درست در شرایطی که آمریکا را تکه تکه کرده اند و دارند به فروش می رسانند، آقای رفسنجانی، این دانای رژیم (به نوشته یکی از سایت ها) به فکر تجدید رابطه با آمریکا افتاده است.

اول این خبر را بخوانید که تصور نکنید فروش آمریکا شوخی است،  تا بعداً برایتان بگویم که چه خبر است:

یادتان هست که آقای احمدی نژاد چندی پیش فرمودند که آمریکا به زودی از بین می رود؟ (حرفی توی این مایه ها) بفرمائید، دارند آمریکا را ذره ذره می فروشند که پولش را به زخم زندگی شان بزنند. یکی از شهرهایشان هم هفته پیش به بهای ۹۰۰ هزار دلار به فروش رفت. این هم سندش.

بیخود نیست که آقای رفسنجانی بعد از سی سال یادش افتاده که در مورد مذاکره با آمریکا با امام راحل صحبت کرده وگفته چه فرقی بین روسیه و چین و آمریکا هست؟

خیلی از مفسرین معتقدند پیشنهاد رفسنجانی برای مذاکره با آمریکا،  مقدمه و بهانه ایست برای مذاکره در مورد خرید کل آمریکا. بعید هم نیست اینکه یک سالی می شود آقای رفسنجانی پسرش را به خارج فرستاده، برای مذاکره در مورد خرید آمریکا باشد؟ کشوری  که تازگی ها به آن چوب حراج زده اند!

آمریکا برای فروش

گویا اوباما هم برای راحت شدن از دست مردم و جمهوری خواهان و رقبای انتخاباتی اش، با فروش آمریکا به نصف قیمت موافقت کرده ولی رفسنجانی پیشنهاد کرده آمریکا و مردمش را باید یکجا خرید که این یک کمی مشکل ایجاد می کند چون در آنصورت آمریکا تبدیل می شود به مستعمره ایران و متاسفانه برای مستعمره کردن کشورها و برده داری یک کمی دیر شده!

خوش شانسی مسئولان کشور ما این است که آمریکا را در شرایطی دارند می فروشند که ما به خاطر گران شدن بهای نفت، شکوفائی اقتصادی و پول زیادی که روی دستمان مانده، می خواهیم یارانه ها را هم دو برابر کنیم.

این وسط یک مشکل کوچک بروز کرده که آقای رفسنجانی باید با درایت خود و همانطور که همه مشکلات دیگر مملکت را حل کرده! آنرا هم حل کند.

دو برابرکردن یارانه ها تبدیل شده است به یک لقمه گلوگیر. آقای احمدی نژاد می خواهد این برنامه را اجرا کند تا در انتخابات آتی ریاست جمهوری دست پر و طرفدار داشته باشد، اما آقای لاریجانی که برخی از مفسران معتقدند خواب صندلی ریاست جمهوری را می بیند، دلش نمی خواهد آقای احمدی نژاد یکه تاز میدان سیاست باشد و همه سرنخ ها را در دست داشته باشد.

به همین دلیل با دو برابرکردن یارانه ها مخالفت کرده وگفته است: اقدام دولت توفان تورم ایجاد می کند و برای نجات از این بن بست، دست به دامان رهبرشده است.

حتمن می پرسید حالا چی میشه؟ مذاکره با آمریکا به کجا می کشه و آمریکا را می خریم یا نه؟ والا چی بگم. یک بارهم که از جلد خودمان آمدیم بیرون و خواستیم مثلا یک مطلب درست و حسابی و تحقیقی بنویسیم، نوشته مان  مثل اوضاع مملکت  قاطی پاطی از آب درآمد!

 

خلبان ها باید قبل از پرواز صدقه بدهند!       

 

دو حادثه هوائی داخلی در هفته گذشته، ثابت کرد که اگر خلبان ها قبل از پرواز صدقه بدهند، هیچ اتفاقی برایشان نمی افتد!

در اولین حادثه شیشه کابین خلبان هواپیمای کیش ایر در ارتفاع ۲۰ هزارپائی ترک خورد و هواپیما با همان شیشه ترک خورده به کیش بازگشت.

حادثه دوم در فرودگاه مشهد روی داد و لاستیک هواپیما هنگام فرود ترکید و با وجود این  به کسی آسیبی نرسید.

ترکیدن لاستیک چرخ های هواپیما

با توجه به اینکه  در تمام روایات و احادیث مذهبی ما آمده است که صدقه رفع بلاست. مسلم است که خلبان های این دو هواپیما یا حداقل بستگان آنها، قبل از پرواز نذر و نیازی کرده اند و صدقه ای داده اند که آنها از این حوادث جان سالم بدر برده اند وگرنه چطور ممکن است که در کشوری مثل ایران، هواپیمائی پرواز کند و الکی الکی صحیح و سالم به مقصد برسد؟!

بعد از حادثه اول، یعنی ترک خوردن شیشه هواپیمای کیش ایر و انتشار خبر آن، برخی از مسافرانی که می خواستند ازکرمان به مشهد بروند، از روی احتیاط، یکی یک شیشه هواپیما هم خریدند و گفتند جهنم! ما که اینهمه پول بلیت داده ایم اینهم روش، اقلا اگر در آسمان شیشه هواپیما شکست، به خلبان می گوئیم همانجا عوضش کند تا مجبور به بازگشت نباشیم!

خوشبختانه از بس مردم دعا کرده بودند که: یا ابوالفضل، کاری بکن که شیشه این هواپیما تا مشهد سالم بماند، هیچ اتفاقی نیفتاد و هم شیشه کابین خلبان و هم شیشه های اطراف آن  مثل سد سکندر در مقابل باد و باران مقاومت کرد.

اما از آنجا که هیچ کس به عقلش نرسیده بود برای سالم ماندن لاستیک هواپیما دعا کند و دست به دامان خدا و پیغمبر شود، لاستیک هواپیما هنگام فرود ترکید!

بعد از این حوادث و روی آوردن مردم به نذر و نیاز برای سالم رسیدن به مقصد، تعداد گداهائی که تخصص شان سالم رساندن هواپیما به مقصد از طریق دعاهای مخصوص است، در فرودگاه ها افزایش یافته اما مردم می گویند چرا ما باید برای سالم رسیدن خرج گداهای حرفه ای را بدهیم؟ دولت باید هواپیمائی کشوری را مجبور کند که بودجه ای برای این منظور در نظر بگیرد تا خلبان ها به نسبت مقصد و طول مسافتی که باید پرواز کنند، بین هزار تا صد هزار تومان صدقه بدهند و هواپیما و مسافران را صحیح و سالم به مقصد برسانند!

خبرنگار ما کسب اطلاع کرده است که احتمالا به زودی  علاوه بر عوارض فرودگاه، مبلغی نیز به عنوان هزینه دعای سالم رسیدن به مقصد از مسافران اخذ خواهد شد. بدیهی است کسی که می خواهد از تهران به رشت برود باید هزینه کمتری از کسی بپردازد که می خواهد از تهران به زاهدان برود وگدائی که کارش سالم رساندن هواپیمای تهران به مشهد است و باید دعاهای سخت تر و طولانی تری بخواند، حق دارد درآمدش بیشتر از گدائی باشد که دعاهایش تا رامسر هم به زور اثر می کند!

 

شانس آورده ایم که زنده مانده ایم!

 

اینکه ما ملت چه جوری هزاران سال دوام آورده ایم و زنده مانده ایم، واقعن شانس است و اقبال.

آخر چطور می شود که یک ملت فقط جشن داشته باشد و عزاداری نداشته باشد؟

ایرانیان قدیم در هر ماه یکی دو تا جشن برگزار می کردند و سال تمام می شد. مضحک نیست؟! یک ملت بدون آنکه نیمی از سال را عزا بگیرد، چطور می تواند زنده بماند؟ واقعا خدا به ما رحم کرده که چند هزار سال است کشورمان پایدار مانده. باور نمی کنید؟ اینهم اسامی جشن های قدیم ایران. بی انصاف ها حتی یک عزاداری نداشتند:

۱ فروردین

جشن نوروز/جشن سال نو

۲ فروردین

عیدنوروز

۳ فروردین

عیدنوروز

۴ فروردین

عیدنوروز

۶ فروردین

روز امید، روز شادباش نویسی

۱۰ فروردین

جشن آبانگاه

۱۳ فروردین

جشن سیزده بدر

۱۷ فروردین

سروش روز، جشن سروشگان

۱۹ فروردین

فروردین روز، جشن فروردینگان

 

اردیبهشت

۱۰ اردیبهشت

جشن چهلم نوروز

۱۵ اردیبهشت

جشن میانه بهار/جشن بهاربد

 

خرداد

۶ خرداد

خرداد روز، جشن خردادگان

۱۳ خرداد

تیر روز، جشن تیرگان

 

تیر

۱ تیر

جشن آب پاشونک، جشن آغاز تابستان

۱۵ تیر

جشن خام خواری

 

مرداد

۷ مرداد

مرداد روز، جشن مردادگان

۱۰ مرداد

جشن چله تابستان

 

شهریور

۴ شهریور

زادروز داراب (کوروش)

۴ شهریور

شهریور روز، جشن شهریورگان

 

مهر

۱۶ مهر

مهر روز،جشن مهرگان

۲۱ مهر

جشن پیروزی کاوه و فریدون

 

آبان

۱۰ آبان

آبان روز، جشن آبانگان

۱۵ آبان

جشن میانه پاییز

 

آذر

۱ آذر

آذر جشن

۹ آذر

آذر روز، جشن آذرگان

۳۰ آذر

جشن شب یلدا

 

دی

۱ دی

روز میلاد خورشید؛ جشن خرم روز، نخستین جشن دیگان

۸ دی

دی به آذر روز، دومین جشن دیگان

۱۵ دی

دی به مهر روز، سومین جشن دیگان

۲۳ دی

دی به دین روز، چهارمین جشن دیگان

 

بهمن

۲ بهمن

بهمن روز، جشن بهمنگان

۵ بهمن

جشن نوسره

۱۵ بهمن

جشن میانه زمستان

۲۹ بهمن

جشن سپندارمذگان، روز عشق

 

اسفند

۵ اسفند

جشن اسفندگان

ورزشکاران را نباید لوس کرد!

 

مجتبی مرادی که پنج سال پی درپی برای دزفول مقام قهرمانی جهان را کسب کرده است، در میدان بارفروش های دزفول سنبوسه می فروشد.

مجتبی مرادی قهرمان کشتی که سنبوسه می فروشد

وی درگفتگو با خبرنگار ایرنا دلیل این کار را فقر شدید مالی و اجبار برای تامین هزینه های زندگی پدر علیل خود اعلام کرد ولی خبرنگار ما که از روز رئیس جمهور شدن آقای احمدی نژاد تا کنون هیچ حرف راستی را هم باور نمی کند به دزفول رفت تا ببیند جریان چیست؟

تحقیقات او نشان داد که مقامات تربیت بدنی دزفول بارها خواسته اند مثل سایر قهرمانان به او حقوق ماهیانه و پول و ماشین و آپارتمان بدهند تا  به تمرینات خود برسد، اما او به بهانه اینکه: پول چرک کف دست است و من چون مرتب باید دستهایم را بشویم که کثیف نباشد و مردم  سنبوسه هایم را بخرند، از قبول کمک های تربیت بدنی خودداری کرده است!

یک مقام ورزشی ایران نیز به خبرنگار ما گفت ما به جای لوس کردن ورزشکاران، آنها را مجبور به سنبوسه فروشی می کنیم تا هم بفهمند یک من ماست چقدرکره دارد و هم هنر درست کردن سنبوسه و فروش آن مثل خیلی از هنرهای دیگرمان به فراموشی سپرده نشود!

 سریع و بی معطلی !

 

رادیو فرانسه: سازمان دیده بان حقوق بشر، نیروهای دولتی سوریه و شبه نظامیان وفادار به رژیم بشار اسدرا به اعدام برق آسای دست کم ١٠٠ نفر در هفته های اخیر متهم کرد.

عرض نکردم؟ حالا هم که یکی پیدا شده که وقت را تلف نمی کنه و  سریعاً به کارمردم رسیدگی می کنه،  دیده بان حقوق بشر چوب لای چرخش میذاره!

 

* میرزاتقی خان یکی از روزنامه نگاران و طنزنویسان پیشکسوت ایران و از همکاران تحریریه ی شهروند است.