قلعه بابک، به نامهای جمهور، “دژه بذ”، یکی از شگفت انگیزترین مکان های تاریخی ایران است. این دژ علاوه بر جذابیت های طبیعی و معماری سحرانگیز آن مسئله حماسه بابک و ایستادگی او در برابر خلفای عباسی و حملات متعدد و ناکام ماندن آنها و سپس توسل به خدعه و نیرنگ محبوبیت آن را دو چندان کرده است. در سالهای اخیر با توجه به رویکرد مردم به هویت ملی خود در تیر ماه هر سال سیل مشتاقان به منطقه سرازیر می شود. عدم وجود امکانات لازم در منطقه (یک هتل کوچک در پایین قلعه و یک هتل در شهر) باعث می شود که مردم از گوشه و کنار با زدن چادر در دره های اطراف قلعه بابک، خوابیدن در پیاده روها و حاشیه جنگل چند روزی را برای بزرگداشت سالگرد تولد بابک در این منطقه بگذرانند و البته هیچگونه همراهی از طرف شهرداری و مسئولان محلی ندیدم بلکه سنگ اندازی نیز مزید علت است.

طبیعت سحرانگیز ارسباران که مدتهاست قلعه بابک در آن جای دارد زیبایی آن را دو چندان کرده است. این قلعه تمامی زیبایی های یک بنای تاریخی را به علاوه زیبایی های طبیعی را یک جا دارد. بیشتر مردم آذربایجان این قلعه را میعادگاهی برای جشن های سنتی و آئینی خود می دانند هرچند که در سالهای اخیر مورد بی مهری و کج تابی قرار گرفته اما برای مردمی که پیشینه فرهنگی خود را مرهون همزیستی با طبیعت اسطوره ای آذربایجان می دانند. هنوز هم قلعه بابک قلعه ای بی همتا و یگانه است.

در تاریخ طبری آمده است: “در میان آن کوهها حصاری کرده بود که آن را بذ خواندندی که او ایمن در آنجا نشسته بود و در آنجا همی بود تا روزگار بسیار بسر آمد و بدین جهت بیست سال بماند. ”

قلعه بابک در شصت کیلومتری شمال اهر در ارتفاعات غربی شعبه ای از رود قره سو و در سه کیلومتری جنوب ” کلیبر” واقع است.

اطراف این قلعه را دره های عمیق فراگرفته و تنها از یک سوی قلعه راهی باریک وجود دارد. با اینکه مسافت قلعه تا کلیبر kalaber سه کیلومتر بیشتر نیست اما راهی شگفت انگیز و آرامش بخش دارد. هنگام عبور از ماهورها و کوهپایه هایی گذر می کنی که پر از گیاهان و گلهای رنگارنگ است. حدود ۲.۵ تا ۳ ساعت کوه پیمایی به باروهای قلعه می رسیم. عظمت این قلعه از فراز دره های اطراف و ماهورهای آن هر بیننده ای را مبهوت می کند.

دور تا دور دیوارهای قلعه در عمق ۵۰۰ متری جنگل از درختان آلو ، انجیر ، آلوچه ، سیب ، فندق و گردو وجود دارد و نهرهای کوچک میان جنگل که از ارتفاعات جاری هستند از میان این درختان می گذرند. پس از عبور از مسیر ابتدایی که پله گذاری شده به دامنه های بالای کوه می رسید. جایی میان ابرها، در چشم انداز راست مسیر قلعه سیاه چادرهای ایلات شاهسون دیده می شود که در تابستانها در دامنه این کوهها و سبلان بسر می برند و در زمستان به دشت مغان می روند. بالاپوش زنهای شاهسون و نقش و نگارهای رنگین آن هدیه ای که فقط در طبیعت این منطقه می توان دید و این تصاویر را در کمتر جای ایران می توان درک کرد. ساکنان ارسباران تمام زیبایی طبیعت را یک جا در چادرهای خود جمع کرده اند . به طوری که هر میهمانی که بر آنان وارد شود دنیایی پر از رنگ و عشق را پیش روی خود می بیند.

اهالی اینجا زبان طبیعت و لطف آ نرا بهتر از هر کسی درک می کنند و هر بیننده ای را مجذوب خود می کنند. بازدید از این چادر ها بسیار خاطره انگیز خواهد بود. برای ورود به قلعه باید از یک دالان سنگی گذشت، بارو را که پشت سر بگذارید تا حدود یک صد متر ارتفاعی را از میان صخره ها رد می شوید که امروز پله گذاری کرده اند و بسیار آسان تر از گذشته شده، دورا دور این ستیغ دره ای است جنگلی و به عمق ۳۰۰ متر که به صورت تیغه سنگی و تا دیواره قلعه ادامه دارد. پیشینه این قلعه به قبل از اسلام و دوره های ساسانی بر می گردد. سنگ معماری آن مشابه قلعه های دیگر زمان ساسانیان است با اینکه به وسیله عوامل طبیعی و انسانی دستخوش تغییرات زیاد گردیده، اما هنوز ابهت و شکوه و زیبایی خود را حفظ کرده است.

بر فراز برج های قلعه که بایستید همه ارتفاعات و جنگل های اطراف زیر پای شماست و اینجا بلندترین جای منطقه است. چشم اندازی وسیع از کوههای جنگلی و دشتهای ارسباران این قلعه به راستی حیرت انگیز است. اما ارسباران تنها وامدار بابک نیست.

دامنه کوهی که قلعه بر روی آن بنا شده مملو از گیاهان و گلهای زیبایی است که فصل بهار اوج شکوفایی آنها است و تا آغاز فصل سرما طبیعت سبز این منطقه به همراه هوای معتدل و چشمه های متعدد که در قسمت های مختلف این کوه قرار دارد حفظ می شود.

به راستی این میراث فرهنگی گذشته ما چقدر جای تامل و بررسی بیشتر دارد و امید که مردم ما به هویت فرهنگی خود بیشتر پی برده و این اسطوره های فرهنگی را محافظت نمایند.