شماره ۱۲۰۱ ـ پنجشنبه ۳۰ اکتبر ۲۰۰۸
کاخی در شبه جزیرهSlottet I Pyreneene

یوستین گوردر* Jostein Gaarder

انتشارات Aschehoug


زیبایی روایتگر شادی ها در رمان جدید یوستین گوردر که موضوعات مهم را در آن به بحث گذاشته است، هر خواننده ای را که ذره ای به مسایل دینی و فلسفی علاقه داشته باشد، تا آخر رمان با خود می برد. اما در مقام داوری نمی توان این اثر را جزء بهترین های گوردر به حساب آورد.


حالا دیگر یوستین گوردر نویسنده ای است حرفه ای، اصیل و پخته. واقعا دشوار است که نویسنده دیگری غیر از یوستین گوردر را تصور کرد که جرأت کند در قالب یک رمان، شخصیت های اصلی رمانش مسایل مهم و اصلی دینی را به بحث بگذارند. مسایلی مثل: چگونه جهان به وجود آمده است؟ زندگی جاودان آیا وجود دارد؟ آیا پس از مرگ زندگی به صورت روح ادامه خواهد داشت؟

پرسش دیگر که باید پس از خواندن رمان طرح شود این است که آیا رمان “کاخی در شبه جزیره” را می توان رمانی خوب ارزیابی کرد؟ پاسخ بی درنگ و بی تردید آری است اما با هاله ای از تردید.

یوستین گوردر راوی سیال ذهن و شکوه واقعیت در لفافه تردید بوده است. او می تواند فیلسوف پرسشگر تردیدهایی باشد که با توان یک نویسنده ی خبره در کار خود، پرسش های اساسی حیات را در فرم گزارشی سرگرم کننده مطرح کند. کاری که در رمان “کاخی در شبه جزیره” با استادی تمام انجام داده است و به صورت راوی، نامه های دو دوست راروایت می کند.

در آغاز، رمان به طور ساده و به روال خیلی از رمان های دیگر شروع می شود؛ مرد و زنی به نام های استین و سول رون که سی سال یکدیگر را ندیده اند، بر حسب اتفاق در تراس هتلی در غرب نروژ یکدیگر را ملاقات می کنند. این همان هتلی است که روزی در ایام گذشته این دو دلداده که عاشق هم بودند، چند روزی را در هوای عشق و عاشقی بسر برده بودند.

اما در همان دفعه، ماجرایی دراماتیک رخ داد که منتهی به قطع رابطه عاشقانه آنها شد. آنچه روی داد موجب شد تا دو دلداده ای که مانند یک روح در دو کالبد بودند، دلیلی برای ادامه
همان راه و زیر یک سقف و در کنار هم بودن پیدا نکنند. این ارتباط به طور کلی قطع شد. هر یک بی خبر از سرنوشت دیگری ازدواج کرده و تشکیل خانواده دادند، تا این که یکبار دیگر اکنون در همان هتل و پس از گذشت سی سال با یکدیگر و به طور اتفاقی برخورد کردند.


این برخورد اتفاقی آغاز یک سری نامه نگاری های الکترونیکی (ایمیل) بین دو دلداده ی سابق بود. این نوع ارتباط در نوع خود از یک سو هنری و از سوی دیگر مصنوعی به نظر می آید و در عین حال قابل توجه. دو نفر عاقل و بالغ، نامه نگاری و تبادل نامه های الکترونیکی را وسیله ای برای طرح دیدگاه های متفاوت دینی شان کرده و بحث مفصلی را شروع می کنند. هرچند این حرکت نوجوانانه به نظر می رسد، اما در حقیقت عدم توافق این دو و نگاه متفاوت شان به مسایل دینی بر می گردد به سال های جوانی شان.

به دنبال ادامه ی نامه نگاری ها، به تدریج گذشته با همه ی خوبی ها و زشتی هایش مطرح می شود و معلوم می شود که کدام موضوع موجب جدایی این دو دلداده سابق بوده است.

مرد که نامش استین است و به طور آشکارا بی دین است عاشق زنی شده که نامش سول رون است و شدیدا پایبند آئین مسیحیت. سول رون به زندگی بعد از مرگ باور دارد و استین مخالف این باور است که هیچ، خدا را هم منکر می شود. مباحث این دو ایدئولوژی با تصورات فردی از دو نگاه به جهان در نامه نگاری ها مطرح و بحث می شوند و مثل همیشه خواننده رمان می تواند از اطلاعات و دانش گوردر در زمینه ی علوم طبیعی و دین لذت ببرد.

در انتهای رمان به ناگاه نویسنده شخص سومی را وارد داستان می کند. او کسی نیست مگر همسر خانم سول رون. حضور او، آن هم در انتهای رمان، برای خواننده نه تنها عجیب که هیجان انگیز است و صفحات پایانی رمان را با چاشنی استرس و گاهی ترس و دلهره ورق می زند. بعد از این که دو دلداده ی سابق با نامه نگاری های خود و توصیف اختلاف نظرهایشان، جریان سیال ذهن را آماده پایان داستان به صورت دیگری کرده است، ورود شخص سوم، آن هم همسر خانم سول رون، پیچیدگی این رابطه را دو چندان می کند.

آیا از این به بعد رمان با یک مثلث عشقی ادامه می یابد؟ همسر خانم سول رون عمداً تا کنون در سایه مانده بوده است تا شریک زندگی اش را بیازماید؟ طلاق و ازدواجی مجدد در کار است آیا؟ و … پرسش هایی هستند که خواننده پیش از خواندن هر صفحه در ذهن خود می پرورد و مدام با ماجرایی روبرو می شود که پیش بینی نکرده بود. انگار ذهن خواننده در ستیز است با روایت
گری نویسنده و همین موجب هیجان انگیز بودن رمان می شود.

باید اقرار کرد که بخش هایی از رمان فوق العاده سنگین می شود و پایان دردآور رمان هم باری است مضاعف بر دوش خواننده. مثلا وقتی استین رابطه ی درونی دریا را به یاد می آورد: “من گفتم: آنها روح جهان اند. آنها بر ذات خود آگاهی ندارند. روح جهان است که در آنها شنا می کند.”

در هرحال باید یوستین گوردرِ نویسنده با هوش و آگاه بر علوم طبیعی و دینی بود تا جرأت کنی مسایلی که خیلی ها حتی در صورت ضرورت هم از آن دوری می گزینند را در قالب رمان و به صورت نامه نگاری به خوانندگان تیزبین و خرده گیری که گوشه گوشه جهان در کمین نشسته اند، عرضه کنی.


* یوستین گوردر نویسنده کتاب “دهیای صوفی” است که در سال انتشار پرفروش ترین کتاب سال جهان بود و تاکنون چندین رمان دیگر منتشر کرده که همه با اقبال عموم روبرو بوده است. به گزارش ناشر، امتیاز ترجمه و چاپ کتاب “کاخی در شبه جزیره” از سوی ناشران کشورهای مختلفی خریداری شده که به زودی حداقل به چهارده زبان منتشر خواهد شد.