بخش اول: محاسن غیر مالی

 خواست های اولیه و اساسی انسان را به ترتیب اهمیت می توان در چهار گروه رده بندی کرد که هر یک  برای برآورده کردن یکی از چهار نیاز اولیه و اساسی او شکل گرفته است. انسان، اول می خواهد زنده بماند و سالم زندگی کند برای اینکه نیاز به تلاش برای بقا، و برخورداری از احساس امنیت در ذات هر موجود زنده نهفته است؛ دوم اینکه می خواهد دوست بدارد و دوست داشته شود برای اینکه نیاز دارد اجتماعی باشد و در جامعه زندگی نماید؛ سوم اینکه می خواهد احساس ارزشمندی و مهم بودن بکند چون ذیشعور است و نیاز دارد ضمیر خویشتن خود را راضی نگاه دارد و چهارم اینکه می خواهد از تنوع و آزادی در عرصه های گوناگون زندگی برخوردار باشد برای اینکه  نیاز دارد رشد کند و تعالی یابد.

انسان برای اینکه یکی از نیازهای بنیادین خود را پاسخ بگوید، در اولین فرصت ممکن دست به تهیه مسکن می زند. مسکن به عنوان یک سرپناه و وسیله آسایش و آرامش، برای او یک ضرورت حیاتی است. هرکس مسکن خود را فراخور حال خود انتخاب می کند که ممکن است آن را اجاره یا خریداری کرده باشد. هر چند کسانی هستند که به مصداق عبارت “اجاره نشینی، خوش نشینی” ترجیح می دهند اجاره کنند و سالها هم به همین شیوه زندگی کرده اند و از آن راضی به نظر می رسند ولی  برای اکثریت قریب به اتفاق انسانها خرید خانه دلخواه یکی از آرزوها و رویاهای همیشگی است و هرگاه  شرایط مهیا شود در حد مقدورات به آن جامه عمل می پوشانند. از دیدگاه اکثریت انسانها، مالکیت نسبت به خانه ای که در آن زندگی می کنند در مقایسه با اجاره نشینی دارای مزایای  غیر مالی و فوائد مالی فراوان  است. پیش از اینکه فوائد مالی این کار توضیح داده شود اشاره ای مختصر به بعضی از مزایای غیر مالی آن لازم است.

 احساس مالکیت  به چیزی با ارزش و اساسی و غرور و مباهات نسبت به آن، اولین چیزی است که در خصوص خرید خانه به انسان دست می دهد و زمینه های رضایت بیشتر از زندگی را برایش فراهم می آورد. به دنبال خرید خانه، آزادی عمل فرد در چهاردیواری خانه اش معنای  ژرف تری پیدا می کند و ابعاد استقلال طلبانه شخصیتی او گسترده تر می شود. خرید خانه به انسان حق می دهد هر تغییری را که فکر می کند موجب آرامش، آسایش و خوشحالی بیشتر او و خانواده اش می شود، در خانه ایجاد نماید بدون اینکه لازم باشد از کس دیگری در این مورد اجازه بگیرد. با خرید خانه مفهوم عبارت “چهاردیواری، اختیاری” به طور کامل احساس و درک می شود.

با مالکیت داشتن نسبت به خانه ای که انسان ساکن آن است احساس زندگی موقت جای خود را به احساس خوشایند ثبات و امنیت می دهد. این امر سبب می شود که او و خانواده اش به تدریج احساس  کنند که در محله و منطقه ریشه دوانده و به آن تعلق خاطر پیدا کرده اند. به دنبال  آن، وابستگی و نزدیکی بیشتر و عمیق تر نسبت به ساکنان محله و کسانی که در آن رفت و آمد دارند ایجاد می شود و محله به او حس خودمانی بودن می بخشد. خود این احساس به نوبه ی خود در خدمت تعادل روانی و اجتماعی خانواده قرار می گیرد و زندگی را شیرین تر و تحمل ناملایمات آن  را آسان تر می کند. خرید خانه باعث احساس سرفرازی مخصوصا  در اعضای جوان تر خانواده می شود و باعث می گردد آنها در مراوده با دوستان خود در محله از حس غرور و اعتماد به نفس بالاتری برخوردار شوند. مالکیت محل سکونت معمولا موجب اقامت طولانی تر در یک خانه و محله می شود و کمک می کند بچه های خانواده در شرایط پایدارتری رشد کرده و به بالندگی برسند و بتوانند در زندگی خود برنامه ریزی های بلندتر با دورنمای روشن تری داشته باشند.

خرید خانه مخصوصاً اگر از نوع ویلائی آن باشد با خود سرگرمی ها و مشغولیت هائی را به همراه می آورد که برای خیلی ها توام با تفریح و لذت است. چمن آرائی، باغچه آرائی، سبزی کاری، برف روبی، تمیز کاری، رنگ کاری و دکوراسیون بخشی از فعالیت هایی است که با خرید خانه به برنامه ی زندگی انسان اضافه می شوند. پرداختن به این فعالیت ها به طور دسته جمعی، اوقات خوب و نزدیکی بیشتر بین اعضای خانواده را سبب می شود. علاوه بر این، با خرید خانه می توان از فوائد مالی زیادی نیز برخوردار شد که در بخش بعدی به آن می پردازیم.

دنباله  این مطلب را در شماره آینده مطالعه  فرمائید.

* آروین آریافر دارای دکتری در رشته اقتصاد، کارشناس ارشد بازار املاک و عضو رسمی انجمن مشاوران املاک انتاریو و کانادا است.

ArvinAryafar@gmail.com