مورد نخست

تقریباً یک سال از آخرین دور مذاکرات بین جمهوی اسلامی و شش قدرت اقتصادی ـ سیاسی جهان گذشته بود که با سر و صدای فراوان اعلام شد که مذاکره ی دیگری در استانبول برگزار می شود که شد.  یک روز به طول انجامید و گفتند نتیجه گفتگوها مثبت هم بوده است و عنوان کردند که چون مثبت بوده است بنابراین بقیه حرف هایشان را در ماه می آینده ادامه خواهند زد، کجا؟ به نظر می رسد با فشار جمهوری اسلامی در بغداد. من نمی دانم چگونه می شود توجیه کرد که نمایندگانی به منظور حل مشکلی در جلسه ای گرد هم بیایند و بدون آن که حتی یک مورد از مثبت بودن ارائه بدهند، آن را به ماه بعد موکول کنند. معمولاً اگر مخالفتی هست آن را به بعد ارجاع می کنند که طرفین راه حلی برای آن معضل پیدا کنند نه آن که صحبت ها موفقیت آمیز باشد، اما فعلاً چیزی نمی گوییم تا جلسه ی بعد. نتیجه اخلاقی اینکه اگر جمهور اسلامی در حال ساخت بمب اتمی ست، یک ماه دیگر هم فرصت پیدا کند که کمبودها را جبران و عیوب آن را مرتفع نماید.

هیچ توجه کرده اید که در پایان مذاکرات استانبول موسوم به “استانبول دو” در رابطه با نتایج به دست آمده از این مذاکرات کوچکترین جزئیاتی منتشر نشده است فقط آن که اعلام کرده اند مذاکرات بسیار مثبت بوده و مذاکره کنندگان به همین دلیل مسائل خود را در بغداد و در جلسات آتی مطرح خواهند کرد. آیا نمی شد یکی دو روز بیشتر در ترکیه می ماندند و مشکلات را حل و فصل می کردند و نتیجه کار را به آن شکلی که توافق کرده بودند انتشار می دادند؟ نمی شد؟

آخر این چه مذاکره ی موفقیت آمیزی ست که آن را موکول به جلسه در بغداد می کنند؟ مگر خواست اصلی شش دولت رو در رو با جمهوری اسلامی از بین بردن و تعطیلی کامل تاسیسات زیرزمینی فردو در نزدیکی قم نیست؟ پس چگونه از کنار این مهمترین خواسته گذشته اند و هیچ حرفی در مورد آن بر زبان نیاورده اند؟

آیا هیچ تضمینی هست که یک روز هم در ماه می دور هم جمع نشوند و زمینه را چنان دوستانه گزارش کنند که به تقاضای جمهوری اسلامی در یکی از روزهای ماه جون مثلاً در دمشق جمع شوند و جولای در سودان و این دور باطل را همچنان ادامه دهند؟

جواب می خواهید؟ عرض می کنم، هیچ تضمینی برای جمهوری اسلامی وجود ندارد. مگر ۱۲ سال نیست که این مشکل هسته ای بین کشورهای اروپایی و آمریکا و جمهوری اسلامی وجود دارد؟ و به نظر می رسد همچنان ادامه پیدا کند.

چند روز پس از پایان کنفرانس استانبول ۲ آقای اوباما در نهایت خونسردی می گوید ما عرصه را بر جمهوری اسلامی تنگ کرده ایم و جمهوری اسلامی دیگر فرصت زیادی برای ادامه ی رفتارهای بی معنای خود ندارد. این صحبت و حرف های دیگری از این نوع را احمدی نژاد نمی گوید، اینها را آقای اوباما رئیس جمهوری بزرگترین جمهوری دنیا بر زبان می آورد. آقای اوباما این مطالب را یکماه پیش هم گفته بود. ۶ ماه پیش هم همچنین، در یک سال گذشته هم یادآوری کرده بود و در دو سال پیش به عنوان تذکر به جمهوری اسلامی به مردم آمریکا و ایران و احتمالاً با مردم جهان در میان گذاشته بود. حتماً یادتان نرفته است.

از سوی دیگر این سئوال هم مطرح هست که اگر جمهوری اسلامی می توانست بمب اتمی بسازد تا حالا که تقریباً ۱۵ یا ۲۰ سالی می گذرد حتماً آن را ساخته بود. این ملایان یا بلوف می زنند که ظاهر قضایا را حفظ کنند یا واقعا راست می گویند که قصد ساختن آن را ندارند. در این میان این سئوال مطرح است که جمهوری اسلامی به کنار، اینها یعنی این دول پیشرفته نمی دانند چه می گذرد؟ اینها با تمام ابزار و آلات و وسایل مختلف با تکنولوژی جدید قادر نیستند سر از اسرار جمهوری آخوندها در بیاورند؟

مورد دوم

سیلویو برلوسکنی نخست وزیر سابق ایتالیا را که می شناسید. او علاوه بر موفقیت های بسیار در جمع آوری ثروت، در زمینه ی سیاسی هم تا چندی پیش از نفوذ زیادی برخوردار بود و در ضمن شهرت زیادی هم در رابطه با خانم های جوان داشت. اما در این هفته او مجبور شد تا در دادگاهی در شهر میلان حاضر شود و به سئوالات بازپرسان جواب بدهد. از جمله مسائلی که از سوی دادستان ویژه ی این قضیه مطرح شده، این است که آقای برلوسکنی در چند سال گذشته رابطه ای نامشروع با دخترکی مراکشی داشته است و مشکل این است که این دختر ۱۷ سال بیشتر نداشته است و حالا علیه پیرمرد عاشق پیشه اعلام جرم شده است.

از جمله مسایلی که در دادگاه عنوان شده ماجرای میهمانی های شبانه ی آقای برلوسکنی است که در یکی از شب ها دو دختر فاحشه برای آن که شناخته نشوند، لباس خواهران مقدس را بر تن می کرده اند و وارد محل برگزاری میهمانی می شده اند.

فحشا در ایتالیا غیرقانونی است ولی این قدیمی ترین حرفه ی جهان را چگونه می شود در کشورهای کوچک و بزرگ عملاً ممنوع کرد و از آن جلوگیری نمود.

این خبر را که دیدم یاد آن سردار جمهوری اسلامی افتادم که تنی چند از این بانوان محترمه را چادر سیاه بر سر کرده بود و از آنان خواسته بود او را پیش نماز تلقی کنند و در پشت او نماز بخوانند. موضوع قابل توجه این نیست که این خانم ها چادر سیاه بر سر داشتند. مشگل آنجاست که آنها در زیر چادر برهنه ی کامل بودند و مشغول اعمال مورد درخواست سردار و حالا باید دید رابطه ی سفیر جمهوری اسلامی با برلوسکنی چگونه بوده است، آیا سفیر مربوطه نخست وزیر مورد نظر را در منافع استفاده از چادر سیاه توجیه کرده بوده است یا خیر؟

مورد سوم

خالد شیخ محمد از زندانیان گوانتانامو کسی است که قبلاً اعتراف کرده برنامه ریز اصلی طرح حمله به آسمان خراش های مرکز تجارت جهانی در ۱۱سپتامبر بوده است. زمانی که آقای اوباما به ریاست جمهوری آمریکا انتخاب شد، یکی از دستوراتی که صادر کرد این بود که این شیخ محمد به اتفاق چهار تروریست دیگر به یک دادگاه غیرنظامی منتقل شوند و محاکمه آنان در دادگاه فدرال صورت بگیرد. این دستور را کنگره آمریکا در مقابلش ایستادگی کرد و نهایتاً به دستور دادگاه عالی آمریکا این انتقال صورت نگرفت. حالا، وزارت دفاع آمریکا اعلام کرده است که ماه آینده شیخ محمد در دادگاهی که هیئت منصفه آن را نظامیان تشکیل می دهند در گوانتانامو به محاکمه کشیده خواهد شد.

کسانی که به اعتقاد دینی آقای اوباما شک دارند و او را مسلمان می دانند، حتماً از این مسئله استفاده ـ یا سوءاستفاده ـ خواهند برد.