مساله ملی یا مساله خلق های تحت ستم هم اکنون به مساله مهم و مبرم کشورهای موسوم به جهان سوم بدل شده است که در برخی از کشورها حل شده و در برخی دیگر چون ایران نیاز به راه حل دارد. در برخی از کشورها، مساله ملیت ها در چارچوب یک کشور و با برپایی سیستم فدرال حل شده است. هند، پاکستان، روسیه، نیجریه، آفریقای جنوبی و عراق در این رده قرار می گیرند. اما در بعضی از کشورها، ملیت های ستمدیده به دلایل مختلف راه استقلال را در پیش گرفتند. سودان جنوبی، تیمور شرقی، کرواسی، بوسنی و هرزگوین، و کوزوو از آن جمله اند.  

 روز جمعه ۶ آوریل ۲۰۱۲ اقلیم “ازواد” در شمال کشور مالی اعلام استقلال کرد و “جنبش آزادیبخش ملی ازواد” خبر از تشکیل کشور جدید “ازواد” داد. این اقلیم شصت  سال پیش با زور به کشور مالی ملحق شده بود اما پیکارگران این منطقه که از همان هنگام برای دستیابی به حقوق ملی خویش می جنگیدند در چند ماه اخیر بر شدت مبارزات خود افزودند. در واقع اینان طی چند ماه مبارزه حاد و گسترده به هدفی دست یافتند که طی چند سال قادر به تحقق آن نبودند. با جدا شدن اقلیم “ازواد” از کشور مالی که دو سوم مساحت این کشور را تشکیل می دهد، مساحت کشور مالی به یک سوم تقلیل یافته است.

 

تظاهرات در مالی

 

کشور مالی در غرب آفریقا و یک کشور اسلامی به شمار می رود که زبان رسمی اش فرانسوی است.   

عمده ترین ملیت ساکن در اقلیم ازواد، “طوارق” اند که مردمی بیابان نشین و”بربری” تباراند و از قبایل گوناگون تشکیل می شود. جمعیت طوارق یک و نیم ملیون نفر است که در کشورهای نیجر، مالی، الجزایر، لیبی و بورکینا فاسو سکونت دارند و منطقه “ازواد” مهد طبیعی آنان به شمار می رود. اتنیک های دیگری همچون عرب ها،” زنگی ” ها  و “فلانی” ها هم در اقلیم “ازواد” زندگی می کنند. مردمان این کشور جدید – اغلب – مسلمان و پیرو مذهب مالکی هستند اما شمار اندکی “بت پرست” هم در میان آنان وجود دارند.

اقتصاد این اقلیم مبتنی بر کشاورزی، دامداری و تجارت است. اما مردم “ازواد” از ثروت هایی سخن می گویند که در صحرای این اقلیم کشف شده است نظیر نفت و گاز و اورانیوم، و البته در گذشته معادن دیگری نظیر طلا در این کشور شناخته شده بود. شهر تاریخی “تیمبوکتو” – که در یونسکو به عنوان بخشی از میراث جهانی ثبت شده – پایتخت “ازواد” به شمار می رود. این شهر و نیز دیگر شهر های این اقلیم یعنی “غاو” و “کیدال” هرسه بر ساحل رودخانه نیجر قرار دارند.

 

گاه شمار مبارزه “طوارق” در مالی

۱۹۹۰ – ۱۹۹۶: در ۲۹ ژوئن ۱۹۹۰ با حمله افرادی به یک پاسگاه پلیس در “میناکا” در شرق مالی، جرقه قیام ملت “طوارق” زده شد. ارتش مالی این قیام را به شدت سرکوب کرد. در آن هنگام منابع مستقل گزارش دادند که در ناآرامی های پس از این حمله، ۳۰۰ تن از مردم طوارق کشته شدند. یک ماه قبل از آن، هم تبارانشان در کشور نیجر نیز در اعتراض به تبعیض های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ملت حاکم دست به نافرمانی زده و به مناطقی در شمال نیجر حمله کرده بودند. ارتش نیجر حدود صد تن از جوانان طوارق را که در لیبی آموزش دیده بودند کشت.

طی سال ۱۹۹۲ شورشیان طوارق در کشور مالی بر حملاتشان علیه تاسیسات دولتی افزودند تا این که در سال ۱۹۹۵، طرف های درگیر با یکدیگر موافقت نامه صلح امضا کردند. طی چهار سال شورش “طوارق” علیه حکومت مرکزی “باماکو” – پایتخت مالی – بیش از هزار تن کشته شدند. 

  ۲۰۰۶- ۲۰۰۹ : در ۲۳ می ۲۰۰۶ صدها تن از شورشیان پیشین “طوارق” در مالی که  پس از موافقت نامه صلح سال ۱۹۹۶ به ارتش پیوسته بودند یا اسلحه را بر زمین نهاده بودند، با یورش به پایگاه های نظامی ارتش مالی در شمال و شرق کشور وچیرگی بر آنها، بار دیگر علیه حکومت مرکزی مالی شوریدند. اما این بار نیز با اسلحه و مهماتی که به غنیمت گرفته بودند عقب نشینی کردند. عملیات مسلحانه و گروگان گیری تا سال ۲۰۰۹ ادامه داشت. گاه به گاه نیز موافقت نامه های صلح میان دولت مرکزی و شورشیان  به منظور توسعه مناطق فقیر وعقب نگه داشته شده شمال یعنی  سرزمین ملت “طوارق” منعقد می شد.

در ۱۷ فوریه ۲۰۰۹ صدها تن از شورشیان پس از “عملیات امنیتی” ارتش مالی در منطقه “کیدال” به شورش خویش پایان دادند. در اگوست همان سال بار دیگر یک دیدار آشتی در شهر “تیمبوکتو” میان دو طرف انجام شد که همه گروه های شورشی شمال در آن شرکت کردند.

 ۲۰۱۲ : در ۱۷-۱۸ ژانویه ۲۰۱۲ منطقه شمال مالی دچار نا آرامی هایی می شود. ملت “طوارق” بار دیگر قیام می کند و گروه عمده و مبارز آنان یعنی “جنبش ملی آزادیبخش ازواد” در شمال مالی به چند پاسگاه  نظامی حمله می کند.

 در اکتبر ۲۰۱۱ افسران طوارق که پس از موافقت نامه های صلح به ارتش پیوسته بودند از ارتش مالی جدا می شوند و به شمال کشور می روند. در آن جا صدها تن از عناصر مسلح طوارق که در لیبی بودند و اغلب در کنار معمر قذافی می جنگیدند به آنان می پیوندند.

 در ۳۰ مارس و اول آوریل شورشیان با استفاده از اوضاع ناشی از کودتای نظامی مالی، مناظقی را آزاد می کنند و به سوی شهرهای “کیدال” و”غاو” روی می آورند و آنها را تصرف می کنند. آنگاه بر شهر تاریخی تیمبوکتو دست می یابند و به  این ترتیب بر نیمه شمالی کشور چیره می شوند.

هم اکنون  افسران کودتاچی در مالی بر اثر فشارهای داخلی و بین المللی پذیرفته اند تا قدرت را دو باره به رییس جمهور سرنگون شده یعنی آمادو تومانی توری باز گردانند.

 

دشواری های کشور جدید

“جنبش ملی آزادیبخش ازواد” برای تشکیل و تثبیت کشور جدید خود با چالش ها و مشکلات داخلی و خارجی رو به رو است. شاید اعلام استقلال کشور جدید “ازواد” آسان باشد اما تثبیت و ادامه حیات این کشور با دشواری هایی رو به رو است.

در درون، هم اکنون گروه های مسلح اعم از باندهای جنایتکار و اسلامگرایان وابسته به جماعت “انصار الدین” بر بعضی از مناطق مهم دست انداخته اند. جماعت  “انصار الدین” از سوی سازمان القاعده – شعبه مغرب اسلامی – حمایت  می شود و در شهرهای عمده غاوا و تیمبکتو حضور پر رنگی دارد و البته “جنبش آزادیبخش ملی ازواد” ظاهرا برای پرهیز از تفرقه و دو دستگی در برابر حکومت مرکزی، نمی خواهد با این گروه اسلامگرا درگیر شود و سیاست گفتگو را در پیش گرفته است.

جماعت “انصار الدین” اساسا برای برپایی حکومت اسلامی مبارزه می کند و اهمیت چندانی به حقوق ملت طوارق نمی دهد وهم اکنون به رقیب اصلی جبهه ملی آزادیبخش ازواد بدل شده است.  

در عرصه منطقه ای، “جامعه اقتصادی دولت‌های غرب آفریقا” موسوم به “اکواز” که دولت کودتاگران را مجبور به عقب نشینی کرد و توانست رییس جمهور مخلوع را به قدرت باز گرداند، به جبهه ملی آزادیبخش ازواد هشدار داده است. نیز هیچ یک از کشورهای جهان تاکنون از تاسیس کشور جدید استقبال نکرده است و معلوم نیست در صورت اعلام دولت مستقل “ازواد” در چند روز آینده، کسی آن را به رسمیت بشناسند. بی گمان نقش کشورهای بزرگ در این زمینه بسیار تعیین کننده است.

 محمد الامین مسئول هماهنگی رسانه ای در جنبش  ازواد در گفت و گویی با مطبوعات الجزایر گفته است:” ما میزان فشارهای بین المللی برای جلوگیری از دستیابی جنبش ازواد به این هدف (استقلال) را درک می کنیم، اما علیرغم  اینها، ما خود را اقلیتی در شمال مالی به شمار می آوریم که حق جدایی دارد و این همان کاری است که دیگر اقلیت های آفریقا انجام دادند”.

دخالت نظامی کشورهای آفریقایی حمایت شده توسط جامعه بین المللی برای بازگرداندن اقلیم ازواد به کشور مالی بعید به نظر نمی رسد.

به هر تقدیر در برابر فشارهای روز افزون یاد شده، جنبش مردم ازواد بر حق تعیین سرنوشت مردم اقلیم “ازواد” تاکید می کند. نیز نتیجه قیام این مردم علیه ستم ملی و ستمگران حاکم در باماکو بی نتیجه نخواهد بود. حتی اگر جامعه جهانی حق آنان را در استقلال به رسمیت نشناسد، ملت طوارق و دیگر اقلیت های اتنیکی ساکن در اقلیم ازواد یه چیزی کمتر از خود مختاری در درون کشور مالی راضی نخواهند شد.