ده سال پیش، زمانی که فعالیت های پنهان هسته ای حکومت آخوندی ظاهرا توسط سازمان مجاهدین خلق افشاء شد، با این پیش بینی که در آینده این پرونده خبرساز باشد و مدتی به درازا کشد، به این فکر افتادم که خبرهای مربوط به آنرا گردآوری و نگهداری کنم تا شاید بعدها بتواند دستمایه نوشتن یک کتاب شود. تنبلی، عدم پیگیری و نداشتن پشتکار لازم سبب شدند که این برنامه، مانند بسیاری از برنامه های دیگر، به بوته فراموشی سپرده شود. امروز از آن تنبلی و نداشتن پشتکار خوشحالم، زیرا این صفات منفی سبب شدند که وقت خود را برای مسئله ای که امروز به یک فکاهه و مضحکه چندش آور ـ درحد گیرکردن سر گاو ملانصرالدین در خمره ـ بدل شده تلف نکنم.

مذاکرات هسته ای این بار در بغداد برگزار می شود

در طول ده سال گذشته، پرونده هسته ای نظام ولایت مطلقه فقیه تبدیل به کلاف سردرگمی شده که در عین حال که همه را به خود مشغول و حتی کلافه کرده، سفره سیاست بازان دنیا را نیز رنگارنگ و پررونق کرده و همه از این سفره لقمه های چرب و نرم برداشته اند. بیش از همه، این پرونده به حکومت تبهکار، اهریمنی و ناکارآمد آخوندی کمک کرده تا با پوشاندن ضعف و ناتوانی های خود ژست پهلوان پنبه ای به خود بگیرد و با شعارهایی چون:”انرژی هسته ای، حق مسلم ماست” به تحریک احساسات مردم ایران بپردازد و آنان را از مطالبه حقوق انسانی شان بازدارد. پس از حکومت آخوندی، سیاست بازان سودپرست و خوش اشتهای اروپایی هستند که پس از آن که سال ها بر سر خوان یغمایی که حکومت آخوندی برایشان گسترده بود نشستند و لقمه های چرب و نرم برداشتند، یکباره با تغییر موضع به میزبان خوان گستر خود پشت کردند و به یاد خطرهایی که آخوند اتمی می تواند برای دنیا داشته باشد افتادند.  در این میان، خلق و خوی سلطه جو و خودرهبربین امریکا هم در بحبوحه لشکرکشی و جنگ با اسلام بنیادگرا گل کرد و جرج دبلیو بوش رییس جمهوری وقت امریکا با قرار دادن حکومت آخوندی در “محور شرارت” کوشید  سر نخ پرونده هسته ای را در دست گرفته و ازآب گل آلود شده ماهی های درشت و تازه بگیرد.  روسیه و چین هم هریک به شیوه خود پرونده هسته ای را تبدیل به ابزاری دوکاره، از یک سو سرکیسه کردن و سودجویی مستقیم از حکومت آخوندی و از سوی دیگر باج گیری و امتیاز ستانی در دادوستدهای بین المللی کردند و در هر دو مورد هم به موفقیت های شایان دست یافتند. باورنکردنی است اما حتی کشورهای کوچک، فقیر و دورافتاده ای چون توگو و جزایر کومور هم از خوان گسترده پرونده هسته ای بی نصیب نماندند.  اما ورای همه اینها، بهره مند بزرگ از پرونده هسته ای ولایت مطلقه فقیه اسراییل است که با ترفندی زیرکانه موفق شد وضعیت بسیار دشوار خود به عنوان دولتی متجاوز و اشغالگر در افکار عمومی دنیا را تبدیل به یک قربانی مظلوم که حکومت آخوندی می خواهد آنرا از نقشه دنیا حذف کند نماید.

 درآن روی سکه، قربانی و بازنده این روند طولانی و فرساینده مردم نگونبخت ایران هستند که هم پس از انتظار طولانی و صرف میلیاردها دلار از ثروتشان حتی هنوز نتوانسته اند برق تولید شده در نیروگاه بوشهر را در شبکه تولید خود ببینند و هم گرفتاری های ناشی از انواع تحریم ها را تحمل کرده و می کنند.

در این ده سال، دریغ از یکبار که حکومت نابخرد آخوندی لازم دیده باشد که به مردم توضیح دهد به چه دلیل هایی داشتن چرخه کامل سوخت هسته ای برای کشوری که منابع کافی سنگ اورانیوم ندارد و در عوض دارای منابع سرشار نفت، گاز، انرژی خورشیدی و… است “حق مسلم” و از نان شب واجب تر است و چرا کشوری که همین امسال ـ که توسط مقام معظم رهبری “سال تولید ملی” نامیده شده ـ ۲۴ میلیارد دلار واردات دارد و عسل را از چین، تخم مرغ و برنج را از هند، پیاز را از پاکستان، لیموی خشک (عمانی) را از سومالی، گلابی را از آندورا و زیمبابوه، موز را از موزامبیک و سریلانکا و دسته بیل را از اندونزی وارد می کند، باید اینقدر برای تولید اورانیوم ـ که در بیشترین حد مصرف در چندین نیروگاه اتمی واردات آن از یک درصد واردات ۲۴ میلیارد دلاری یعنی ۲۴۰ میلیون دلار بیشتر نمی شود ـ اینچنین پافشاری و خیره سری  کند و وقت و پول و نیرو هدر دهد؟!

سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی با کاترین اشتون رییس سیاست خارجی اتحادیه اروپا در بغداد دیدار کرد

آخرین مرحله از این روند فرساینده و تباه کننده این هفته با مذاکراتی که نمایندگان کشورهای موسوم به ۱+۵ با نمایندگان حکومت آخوندی در بغداد دارند رقم می خورد. این دیدار پیامد مذاکراتی است که چندی پیش دو طرف در شهر استانبول ترکیه داشتند و نتیجه آنرا “رضایت بخش” اعلام کرده بودند. روز دوشنبه ۲۲ می، درست پیش از آغاز مذاکرات بغداد، یوکیو آمانو مدیرکل آژانس انرژی اتمی سفری ناگهانی و از پیش اعلام نشده به تهران کرد که مقامات آژانس هدف از آنرا “افزایش ضریب تفاهمات” توصیف کرده بودند. مدیرکل آژانس پس از ترک تهران اعلام کرد که با حکومت تهران به توافق رسیده است. اما، خبرگزاری فرانسه گزارش داد که: «اعلام خبر توافق میان آژانس بین المللی انرژی اتمی و رژیم تهران با بدبینی مواجه شده است. برخلاف آنچه که پیش از سفر مدیرکل آژانس انتظار می رفت، توافقی میان آژانس و رژیم تهران امضاء نشده است و به گفته مدیرکل آژانس قرار است به زودی امضاء شود». خبرگزاری فرانسه توضیح نداده که به فرض که چنین توافقی امضاء شده بود، امضاء حکومتی که قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل را “کاغذپاره های بی ارزش” می خواند چه ارزشی می تواند داشته باشد؟!  به جای این توضیح،  خبرگزاری فرانسه گفته یک دیپلمات غربی را نقل می کند که: «آنچه در تهران به دست آمده، تنها قول همکاری است که رژیم تهران در گذشته نیز از این قول ها زیاد داده است».

درباره دستیابی مدیرکل آژانس به هدف از سفر به تهران یعنی “افزایش ضریب تفاهمات” نیز می توان گفته او پس از بازگشت از سفر را نقل کرد: «آژانس نقطه نظراتی دارد و رژیم تهران نیز نقطه نظرات خاص خود را دارد»! در این مورد، سخنگوی کاخ سفید واشنگتن هم “نقطه نظرات” خاص خود را دارد: «ما منتظر عملی شدن وعده های رژیم تهران هستیم و با توجه به اقدام عملی آنها اقدام خواهیم کرد». “نقطه نظرات” خاص امریکا را می توان از مصوبه روز دوشنبه ۲۲ می مجلس سنای امریکا نیز درک کرد. به گزارش “رویترز”:«سنای امریکا روز دوشنبه به اتفاق آراء با اعمال مجموعه ای از تحریم های تازه علیه رژیم تهران موافقت کرد. این بسته تحریمی در دسامبر سال گذشته به صورت لایحه در مجلس نمایندگان امریکا تصویب شده بود. تمرکز این تحریم ها بر صنعت نفت، عملیات بانکی الکترونیکی و خدمات ماهواره ای است.  این تحریم ها به رییس جمهوری اجازه می دهند هرکشور یا شرکتی که در زمینه توسعه و کمک به حوزه نفتی یا اورانیوم با جمهوری اسلامی همکاری نماید را تحریم کند».

محور مذاکرات بغداد چیست و طرفین از هم چه می خواهند؟  پاسخ این پرسش را تارنمای “بازتاب امروز” چنین می دهد: «در مذاکرات بغداد طرف های غربی خواستار “دسترسی کامل و سریع به پارچین”، “تحویل کل اورانیوم غنی شده ۲۰ درصدی” و “تعلیق غنی سازی اورانیوم بیش از ۵ درصد” هستند و در قبال این سه امتیاز “تنها قرار است یک امتیاز کوچک داده شود و آنهم تعویق در تحریم کامل نفتی خواهد بود”».

 بسیار بعید به نظرمی آید که از مذاکرات بغداد نتیجه مثبت و روشنی به دست آید و به فرض هم چنین شود روی پایبندی نظام ولایت مطلقه فقیه به قول و قرار و تعهدهایش نمی توان حساب باز کرد.  اما، به هرحال، این مذاکرات یک نتیجه ملموس خواهد داشت و آن کند شدن شمشیر دو دمی است که حکومت آخوندی در همه سال های گذشته با یک تیغه آن مردم ایران را مرعوب و سرکوب و با تیغه دیگر از دنیا باج خواهی کرده است!

* شهباز نخعی نویسنده در حوزه ی مسائل سیاسی و از همکاران شهروند است.

Shahbaznakhai8 (at)gmail(dot)com