سخنرانی کاوه شهروز در مجلس سنای کانادا

اشاره:

در تاریخ چهارشنبه ۹ می ۲۰۱۲ آقایان کاوه شهروز، علی احساسی و رامین جهانبگلو بنابر دعوت مجلس سنای کانادا در کمیته ی دائمی امور خارجی و تجارت بین الملل مجلس سنا در اتاوا شرکت کرده و نظرات خود را ابراز کردند. متن زیر ترجمه ی سخنرانی آقای کاوه شهروز است که با پرسش و پاسخ ادامه می یابد.

 

***

کمیته دائم سنا در مسائل امور خارجه و تجارت بین الملل

سناتورهای محترم، از اینکه امروز مرا برای مشاوره در امر سیاست کانادا در مورد ایران دعوت کرده اید، متشکرم.

در شروع کار اجازه بفرمایید در مورد دو پیش فرض صحبت خودم توضیح روشنی بدهم.

اولین فرض آنست که دولت ایران بدون تردید حکومت استبدادی بیرحمی است. به درجات مختلف این حکومت یک خطر بالفعل برای منطقه اطراف خود و یک خطر بالقوه برای جامعه بین الملل است. اما قبل از آن، حکومت ایران دشمن خطرناکتری برای جامعه ی ایران است. اعدام های بدون محاکمه، ترورهای برون مرزی، شکنجه و تبعیض شدید جنسی و مذهبی سیاست مداوم دولت ایران برای بیش از سی سال گذشته بوده است. این نقض های حقوق بشر در اعدام های دسته جمعی دهه ۱۹۸۰ و سرکوب بیرحمانه تظاهرکنندگان دموکراسی خواه سال ۲۰۰۹ به اوج می رسد.

کانادا هم مورد تأثیر موارد نقض حقوق بشر در ایران قرار گرفته است. دولت ایران زهرا کاظمی روزنامه نگار کانادایی را به قتل رسانده و تعدادی از شهروندان و مقیمان کانادا مانند سعید ملک پور، حمید قاسمی شال و حسین درخشان هنوز در زندان ایران هستند.

فرض دوم بحث من آن است که به رغم بیرحمی دولت ایران حمله نظامی به خاطر برنامه ی هسته ای ایران سیاست فاجعه باری خواهد بود. به گفته ی بسیاری از کارشناسان یک حمله ی نظامی فقط پیشرفت هسته ای ایران را به تأخیر می اندازد، اما می تواند به کشته شدن بیشماری از مردم غیرنظامی منجر گردد. به علاوه حمله ی نظامی می تواند باعث بی ثباتی وحشتناکی شبیه آنچه در عراق دیده می شود گردد و این امکان می تواند به نتیجه ی غیردلخواه ادامه ی بیشتر عمر این رژیم منجر شود. چرا که به رژیم امکان می دهد در نقش حامی حاکمیت ارضی ایران به سرکوب بیشتر مخالفان بپردازد.

با توجه به دو اصل فوق نظر من بر آنست که موثرترین تصمیمی که تغییرات مثبتی را در ایران نتیجه بدهد، حمایت از اجرای قوانین حقوق بشر به عنوان اولین راهنمای سیاست کانادا در مورد ایران است.

تعقیب حمایت از حقوق بشر برای ایرانیان نه تنها از نظر اخلاقی کار پسندیده ای است به کانادا هم فرصت می دهد تا از قدرت واقعی خود در مسائل امور خارجه استفاده کند.

به رغم آنکه کدام حزب در کانادا در اکثریت باشد ـ چه پیرسون در مخالفت با جنگ سوئز و یا دیفن بیکر در مخالفت با رژیم آپارتاید ـ کانادا همیشه وقتی در بهترین سیاست خود در مسائل جهانی بوده است که از شأن، امنیت و سلامت مردم عادی دفاع کرده است.

اجازه می خواهم تا پنج پیشنهاد مشخص را که به نظر من اجزاء اصلی یک سیاست قوی مبنی بر حقوق بشر است مطرح نمایم:

۱ـ کانادا باید از جلسه ی عمومی و شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد جهت اجرای حقوق بشر در ایران استفاده کند.

برای ۹ سال پشت سرهم دولت کانادا در جلسه ی عمومی سازمان ملل با بیانیه ی خود وضعیت نقض حقوق بشر را در ایران محکوم کرده است. سال پیش این بیانیه توسط ۹۰ کشور حمایت شد که در نوع خود یک رکورد جدید بوده است. مهم است که کانادا رهبری خود را در این مورد ادامه داده و با فراگیرتر کردن متن بیانیه، ایران را برای سبعیت و بیرحمی در سی و سه سال گذشته که شامل هیچ نوع جوابگویی نبوده محکوم کند. همینطور کانادا باید با کشورهای همفکر و کشورهای بانفوذ غیر غربی مانند برزیل، هند، آفریقای جنوبی و ترکیه همکاری کرده و به ایران فشار بیاورند تا ایران مجبور به پذیرفتن گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل و دادن امکان به او برای صحبت با زندانیان سیاسی شود.

۲ـ برخلاف آمریکا و اتحادیه اروپا کانادا تحریم های خود علیه ایران را با نقض حقوق بشر مرتبط نکرده است. مهم است که کانادا عوامل نقض حقوق بشر را از سفر به کانادا محروم کند و دارایی های ایشان را توقیف نماید تا به این ترتیب این پیام را به این افراد برساند که کانادا اجازه نمی دهد که نقض حقوق بشر در ایران بدون مجازات بماند. در رابطه با این تحریم ها کانادا باید با الحاقیه جدیدی در قانون مصونیت دولت ها به قربانیان نقض حقوق بشر در ایران فرصت بدهد که در دادگاه های حقوقی کانادا دادخواهی نمایند.

۳ـ کانادا باید مرزهای خود را به روی وابستگان اصلی دولت ایران ببندد و در مقابل به فعالان ایرانی که از آزار دولت ایران می گریزند خیرمقدم بگوید. گزارش معتبری هست که در ماه های اخیر حداقل یک فرد که از مقامات رسمی اصلی دولت ایران بوده است و نقش کلیدی در یک اختلاس بسیار کلان داشته است در یکی از گرانترین محلات تورنتو زندگی می کند. همزمان تعداد زیادی از فعالان دموکراسی خواه که از ایران گریخته اند در کشورهای هم مرز ایران در حال سرگردانی و پژمردگی هستند و قادر به دریافت پناهندگی نیستند. کانادا باید به این افراد خوش آمد بگوید و عوامل حکومت ایران را از کانادا اخراج نماید.

۴ـ کانادا باید روی قدرت بخشیدن به مردم عادی ایران در جهت درخواست حقوق خودشان متمرکز شود و کوشش کند ایرانیان را از نظر فکری و عاطفی جذب نماید. یکی از راه های قدرتمند کردن فعالان سیاسی ایجاد امکان کارگیری تکنولوژی در جهت دور زدن فیلترینگ سایت های اینترنتی است. این کار با اعلامیه های آزادی گردش آزاد اطلاعات در اینترنت که کانادا آن را امضا کرده هماهنگ است. جذب افکار و دل های مردم مشکل تر است. برای این کار لازم است سیاستگذاران کانادایی بدانند برداشت مردم ایران از تصمیمات ما چگونه است.

اخیراً کانادا به موجب مسائل مالی تصمیم گرفته است دفتر ویزای خود در تهران را تعطیل کند. من قبول دارم که اثر واقعی این تصمیم تا مدتی روشن نخواهد شد، اما بدون توجه به اثر واقعی این تصمیم برداشت ایرانیان از این تصمیم بسیار منفی بوده و تصور می کنند به خاطر دولتی که حتی مردم آن را حمایت نمی کنند تنبیه شده اند.

۵ـ اعضای سنای کانادا به خاطر جهت گیری استوار خود و جلو افتادن ایشان در مسئله تعدادی از زندانیان سیاسی ایران قابل ستایش اند. این عمل باید در درون و بیرون سنای کانادا وسعت یابد. من آماده ام اسامی عده بیشتری از زندانیان سیاسی را در اختیار شما بگذارم گروهی که پرونده ی ایشان به توجه بسیار سریع نیازمند است.

خبر دارم که پرفسور ایروین کاتلر (نماینده لیبرال) در حال تشکیل کمیته حمایت از زندانیان سیاسی ایران هستند. من از نمایندگان سنا و مجلس نمایندگان تقاضا می کنم به این گروه بپیوندند. توجه مستمر به مسئله زندانیان سیاسی ایران مسئله مرگ و زندگی برخی از این افراد است.

سناتورهای محترم، خوشحال خواهم بود که در مورد هر یک از پیشنهادات در جریان پرسش و پاسخ توضیح بیشتری بدهم.

من بر آن باورم که این استراتژی و روش های خلاقانه دیگر اگر به وسیله کانادا انجام و توسط سایر کشورهایی که به حقوق بشر احترام می گذارند هماهنگ شود تغییرات عمده ای در ایران به وقوع خواهد پیوست؛ تغییراتی که امیدوارم در آینده ای نه چندان دور اجازه بدهد به یک بهار ایرانی خوشامد بگوییم.

متشکرم.