتالیائی. پیش بینی می شود که هزینه این بازسازی ها رقمی بین ۳۰۰- ۱۵۰ میلیارد دلار باشد. لیبی قبل از مداخله، ۷۰ میلیارد دلار در بانک های خارجی سپرده داشته است. قسمتی از این پول به “شورای انتقالی” و بخش عمده آن صرف بازسازی خواهد شد. تا قبل از حمله، لیبی تنها کشوری در آفریقا بود که بدهی خارجی نداشت و افزون بر آن ارز خارجی برای هر نوع احتیاج خود داشت، ولی اکنون بدهکار بانک جهانی برای بازسازی ویرانی ها شده است.

“شورای انتقالی” در منشوری که در ۲۲ اگوست منتشر کرد اعلام کرد که: “حافظ منافع غرب در لیبی خواهد بود”.  این شورا در ازای کمک فرانسه به سرنگونی قذافی ۳۵%  نفت لیبی را به فرانسه واگذار کرده است.

لیبی تا قبل از مداخله ناتو روزانه ۱.۹ میلیون بشکه نفت تولید می کرد که کنترل و بهره برداری آن در دست لیبی بود. سهم ایتالیا در تولید ۲۷۰ هزار بشکه و سهم فرانسه ۵۵ هزار بشکه در روز بود. ذخایر نفت لیبی ۴۶ میلیارد بشکه تخمین زده می شود. شور و هیجان و عجله فرانسه در مداخله را در این واقعیت می توان دریافت که امروز سهم شیر در غارت منابع نفت لیبی را از آن خود کرده است.

“کنفرانس پاریس” که در ماه سپتامبر برگزار شد، در واقع کنفرانس تقسیم  غنائم لیبی نسبت به خدمات ارتش های درگیر در مداخله بود. شرکت های Eni  ایتالیا، Total فرانسه ، BP انگلیس و Vitol هلندی غنائم را بین خود تقسیم کردند.

 

ماهیت رهبران کنونی لیبی

– نگاهی به ماهیت چند تن از رهبران عمده  شورای انتقالی لیبی نشان می دهد که چه آینده ای در انتظار مردم لیبی است.

“محمود جبرئیل” مسئول و معمار اصلی خصوصی سازی و سیاست های نئولیبرالیسم رژیم قذافی بود.

“مصطفی عبدالجلیل” دادستان شهر “بیدا” و سپس وزیر دادگستری قذافی بود و در دانشگاه لیبی شریعت اسلامی خوانده است. 

“خلیفه بالقاسم خفتر” از فرماندهان نظامی قذافی بود که عزل شده بود. او سپس به آمریکا پناهنده شد و به خدمت سیا درآمد و کسی است که میلیشیای لیبی را با کمک سیا و سرویس های مخفی انگلیس و فرانسه علیه قذافی سازماندهی کرد.

“الحصیری” رهبر القاعده در شورای رهبری لیبی است.

“عبدالحکیم بالحاجی” از یاران بن لادن در افغانستان، از بنیادگرایان سلفی بود که از زندان گوآنتانامو برای نقش آفرینی در لیبی آزاد و به  لیبی اعاده شد ولی قذافی او را عفو کرد. برنامه او بازگشت به صدر اسلام است.

مصطفی عبدالجلیل هنگام تشکیل شورا گفته بود که قذافی را تحویل دادگاه بین المللی خواهد داد. یکی از فرماندهان آمریکا گفته بود که:   “زنده قذافی مانند یک بمب اتمی است”  مسلما قذافی اسرار بسیاری را می دانست که غرب هیچ وقت افشای آن اسرار را نمی خواست ، لذا وقتی نیروی های زمینی ناتو قذافی را دستگیر کردند، گردان شهر “مصراته” را فرا خواندند تا قذافی را بدان شکل فجیع به قتل برسانند تا نشان دهند که او را خود لیبیائی ها کشتند. غرب در مداخله و اشغال لیبی،”تجاوز نظامی” را مبارزه مسلحانه، “جنایت جنگی” را “کمک بشر دوستانه”، و “غارت و چپاول” را “بازسازی” قلمداد کرده است. 

 

عراق

– جنگ تحمیلی علیه عراق به بهانه وجود “سلاح های کشتار جمعی” تاکنون سبب ۱.۵ میلیون تلفات انسانی، میلیونها آواره، گسستن شیرازه کشور و از هم پاشیدگی زندگی در عراق شده است. از میان تلفات انسانی نیم میلیون آن را کودکان تشکیل می دهند که با سیاست های  عمدی به کام مرگ سپرده شدند. از آغاز تحریم عراق هرماه شش هزار کودک عراقی جان خود را از دست دادند. کوفی عنان دبیر کل سازمان ملل، پیشنهاد کمک بشردوستانه و ارسال مواد غذائی و دارو برای کودکان عراقی کرده بود ولی آمریکا کمک های بشردوستانه دبیر کل سازمان ملل را رد و سبب مرگ بیش از  نیم میلیون کودک عراقی شد. خانم مادلن آلبرایت سفیر وقت آمریکا در سازمان ملل و وزیر خارجه دولت کلینتون در پاسخ به سئوال خبرنگاری که پرسید:”آیا تحریم اقتصادی عراق ارزش آن را داشت که نیم میلیون کودک عراقی جان خود را از دست بدهند” گفت: “به عقیده ما این ارزش را داشت”!

صلح داخلی در چشم انداز عراق وجود ندارد. جامعه عراق بر اساس ملیت و مذهب تجزیه و جنگ بی پایان بین آنها هر لحظه می تواند در گیرد.  عراق عملا به ۳ بخش تجزیه شده است. با وجود خروج نیروهای نظامی آمریکا از عراق بزرگترین سفارت آمریکا در جهان با ۱۵هزار کارمند و مشاوران نظامی و امنیتی و متخصصان جنگ روانی و تبلیغاتی در آنجا استقرار یافته اند تا تجزیه عملی عراق را تحقق بخشند. تضمین امنیت و موجودیت دولت کرد به عهده ترکیه گذاشته شده است تا از موجودیت این دولت دفاع و نهایتاً استقلال آن را اعلام کند. قرار است وعده کردستان بزرگ به کردهای منطقه (مانند ارمنستان بزرگ در جنگ جهانی اول) خلق کرد را به پیاده نظام و گوشت دم توپ منافع توسعه طلبانه و امپریالیستی غرب تبدیل کند، آن هم زمانی که مداخله و ویرانی هر کشوری به شکست مفتضحانه ای انجامیده تا آن جائی که حتی در افغانستان دست به دامن طالبان نیز شده اند! 

 مداخله نظامی در ایران و نقش جنگ روانی –  تبلیغاتی

در رابطه با مداخله نظامی در ایران یک جنگ تمام عیار روانی –  تبلیغاتی در رسانه های جهانی برعلیه ایران  پیش برده می شود، هدف این تبلیغات آماده کردن و متقاعد کردن افکار عمومی جهان، خلع سلاح افکار عمومی ایران، مشروع جلوه دادن و توجیه مداخله نظامی است.

جنگ روانی- تبلیغاتی نه تنها  توسط دستگاه های اطلاعاتی غرب پیش برده می شود، بلکه نیروهائی که طرفدار مداخله نظامی در ایران اند نیز با حرارت آن را  دنبال می کنند.  جنگ روانی- تبلیغاتی زمینه ساز مداخله نظامی در هر کشوری است که در معرض تهاجم نظامی قرار دارد.

تم های اساسی جنگ روانی اعتماد به نفس مردم ایران را در سرنگون کردن جمهوری اسلامی مورد هدف قرار داده  و ترک رسالت ما را در این راه تبلیغ می کند.  شکست جنبش اصلاحات و نهایتاً مهار آن توسط رژیم زمینه چنین تبلیغاتی را در نزد افکار عمومی آماده تر کرده است،  در حالی که تحلیل علل شکست جنبش اصلاحات، درس آموزی از آن و به میدان آمدن دوباره با تکیه به یک برنامه فراگیر که خواست ها و مطالبات ملیت های ایران، زحمتکشان، زنان و جوانان .. را  در برگیرد و  بتواند محدودیت ها و افق دید آینده را هرچه وسیع تر و گسترده تر کند می توانست کارساز باشد و شور و امید و اعتماد به نفس را به جبهه مردمان ایران بازگرداند.

 شگرد های جنگ روانی

– یکی از اساسی ترین شگردهای طرفداران مداخله نظامی تبلیغ  این امر است که هر کس مخالف مداخله نظامی باشد طرفدار رژیم جمهوری اسلامی و تداوم حاکمیت آن است!  آنها مدعی اند مداخله خارجی و دفع شر جمهوری اسلامی برای مردمان ایران آزادی و دموکراسی و رفاه و عدالت به ارمغان خواهد آورد!

–   شگرد دیگر، تبلیغ یک جعل تاریخی است، که مردم ایران قادر به،  به زیر کشیدن رژیم جمهوری اسلامی نیستند و این تنها غرب و بازوی نظامی آن ناتو است که می تواند از عهده ی جمهوری اسلامی برآید.  تبلیغ این شگرد دارای قدمتی صد ساله است.  زمانی که انقلابیون و مشروطه خواهان آذربایجان برای بازگرداندن مشروطه  که در سراسر ایران سرکوب شده بود، در تبریز قیام کردند عده ای از رجال و بازاریان آن عصر دل در گرو “بست نشستن” و دخیل بستن به سفارت انگلیس داشتند و از آن مدد می جستند و از پیروزی مشروطه خواهان آذربایجان بیشتر از استبداد محمد علی شاه در واهمه بودند.  چنان که سپس تر همان ها با انگلیس ساختند و جنبش مشروطه را در پای منافع مشترک شان قربانی کردند.

–   طرفداران وطنی مداخله نظامی ادعا می کنند که مخالفت ما تأثیر ندارد،  آنها می گویند در مورد دخالت نظامی نباید “مطلق گرائی” کرد، بایستی “پراگماتیک” بود. برخی از آنها حتی “معتقد” به تغییر ماهیت آمریکا و متحدین غربی آنند و آنها را ناجی بشریت از چنگال اهریمنان جلوه می دهند!

–  ماشین تبلیغاتی آمریکا و غرب چنین تبلیغ می کنند که گویا مداخله نظامی در ایران، مداخله ای “محدود”، “موضعی” و صرفا برای “از کار انداختن توان اتمی ایران” خواهد بود.  طرفداران وطنی آن ها نیز به مردم اطمینان می دهند که مداخله نظامی امری “مشروع” و “به نفع” مردم است و بی صبرانه در انتظار “بمب های بشر دوستانه” ناتو هستند.  برخی از “ملی گرایان” افراطی آذربایجانی نیز چنین استدلال می کنند که این مداخله، جنگ بین دنیای متمدن (غرب) با فارس هاست و به ما ربطی ندارد.  آنها واقعاً باور کرده اند که چنان “بمب های هوشمندی” وجود دارد که بین “آنها و ما” فرق می گذارد!

 دو طیف متفاوت در برخورد به مداخله نظامی در ایران

۱-  طیفی که به خاطر نفرت از رژیم جمهوری اسلامی، و بدون آگاهی از اهداف غرب و بدون توجه به پیآمد های دخالت نظامی در ایران از صمیم قلب باور کرده است که مداخله نظامی به نفع مردمان ایران است.

۲-  طیفی که آگاهانه به دنبال “فرصت طلائی” و سرمست از “بوی کباب” است:

اصلاح طلبان، سلطنت طلبان، مجاهدین، احزاب کردی ایران و بخشی از خود حاکمیت و نخبگان سیاسی – امنیتی آن، (با افزایش فشار آمریکا و متحدین غربی آن، تهدید و تطمیع پنهانی آنان و تغییر صف محتمل برخی از آنان مانند نمونه دیروز لیبی و امروز سوریه ) که قرار است در رأس این طیف اپوزیسیون قرار داده شوند.

نقش آفرینی های عناصر کارچاق کنی مانند محسن سازگارا، علیرضا نوری زاده، مصاحبه ها، نوشته ها و گفتار دیگرانی مانند محسن مخملباف، علی افشاری، واحدی (نماینده کروبی) و بسیاری دیگر حاکی ازاین واقعیت است.

به علاوه خود رژیم جمهوری اسلامی برای رهائی از بحران سیاسی- اقتصادی ـ اجتماعی که در آن گیر کرده است، جنگ و مداخله نظامی را “نعمت الهی” تلقی می کند.

خانم “هیلاری کلینتون” وزیر خارجه آمریکا در مصاحبه با صدای آمریکا (۲۷ اکتبر) در جواب این سئوال که :  “آیا خوراک لیبی را برای کشورهای دیگر هم می توان پخت؟  

پاسخ داد: “بستگی به این دارد که مواد اولیه اش هست یا نه.  در مورد لیبی مردم بلند شدند و اپوزیسیون تقاضای کمک کرد و دولت های منطقه هم همین تقاضا را کردند”.  این سئوال و پاسخ از زبان بالاترین مقامات مسئول آمریکا بیانگر جا انداختن این شگرد است که شما فقط کار را شروع کنید، ما تمامش می کنیم، یعنی بدون ما سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی امکان ناپذیر است!

آنها مانند نمونه های لیبی و سوریه مترصدند که هرگونه اعتراض مدنی و مسالمت آمیز و ضد رژیم را توسط عوامل داخلی و سرویس های اطلاعاتی خود یک شبه به درگیری های خشونت آمیز و مسلحانه تبدیل کرده و به بهانه “دفاع از جان شهروندان بی گناه”  و تقاضای “اپوزیسیون”  دست به مداخله نظامی بزنند.

 

* علی قره جه لو، نویسنده و مترجم مستقل ساکن تورنتو، دارای دکترای علوم سیاسی، در حوزه ی مسائل سیاسی ملیت های ایران بویژه ترک ها و مسائل سیاسی ترکیه و آذربایجان و ارمنستان می نویسد.