شهروند ۱۲۷۲ ـ پنجشنبه ۱۱ مارچ ۲۰۱۰
سجاده، فرش عنف و تجاوز
برای جنبش سبز
سجاده، فرش عنف و تجاوز
برای جنبش سبز
سجاده، فرش عنف و تجاوز، ای داعیان شرع خدا را!
بر قتل‌عام دین و مروت، دست که بسته چشم شما را؟
الله اکبر است که هر شب، همراه جانِ آمده بر لب
آتشفشان به بال شیاطین، کرده‌ست پاره پاره فضا را
از شرع غیر نام نمانده‌ست، از عرف جز حرام نمانده‌ست
بر مدعا گواه گرفتم، جسم ترانه قلب ندا را
انصاف را به هیچ شمردند، بس خون بی‌گناه که خوردند
شرم آیدم دگر که بگویم، بردند آبروی حیا را
سهراب‌ها به خاک غنودند، آرام آنچنان که نبودند
کو چاره‌ساز نفرت و نفرین، تهمینه‌های سوگ و عزا را؟
زین پس کدام جامه بپوشند، بهر کدام خیر بکوشند
آنان‌که عین فاجعه دیدند، فخر امام ارج عبا را
سجاده تاروپود گسسته‌ست، دیوی بر آن به جبر نشسته‌‌ست
گو سیل سخت آید و شوید، سجاده و نماز ریا را
سپتامبر ۲۰۰۹
خاک مرا به باد مده
تقدیم به ملت آزادیخواه ایران
گر شعله های خشم وطن
زین بیشتر بلند شود
ترسم به روی سنگ لحد
ترسم به روی سنگ لحد
نامت عجین به گند شود
پر گوی و یاوه ساز شدی،
پر گوی و یاوه ساز شدی،
بی حد زبان دراز شدی
ابرام ژاژخایی ی تو
ابرام ژاژخایی ی تو
اسباب ریشخند شود
هرجا دروغ یافته ای
هرجا دروغ یافته ای
درهم چو رشته بافته ای
ترسم که آنچه تافته ای
ترسم که آنچه تافته ای
بر گردنت کمند شود
باد غرور در سر تو،
باد غرور در سر تو،
کور است چشم باور تو
پیلی که اوفتد به زمین
پیلی که اوفتد به زمین
حاشا دگر بلند شود
بر سر کله گشاد منه،
بر سر کله گشاد منه،
خاک مرا به باد مده
ابر عبوس اوج – طلب
ابر عبوس اوج – طلب
پابوس آبکند شود
بس کن خروش و همهمه را،
بس کن خروش و همهمه را،
در خاک و خون مکش همه را
کاری مکن که خلق خدا
کاری مکن که خلق خدا
گریان و سوگمند شود
***
نفرین من مباد تو را
نفرین من مباد تو را
زان رو که در مقام رضا
دشمن چو دردمند شود،
دشمن چو دردمند شود،
خاطر مرا نژند شود
خواهی گر آتشم بزنی
خواهی گر آتشم بزنی
یا قصد سنگسار کنی
کبریت و سنگ در کف تو
کبریت و سنگ در کف تو
خاموش و بی گزند شود
۲۵خرداد ۱۳۸۸
