امروز هزارمین روز از زندان بدون مرخصی مسعود باستانی؛ روزنامه‌نگار جوان ایرانی گذشت. مسعود باستانی از تاریخ ۱۴  تیر ماه ۱۳۸۸ بازداشت و به اتهام تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی برای ایجاد اغتشاش به شش سال زندان محکوم شد و در دوسال و نیم گذشته حتی یک روز هم به مرخصی نیامده است.

باید به این نکته توجه داشت که دو سال و نیم پیش وقتی مسعود باستانی به زندان رفت به ‌لحاظ روحی و جسمی فردی کاملاً سالم و سلامت بود و بعد از این‌ همه سال که زندان است، اینک به‌ سختی بیمار شده است. مسعود باستانی، روزنامه‌نگار منتقد دولت، که دوران محکومیت شش سال زندان خود را در زندان رجایی‌شهر کرج سپری می‌کند، از سردردهای شدید و مداوم در زندان رنج می‌برد و این وضعیت سبب شده که او چندین بار دچار لمسی بدن شده و به بهداری زندان منتقل شود. و حتا مدتی نیز به دلیل وخامت وضع سلامتی‌اش برای درمان تحت‌الحفظ به بیمارستان اعزام شده بود، اما در نهایت بی‌آن‌که طول درمان کامل‌اش را گذرانده باشد و یا درمانش کامل شده باشد، به زندان بازگردانده شد و همچنان محدودیت‌هایی نظیر ممنوعیت تماس تلفنی و ملاقات برایش ادامه دارد.

گفته می‌شود مسئولان زندان رجایی‌شهر اغلب به بهانه‌ی دستور دادستانی از وظیفه‌ی انسانی و قانونی خود تخطی کرده و از اعزام زندانیان برای مداوای پزشکی به درمانگاه زندان یا بیمارستان‌های خارج از آن، خودداری می‌کنند. وضعیتی که نگرانی درباره پیگیری سلامت مسعود باستانی را بیشتر کرده است.

این در حالی‌ است که مهسا امرآبادی روزنامه‌نگار اصلاح‌طلب و همسر مسعود باستانی نیز در ماه اخیر، توسط دادگاه شعبه ۲۶ انقلاب به ریاست قاضی پیرعباس و به اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی به ۵ سال زندان که ۴ سال آن تعلیقی و یک سال آن تعزیری است، برای دومین بار محکوم شد. اتهامات امرآبادی عدم اعلام برائت از مهندس موسوی و کروبی؛ حضور در جلسات قرآن خانواده‌های زندانیان سیاسی، مصاحبه و نوشتن گزارش در روزنامه‌ها، دیدار با مراجع تقلید مستقل و دفاع از حقوق همسر زندانی‌اش عنوان شده است.

اما این زوج جوان که بار ملتی را اینک بر دوش می‌کشند، همچنان قاطع و استوار بر آرمان‌های خود ایستاده‌اند و هزینه‌ی اندیشیدن و نوشتن را که هم عشق و هم حرفه شان بوده می‌پردازند. مسعود باستانی خبرنگار، زندانی سیاسی و روزنامه‌نگار جوان ایرانی در زمان انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ سردبیری سایت جمهوریت را برعهده داشته و سابقه‌ی خبرنگاری در روزنامه‌های شرق، جمهوریت و کارگزاران را نیز دارد. وی پیش از این هم چندین بار به دلیل فعالیت‌های حرفه‌ای‌اش بازداشت و زندانی شده‌ بود و حتا حکم شلاق نیز برایش تا مرحله‌ی اجرا پیش رفته بود. شلاق بر پیکر اگر چه پرتوان، اما نحیف قلم! مسعود باستانی در جریان اعتصاب غذای اکبر گنجی و بستری شدنش در بیمارستان میلاد به پوشش خبری وضعیت گنجی پرداخت که به این دلیل چندین روز بازداشت و به شلاق و ۳۵۰ هزار تومان جریمه نقدی محکوم شد. جا دارد که اکنون فارغ از تمام مسائل سیاسی، آقای گنجی که اتفاقاً تریبون‌هایی هم در اختیار دارد و سایر همکاران روزنامه‌نگار مسعود بیشتر از پیش پیگیر وضعیت این روزنامه‌نگار جوان و همسرش باشند. سکوت و بی‌تفاوتی رسانه‌های اصلاح‌طلب داخل و خارج از کشور در برابر سرنوشت این دو جوان که بی‌هیچ گناهی با حکم‌های سنگین تاوان حرفه‌ی نوشتن و روزنامه‌نگاری‌شان را می‌دهند، به هیچ عنوان قابل توجیه نیست. یکی از اتهامات مسعود باستانی حمایت (در غالب تولید یک فیلم مستند) از کارگران سندیکای شرکت واحد بوده، سکوت جامعه‌ی کارگری ایران اینک که این روزنامه‌نگار مدافع آنان در زندان، بیمار و تحت فشار است نیز باید شکسته شود.

مهسا امرآبادی با وجود این‌که کمی بیش از دو دهه از عمرش نمی‌گذرد، در سال‌های گذشته با وجود تمام دردها و تنهائی‌هایش مانند مادری مهربان به دلجویی و پرستاری از خانواده‌های زندانیان سیاسی پرداخته است. او هزار روز است که دور از مسعود باستانی، هنوز به هر طریق که می‌تواند می‌نویسد و روزنامه‌نگار است. و کیست که نداند با وجود تمام فشارهای سیاسی، دست کم در دو ـ سه سال گذشته می‌بایست تمام بار اقتصادی یک زندگی دشوار را نیز در این اوضاع گرانی و سختی معیشت مردمان ایرانی به‌تنهایی بر دوش کشد. او که در روزهای نخست پس از انتخابات توسط نهادهای امنیتی، زمانی که این نیروها به منزل این زوج جوان روزنامه نگار رفته بودند تا مسعود باستانی را بازداشت کنند اما از آنجا که او در خانه نبوده، دستگیرشد و به زندان اوین رفت تا سپر بلای همسرش باشد، هرگز نشکست و به آرمان‌های مردم، پشت نکرد. و وقتی مسعود باستانی را در بی‌دادگاه حوادث پس از انتخابات با چشمانی سرخ پشت میز محاکمه کشاندند تا علیه خود اعتراف کند، شجاعانه در نامه‌ای اعلام کرد که باستانی برای آزادی وی این اعترافات را کرده است.

مهسا امرآبادی از وقتی که در اسفندماه ۸۸ مسعود باستانی را همراه با احمد زیدآبادی به زندان رجایی شهر کرج منتقل کردند، هر بار برای ملاقات با همسرش ـ که در بسیاری مواقع به دلیل رفتار سادیستی زندان‌بان‌های امنیتی و بی‌دلیل ملغی می‌شود ـ مجبور است راه درازی را تا زندانی در شهری دیگر برود. زندانی مخوف که فضای پیرامونی‌اش مانند داخل بند‌هایش امنیت ندارد و موجب آزار روحی روانی این بانوی جوان شده است.

هزار روز است که ظلم بی‌مثالی بر این زوج جوان روزنامه‌نگار روا داشته می‌شود و هزار روز است که کاری شایسته و بایسته، ثمر بخش و مفید برای این زوج انجام نگرفته است. اکنون پس از هزار روز بدون مرخصی و در حالی‌که می‌توان به زندانی‌ها به بهانه‌ی نوروز و تعطیلات سال نو مرخصی داده شود؛ امید است مسعود باستانی بتواند برای چند روز هم که شده آزاد و آرام در کنار خانواده خود باشد. طبیعی‌ترین حق انسانی و قانونی و شرعی که قاضیان با تنگ‌نظری، کینه و عداوتی کور آن را از مسعود باستانی و مهسا امرآبادی دریغ کرده‌اند. می‌توان برای این موضوع با مراجع مختلف قضایی نامه‌نگاری کرد و یا با تلفن تقاضای مرخصی مسعود باستانی را مطرح کرد. ما سلاحی به‌جز قلم در دست نداریم. پس تا می‌توانیم بنویسیم و در جهت گسترش آگاهی، که مسعود و مهسا به خاطر همین هزینه داده‌اند، کوشا باشیم.

ahmadzahedi@gmail.com

http://ahmadzahedi.blogspot.com