شماره ۱۲۰۵ ـ پنجشنبه ۲۷ نوامبر ۲۰۰۸

هوشنگ ملکی
خواندن یک متن با چشم بسته
انگشت می کشد  بر متنی از گیپور خالص
انگشت می کشد بر برآمدگی های قرینه
انگشت می کشد بر فلات گرم
بر می گردد به سطر اول
ذهنش را بر می دارد
ورق می زند با شستِ خشک
انگشت می کشد بر سطر های عمیق برجسته
می ایستد کنار رکاکت چشمه
انگشت می کشد به گیاه
متن بر می خیزد خودش را مرتب می کند
اردیبهشت می وزد
.بر یک عصا و دو گوش قرمز



لیلا فرجامی

فیل و موریانه

مرد من
موجودی ست
میان فیل و موریانه،
وقتی خواب می بیند که فیل است
سایه اش به کوچکیِ موریانه ای می شود
و وقتی خواب می بیند که موریانه ست،
سایه اش به بزرگی یک فیل.
مرد من
موجودی ست
میان فیل و موریانه
و اندازه ی واقعی اش را هم خودش نمی داند
تنها وقتی بیدار می شود
احساس می کند که پسربچه ای در این دنیا
راهِ خانه اش را
تا ابد گم کرده ست