کیهان کلهر به تورنتو می آید. این نوازنده برجسته ی کمانچه و آهنگساز را به زودی در کنسرت دونوازی تورنتو خواهید دید؛ کسی که تا مدتها موسیقی اعجاب انگیزش در ذهنتان شناور خواهد ماند.

 سخت است شیفتگی ام را نسبت به صدای ساز کیهان کلهر پنهان کنم. حتی در زمان تایپ این کلمات هم باید به آن گوش می دادم تا مرا چون باد ببرد تا بیکران دوردست، و چشمم را خیس کند از یک اندوه ناگفتنی و دوست داشتنی.

 

کیهان کلهر در سال ۱۳۴۳ در خانواده‌ای کرمانشاهی و موسیقی دوست در تهران به دنیا آمد. از پنج سالگی موسیقی را شروع کرد. دوازده ساله بود که به صورت حرفه‌ای به موسیقی پرداخت و در سیزده سالگی با ارکستر رادیو تلویزیون کرمانشاه همکاری کرد.

کلهر مدتی کوتاه با گروه شیدا در مرکز هنری «چاووش» همکار بود. در هفده سالگی به ایتالیا رفت و بعد برای ادامه تحصیل راهی کانادا شد و در رشته آهنگسازی از دانشگاه کارلتون اتاوا فارغ‌التحصیل شد.

 

کیهان کلهر، استاد برجسته کمانچه

 

کلهر از موسسان گروه دستان بود. همکاری اش در آلبوم “شب، سکوت، کویر”، با آواز استاد محمدرضا شجریان، این آلبوم را به یکی از پرفروش ترین آلبوم‌های دو دهه اخیر تبدیل کرد. ابتکارات کلهر در این آلبوم از جمله استفاده از هنرمندان موسیقی نواحی ایران همانند زنده‌یادحاج قربان سلیمانی و علی آبچوری و حسین ببی [نوازنده نامی دایره] این اثر را شاخص و به یاد ماندنی کرد.

حاصل همراهی با محمدرضا شجریان، حسین علیزاده و همایون شجریان پنج آلبوم “زمستان است”، “بی تو به سر نمی‌شود”، “فریاد”، “ساز خاموش” و “سرود مهر” است.

کلهر برای شناساندن موسیقی ایرانی به غیر ایرانی‌ها تلاش بسیاری کرده است، همکاری با هنرمندانی از جمله شجاعت حسین خان، یویو ما، اردل ارزنجان و ارکستر فیلارمونیک نیویورک، او را به هنرمندی جهانی تبدیل کرده که شنوندگان زیادی در بین غیرایرانی‌ها دارد.

او هر ساله ده ها کنسرت در ایران و گوشه و کنار جهان اجرا می کند. کیهان چهار بار نامزد دریافت جایزه ی معتبر گرمی شده، برای موسیقی فیلم فرانسیس فورد کاپولا با او همکاری داشته، تازه ترین آلبومش را با نام “تنها نخواهم ماند” یک ماه پیش در ایران منتشر کرده، و همراه فعلی اش در دونوازی هایی که در کشورهای مختلف جهان اجرا می کند، اردال ارزنجان، نوازنده ی چیره دست باقلاما از ترکیه است که با او آلبومی به نام The Wind نیز ارائه کرده که در ایران با عنوان ” تا بی‌کران دوردست” شناخته می شود.

از دیگر آلبوم های او، “نخستین دیدار بامدادی”، “در آینه آسمان”، “شب‌های فیروزه‌ای نیشابور” به همراه یویوما، “باران” به همراه استاد شجاعت حسین خان و ساندیپ داس را می توان نام برد که “باران” نامزد جایزه گرمی نیز شد.

کیهان کلهر برای تور آمریکای شمالی و کانادا، این روزها در آمریکا به سر می برد. به بهانه ی کنسرت تورنتو، با او گفت وگویی تلفنی انجام دادم.

 

در مرور زندگینامه،  نامی از استادانش ندیدم، همین را از او پرسیدم.

گفت: استاد اولم استاد احمد مهاجر از شاگردان بسیار خوب استاد صبا بودند و در واقع هرچه می دانم از ایشان یاد گرفتم. بعدها با موزیسین های دیگر آشنا شدم و کار کردم و کم و بیش از آنها نیز تأثیر گرفتم ولی اثر اصلی را استاد مهاجر داشتند. بعدها که سال ۷۱ به ایران برگشتم با استاد پایور آشنا شدم. ایشان خیلی به من لطف داشتند، مدتی با ایشان کار کردم و روی کار من خیلی تأثیر گذاشتند. از ایشان نه تنها در زمینه ی موسیقی که در سایر زمینه های اجتماعی ـ اخلاقی و از همه نظر خیلی آموختم.

 

کیهان کلهر بعد از مدتی زندگی در کانادا، از سال ۱۹۹۲ ساکن نیویورک آمریکا شد، اما دائما برای برگزاری کنسرت در سفر است و می گوید “من سالی بین ۶۰ تا ۹۰ کنسرت دارم و همش در حال مسافرتم و می شود گفت بین ایران و آمریکا ساکن هستم.”

 

جلد شهروند ۱۳۸۱

 

از خوب و بد زندگی در ایران برای یک هنرمند موسیقی دان می پرسم، از امتیازاتش و نکات منفی و محدودیت هایش. کشوری که جوانانش نه در تلویزیون و نه در کتاب های درسی اسم و عکس سازهای سنتی شان را نمی بینند.

می گوید: برای من بیشتر امتیاز است. من قصدم از ایران رفتن این بود که یک نسل جدید موزیسین هستند که بسیار جوانند و رابطه ای با معلم های قدیمی ندارند و نسل قدیم موزیسین های ما که همه بین ۶۰ تا ۹۰ سال سن دارند دیگر انرژی زیادی ندارند که با جوانها وقت بگذرانند، حالا یکی دو نفر شاید چنین کنند. بعد از انقلاب تعداد زیادی هنرجو به طرف موسیقی ایرانی کشیده شدند که آن سیستم سنتی آموزشی ما جوابگوی این همه هنرجوی جدید نبود. خیلی ها خودشان هنوز درسشان تمام نشده شروع کردند به تدریس و تولید و همین باعث شد کیفیت کار پایین بیاید. این نیست که استعداد نداشته باشیم، استعداد فراوان است منتها باید به آنها توجه شود. یکی از انگیزه های مهم من این بود که بتوانم با جوانترها کار کنم ـ جوانان بین ۲۰ تا ۳۰ ـ  کسانی که ساز خوب می زدند ولی موسیقی شان هنوز جهت نگرفته بود. هستند کسانی که الان ده، دوازده سال است با آنان کار می کنم، یا در گروه من هستند. مثلا کار جدیدم را با آقای علی بهرامی فرد ضبط کردم نوازنده ی بسیار جوان و بااستعدادی هستند. بسیاری از جوانان هستند که سازشان کمانچه نیست اما با هم ارتباط داریم و کار می کنیم. به این امید که نسل جوانتری بتوانند موسیقی را با امکانات اجتماعی و موسیقیایی که در توان ما هست، جهت جدیدی بدهند. دوست داشتم این نسل تولید شود. این را ماموریت خودم دانستم. بقیه به نظر من زیاد مسئله نیست. به هرحال محل زندگی من ایران است، و همیشه یک موانعی هست مثل مجوز گرفتن برای کنسرت که ممکن است سخت باشد، البته سابق حضور کسانی که کنسرت گذار حرفه ای باشند معمول نبود و همه کار شخصی بود، الان این قشر هم به وجود آمده اند و تا اندازه ای کارها راحت تر شده.

اما جوان هایی که الان می خواهند کار کنند و شناخته شوند کارشان خیلی مشکل است آن هم نه به دلیل اینکه امکانات نیست، بلکه تعداد این جوانان زیاد است و همه هم توقع دارند که  فعال باشند و کنسرت دهند، در حالی که موسیقی تا اندازه ای می تواند جوابگوی این جریان باشد. اگر  تعداد کنسرت ها زیاد باشد و اسم ها شناخته نشده باشند، کارساز نیست. باید جوانها بیشتر کار کنند و بیشتر به مردم معرفی شوند تا اینکه تعدادی شاخص شوند و کارشان جدی تر گرفته شود.

 

گروه هم نوازان کلهر از همین جوانان تشکیل شده؟

ـ دقیقاً، پایه ی این گروه دوازده سال پیش گذاشته شد. دو سال پیش با یک گروه ۹ نفره تور کنسرت در شهرهای مختلف ایران گذاشتیم. نوازندگان گروه همیشه ثابت نیستند و بین بیست تا سی درصد تغییر می کنند. در واقع قصد اصلی پشت این گروه این است که ما بیشتر بتوانیم با هم وقت بگذرانیم و کار کنیم.

 

کلهر فکر نمی کند که علاقمندان به یادگیری کمانچه کمتر از تار و سه تار باشد. می گوید: تا بیست، بیست پنج سال پیش چون کمتر کار روی کمانچه شده بود این ساز کمتر مورد توجه بوده، اما الان رو آوردن به آن به نسبت قابل توجهی در این دو دهه رشد کرده است.

 

کیهان کلهر، تیرماه ۱۳۸۹ ساز “شاه کمان” را به دوستداران موسیقی معرفی کرد. این ساز را پیتر بی‌فین هنرمند استرالیایی ساخته است. از کلهر در مورد این ساز و اینکه آیا سازهای جدید هم مثل سازهای قدیمی، در میان هنردوستان جا باز خواهند کرد، پرسیدم.

می گوید: این ساز جدیدی نیست ریشه ی ساختاری اش به کمانچه برمی گردد فقط یک سیم اصلی بیشتر دارد و هفت سیم آزاد که شما انگشت گذاری روی آن نمی کنید. هیچ کس نمی تواند بیاید بگوید من سازی ساختم که اصلا به هیچ ساز دیگری ارتباط ندارد. همه ی این سازها در یک گروهی می توانند طبقه بندی شوند که آن گروه سازها قبلا وجود داشته است. منتها با کمی دخل و تصرف سازی به وجود می آید که کمی لحنش با دیگری فرق دارد. اما اینکه بین موزیسین ها بماند من نمی دانم، اگر دوست داشته باشند با آن بنوازند، می ماند. 

من خودم دوست دارم با این ساز برنامه اجرا کنم. پنج سالی با آن کار کرده ام، از صدایش خوشم می آید و فکر می کنم صدای متفاوتی به وجود می آورد که ما قبلا نداشتیم.

این ساز را پیتر بی‌فین هنرمند استرالیایی ساخته. ما با هم در آلمان آشنا شدیم. او سازی درست کرده بود خیلی بزرگتر از این با دسته ای خیلی بلندتر، که باهم صحبت کردیم و همفکری کردیم که ایشان سازی بسازد با همان فلسفه ای که سازش را ساخته بود به نام “تارهو” که شبیه کمانچه باشد و این کار را کرد و بسیار خوب از آب درآمد.

 

کیهان کلهر با هنرمندان مشهوری به صورت دونوازی همکاری داشته، هنرمندانی چون یویوما، شجاعت حسین خان، اردال ارزنجان، و … درباره ی چگونگی انتخاب این افراد و شرایط لازم برای دونوازی می گوید:  

طبیعتا برای باز کردن دیالوگ جدید با کسی، باید یک سری شرایط وجود داشته باشد، زبان موسیقی همدیگر را بفهمیم، به اخلاقیات هم آشنا باشیم، و برای فرهنگ موسیقیایی که از آن می آییم احترام قائل باشیم. 

در این دونوازی ها، هنرمندانی چون یویوما، شجاعت حسین خان و اردال ارزنجان حالت مؤلف دارند و قسمتی از آفرینش کار به آنها بستگی دارد و حالت همراه ندارند.

 

اردل ارزنجان هم در گفت وگویی با سایت موسیقی ما، در مورد دونوازی اش با کلهر گفته، ساز من و ساز کلهر همدیگر را کامل می‌کنند. یکی صدای بلندتری دارد و یکی کوتاه‌تر. یکی دینامیک است و دیگری احساساتی. ترکیب این دینامیک بودن و احساساتی بودن ترکیب جالبی است. کمانچه ساز احساسی‌تر و باقلاما ساز دینامیک‌تری است. ترکیب این دو کنار هم یک اصالت به وجود می‌آورد.

 

از زمانی که ویدیوی کنسرت کلهر را با ارزنجان دیده ام، از ذهنم نمی رود. به او می گویم که شیفته ی این اجرا شده ام و می پرسم خیال ندارید این کنسرت را در آمریکای شمالی هم برگزار کنید، می گوید:

ـ چرا، حتما، سال آینده یعنی در ۲۰۱۳ صحبتش هست که یک تور آمریکای شمالی داشته باشیم. ما دائم داریم با هم کار می کنیم، همین هفته ی پیش در ترکیه، اتریش و فرانسه کنسرت داشتیم و ماه می هم پنج کنسرت در شهرهای مختلف ترکیه خواهیم داشت و این همکاری ادامه خواهد داشت.

 

کیهان کلهر دو ماه پیش در کره جنوبی، چین و هنگ کنگ هم اجرا داشته، کشورهایی که به نظر نمی آید ایرانی زیادی در آنها زندگی کنند.  در پاسخ به این پرسش که استقبال چگونه بود؟ می گوید: من خیلی وقت است که تلاش دارم مخاطبم فقط ایرانیان نباشند و اگر نوازنده خارج از ایران هم کار می کند، و می خواهد از لحاظ فرهنگی تأثیری بگذارد باید تلاش کند مخاطبش غیرایرانی هم باشد، در غیراین صورت فقط در ایران کنسرت می دهد.

در این کشورها تا آنجا که من اطلاع دارم به آن شکل ایرانی ها زندگی نمی کنند، و من هم ایرانی در کنسرت ها ندیدم، ولی خوشبختانه خیلی مورد توجه قرار گرفت. در واقع آسیا و مخصوصا کشور چین و کره دارند از نظر فرهنگی باز می شوند مخصوصا چین یک تریبون جدیدی ست برای هنرمندان، بویژه در زمینه موسیقی جهانی. برای دومین بار بود که در چین کنسرت داشتم که پنج کنسرت در آنجا و یکی هم در کره، و یکی هم هنگ کنگ برگزار کردم.  

 

از کیهان کلهر نقل قول کرده اند که “موسیقی‌دان باید به ریاضیات، تاریخ و ادبیات آشنا باشد.» دانستن این علوم چه تأثیری در کار موسیقیدان می گذارد؟

ـ به نظر من در زمانی که ما زندگی می کنیم در قرن بیست و یکم، نه تنها موسیقیدان بلکه هر هنرمندی باید با محیط اطراف و علوم عصرش آشنایی داشته باشد. اگر فقط روی کار خودش تمرکز داشته باشد، طبیعتا زاویه ی دیدش بسته تر خواهد بود. این است که همیشه ادبیات و سایر هنرها در پیشرفت فکری و ذهنی هنرمند تأثیر دارد. به هر حال مهم است که هنرمند ذهن به روز شده ای داشته باشد و نه تنها از فعالیت ها و مسائل اجتماعی که در مملکت خودش اتفاق می افتد بلکه از آنچه که در جهان اتفاق می افتد اطلاع داشته باشد.   

 

کلهر از تجربه همکاری با فرانسیس فورد کاپولا در موسیقی فیلم “جوانی بدون جوانی” می گوید: تجربه ی خیلی خوبی بود من فکر نمی کردم که ایشان اینقدر عمیق بداند دارد چه می کند وقتی کمانچه را انتخاب کرده بود. ما یک هفته با هم بودیم برای ضبط موسیقی و دیدم که خیلی آشنایی دارد با پیشینه ما در فلسفه و موسیقی و تاریخ ایران و برام عجیب بود که این انتخاب اینقدر عمیق بود. و فکر می کنم نتیجه ی کار هم مطابق چیزی بود که ایشان دنبالش می گشت.کلا تجربه ی خوبی بود.

 

به گفته ی کلهر، فیلم «جوانی بدون جوانی» کاپولا بر اساس یک داستان فلسفی ساخته شده که شخصیت اصلی داستان در آن نمایان‌گر انسانی نمادین است که مدام در زمان و مکان به دنبال هویت گم‌شده خودش می‌گشته و در تاریخ گم شده بود و گذشته تاریخی‌اش را در زمان‌های مختلف مرور می‌کرد.

 

تازه ترین آلبوم کیهان کلهر “تنها نخواهم ماند” در اسفند ماه ۱۳۹۰ در ایران منتشر شد و در آمریکا هم از فوریه ۲۰۱۲ از طریق شرکت هارمونیا موندی با نام I Will Not Stand Alone به بازار آمد.

در این آلبوم، “شاه کمان” کیهان کلهر را، علی بهرامی فرد با سنتور همراهی می کند.

 این آلبوم از هشت قطعه «راز و نیاز با آسمان»، «کجایی‌»، «ظهر گرم تابستان»،«سرودی برای باران»، «من به فریاد»، «چیدن ستاره»، «شکوه» و «تنها نخواهم ماند»تشکیل شده است.

در مورد چرایی انتخاب نام آلبوم “باد” که با ارزنجان پر کرده، در یک مصاحبه انگلیسی می گوید موسیقی او و اردل مثل باد و ابر است که در هم می رود و باد شکل ابر را تغییر می دهد و غیرقابل پیش بینی ست.

 

اما برای تازه ترین آلبومش چرا چنین اسمی انتخاب کرده؟

می گوید: “تنها نخواهم ماند” در دوره ای اتفاق افتاد تقریبا دو سال پیش بود که یک سری ماجراهای اجتماعی در ایران اتفاق افتاده بود و دوره ی خاص و سختی بود، و فکر می کنم آن دوره تاثیر عجیب و غریبی در ذهن من به عنوان موزیسین گذاشت و این حاصل آن دوره است.

 

یادی می کنیم از زنده یاد استاد جلال ذوالفنون که در آخرین روز سال گذشته، موسیقی ایران را تنها گذاشت و رفت. می پرسم، آیا جای این اساتید به راحتی پر می شود؟

می گوید: جای کسی را نمی شود به راحتی پر کرد چون آن اساتید با آن مشخصات دیگر تکرارشدنی نیستند. فقط می شود امیدوار بود در میان موزیسین های جوان کسانی که کارشان ریشه در سنت دارد و با آن آشنا هستند و بتوانند همراه آن دانش از نظر خلاقیت و تکنیک هم پیشرفت داشته باشند، می شود امیدوار بود چنین نوازنده هایی به استادان آینده تبدیل شوند. ولی خوب کسانی که کارهای ماندنی در موسیقی کردند و زبان خودشان را پیدا کردند که کار بسیار بسیار سختی ست، نمی شود تکرارشان کرد، فقط می شود تقلیدشان کرد که آن ربطی به خلاقیت ندارد.

اینها مشخصا آدم های خاصی بودند و متأسفیم که رفتنشان را یکی یکی می بینیم. فقط می توان امیدوار بود جایشان با جوانان خلاق پر شود.

 

آخرین پرسشم را به کنسرت تورنتو اختصاص می دهم و از ویژگی های آن می پرسم.

ـ من با آقای بهروز جمالی نوازنده تنبک دونوازی دارم. تمام دونوازی های من بداهه نوازی ست. آقای جمالی از جوانان بسیار بااستعداد است که تمام برنامه های بداهه نوازی ام با ایشان است.

 

کنسرت کیهان کلهر و بهروز جمالی روز شنبه ۲۱ اپریل ساعت ۷ شب در آکادمی هنری کاردینال کارتر واقع در شماره ۳۶ خیابان گرین فیلد در نورت یورک برگزار می شود.

Cardinal Carter Academy for the Arts

۳۶ Greenfield Avenue (North York)

برای نحوه ی تهیه بلیت آگهی کنسرت را در شهروند ببینید یا از سایت Smallworldmusic.com دیدن کنید.

 

* ایده ی تیتری که بر پیشانی این گفت وگو آورده ام را از وبلاگ یکی از دوستداران کلهر با عنوان”کیهان کلهر آرشه بر قلب خود می کشد” وام گرفته ام.