“حماسه دوم خرداد” که رخ داد، برخی خوشباوران، آقای سید محمد خاتمی را “گورباچف ایران” نامیدند! این نامگذاری تا زمانی که آقای خاتمی چند ماه پیش از پایان دوره ی دوم ریاست جمهوری اش در دانشگاه حضور یافت و در پاسخ شعار “دروغ بس است” دانشجویان با صراحت گفت: “من آمده بودم تا نظام را حفظ کنم.” کم و بیش ادامه یافت.

در مورد آقای محمود احمدی نژاد، وضع معکوس است. در حالی که همگان، از جمله رهبر “معظم و فرزانه انقلاب” می پندارند که او آمده است تا نظام را حفظ کند و در این راه از حمایت های بی دریغ مقام معظم رهبری نیز برخوردار است، شواهد حاکی از آنند که آقای احمدی نژاد با عملکرد خود دارد زیر پای نظام را جارو می کند و عملا نامش در تاریخ به عنوان “گورباچف ایران” ثبت می شود!

البته، برای آنکه حق مطلب ادا شود، با توجه به ادعاها و بلند پروازی های آقای احمدی نژاد درباره “آماده شدن برای در دست گرفتن مدیریت جهانی!” شاید درست تر این باشد که با چشم پوشی از تقدم و تأخر دو دهه ای گورباچف و محمود احمدی نژاد، در تاریخ ثبت شود که گورباچف، محمود احمدی نژاد اتحاد جماهیر شوروی بوده است!

در سه سال گذشته، آقای احمدی نژاد حرفهایی زده و کارهایی کرده که با سرعت ـ و به قول خودش بدون دنده و ترمز ـ نظام ولایت مطلقه فقیه را به سوی نابودی و سقوط می برد. در عرصه خارجی، اعلام عزم جزم نظام برای “محو اسرائیل از نقشه جهان”، پافشاری لجوجانه بر غنی سازی اورانیوم و کشاندن کشور به لبه پرتگاه جنگی ویرانگر، نمونه هایی از این حرفها و کارها هستند.

در عرصه داخلی نیز، برغم درآمد حدود ۲۰۰ میلیارد دلاری در سه سال حکومت آقای احمدی نژاد، افزایش تعداد بیکاران، گسترش فقر و فشار تورم افسار گسیخته روزافزون بر مردم، گویای این واقعیت ـ اگرچه اعلام نشده ـ هستند که آقای احمدی نژاد، آمده است تا نظام را دفن کند!

در این زمینه شاید بتوان چنین تعبیر کرد که با توجه به گفته جنجال برانگیز آقای احمدی نژاد که: “امام زمان کشور را مدیریت می کند”، دل آقا امام زمان برای مردم نگون بخت و زجرکشیده ایران به رحم آمده و تصمیم گرفته به دست آقای احمدی نژاد شر نظام ولایت مطلقه فقیه را از سر مردم کم کند!

اگر چنین باشد ـ که باید امیدوار بود که باشد ـ عملکرد سه سال گذشته آقای احمدی نژاد، به خلاف آنچه که رقبای جناحی او می گویند، نه بر اثر ندانم کاری و بی کفایتی، بلکه نتیجه یک برنامه ریزی حساب شده بوده است. در چنین زمینه ای است که اقداماتی چون واردات بی رویه، پرداخت وام های کلان به طرح های زود بازده، انکار پی در پی تورم افسار گسیخته و انحلال سازمان مدیریت و برنامه و بودجه معنا می یابند!

“طرح تحول اقتصادی” که آقای احمدی نژاد اجرای آن را چند هفته پیش اعلام کرد و گفت: “حتی اگر یک روز هم به عمر دولت نهم باقی مانده باشد، این طرح باید پیاده شود” نیز در زنجیره همین اقدامات به شمار می آید. شاه بیت “طرح تحول اقتصادی” آقای احمدی نژاد “هدفمند کردن یارانه” هاست. ماجرا از این قرار است که دولت برای حامل های انرژی: بنزین، گازوییل، برق و گاز هر سال حدود ۹۰ هزار میلیارد تومان ـ حدود ۱۰۰ میلیارد دلار ـ یارانه می پردازد که از این یارانه ها اقشار مرفه تر و ثروتمند بیش از اقشار محروم و کم درآمد بهره می برند. آقای احمدی نژاد حدود یک ماه پیش ـ ۲۴ ژوئن ـ در این مورد اعلام کرد که “یکی از راه حل های دولت برای این وضع تقسیم مستقیم یارانه هاست”. آقای احمدی نژاد در یک سخنرانی که از تلویزیون پخش شد افزود که: “به زودی مرکز آمار ایران اطلاعیه می دهد و افراد متقاضی یارانه می توانند با پر کردن فرمی اطلاعات بدهند و با استعلام از مراجع مختلف یارانه توزیع می شود”. به نظر آقای احمدی نژاد: “هم اکنون یارانه ها از حالت مفید خارج و به عکس آن تبدیل شده است. در شرایطی که اقتصاد ما باید با دنیا رقابت کند، با این گونه یارانه ها صنعت ما نمی تواند رقابتی داشته باشد.”

آقای احمدی نژاد در همان سخنرانی هشدار داد: “با این شرایط دیگر نمی توان ادامه داد. یعنی تا سه سال دیگر ما فلج می شویم. لذا باید یارانه ها را هدفمند توزیع کنیم.”

“طرح تحول اقتصادی” و “هدفمند کردن یارانه ها” چیست؟

به طور خلاصه هدف از این طرح این است که یارانه های پرداختی دولت از بنزین، گازوئیل، برق و در مراحل بعدی گاز و نان که مجموع آنها در حال حاضر بیش از ۹۰ هزار میلیارد تومان در سال است حذف شوند و اینها با قیمتهای واقعی به مصرف کنندگان عرضه شوند و در مقابل این پول مستقیما به مردم و بویژه اقشار کم درآمد ـ سه دهک دارای کمترین درآمد ــ پرداخت شود.

با اجرای این طرح بنزین که در حال حاضر قیمت سهمیه ای آن لیتری یکصد تومان و بهای آزاد آن چهارصد تومان است به قیمت هر لیتر حدود ۹۰۰ تومان عرضه خواهد شد. آقای غلامحسین نوذری، وزیر نفت در این مورد می گوید: “امروز با نفت ۱۳۰ دلاری و بنزین هر تن ۱۲۰۰ دلار، بهای بنزین بدون یارانه لیتری ۸۵۰ تا ۹۰۰ تومان خواهد بود”! در مورد گازوئیل افزایش قیمت از این هم شدیدتر است و گازوئیل که اکنون به قیمت لیتری ۱۶ تومان به فروش می رسد. در صورت حذف یارانه قیمتی همپای بنزین ـ حدود ۹۰۰ تومان خواهد داشت. در مورد برق نیز کم و بیش وضع به همین منوال است.

بنابر گزارش ۱۰ تیرماه بی بی سی : “فیش برق یک خانوار تهرانی در دو ماه آخر بهار کمی بیشتر از ۵ هزار تومان است اما در کنار این فیش توضیح داده شده است که بهای واقعی برق مصرفی در دو ماه پیش از ۳۹ هزار تومان است که مشترک تنها پنج هزار تومان آن را می پردازد و ۳۴ هزار تومان بقیه را دولت به صورت یارانه پرداخت می کند.”

آقای فتاح، وزیر نیرو هم کمابیش همین را می گوید: “بهای تمام شده برق برای وزارت نیرو در حال حاضر ۷۷۳ ریال هر کیلو وات ساعت است که مصرف کننده تنها ۱۶۰ ریال آن را می پردازد و بقیه به صورت یارانه توسط دولت پرداخت می شود.” ـ علاوه بر حامل های سوختی که بخش عمده یارانه های پرداختی دولت را تشکیل می دهند، حدود پنج هزار میلیارد تومان یارانه نیز برای کالاهای اساسی مانند گندم، روغن، قند و شکر پرداخت می شود.

“طرح تحول اقتصادی” و “هدفمند کردن یارانه” مخالفانی نیز دارد.

بسیاری از این مخالفان می گویند که هدف این طرح “خرید رای” در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده برای آقای احمدی نژاد است. برخی دیگر از مخالفان به عوارض سنگین و خطرناک اقتصادی طرح استناد می کنند. محمد باقر نوبخت، معاون پژوهش های اقتصادی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام می گوید: “در صورت آزادسازی قیمت ها و نقدی کردن یارانه ها، شاهد تورم ۵۵۰ درصدی در کشور خواهیم بود.”

دکتر الیاس نادرانی، نماینده اصولگرای مجلس شورای اسلامی می گوید: “دولت در سه سال گذشته در مقابل هر افزایش قیمت حامل های انرژی توسط مجلس مقاومت می کرد و حتی بخشی از افزایش قیمت مسکن در سال ۸۶ را ناشی از اثر روانی افزایش قیمت گازوئیل از ۱۶ به ۴۵ تومان (مصوب در اسفند ۸۵ و ملغی در فروردین ۸۶) می دانست، هنوز برآوردی از آثار تورمی ۵۰ برابر شدن قیمت گازوئیل و حداقل ۱۲ برابر شدن قیمت بنزین (و سایر حامل های انرژی) نداده است. حداقل انتظار کارشناسی این است که دولت مدل برآوردی خود را در معرض نقد کارشناسان اقتصادی قرار دهد و نظام جبران زیادی دهک های درآمدی را شفاف اعلام نماید.”

یکی دیگر از مخالفان “طرح تحول اقتصادی و هدفمند کردن یارانه ها” آقای سید حسین مرعشی از اعضای حزب کارگزاران ـ وابسته به آقای هاشمی رفسنجانی ـ است. آقای مرعشی در مقاله ای با عنوان “تحول اقتصادی یا از چاله به چاه” می نویسد: “هر چند همه نیات و اهداف جناب آقای رئیس جمهوری از طرح این موضوع آن هم در سال پایانی هنوز مشخص نشده است، لکن دو هدف عمده قابل درک و فهم است.

اولین هدف آقای احمدی نژاد از طرح این موضوع نوعی فرار به جلو و طفره رفتن از پاسخگویی به دهها سئوال در مورد کارکردهای دوران ریاست جمهوری خود است. به طور طبیعی جناب آقای رئیس جمهوری در پایان سه سال تصدی ریاست جمهوری و در آستانه انتخابات آتی ریاست جمهوری باید پاسخگوی موضوعات مهمی باشند. مسئله تورم لجام گسیخته و فشار سنگین روزافزون بر اقشار آسیب پذیر، مسئله مسکن، موضوع غنی تر شدن اغنیا و فقیرتر شدن فقرا به رغم شعارهای پررنگ عدالت اجتماعی در سه سال اخیر، وضع منابع بانک ها و طرح های زود بازده، نرخ بهره در کشور، وضع تولید داخل و واردات بی رویه و . . .و ده ها و ده ها موضوعی که باید احمدی نژاد پاسخگوی آنها باشد. جناب رئیس جمهوری به جای پاسخگویی به همه سئوالات گریزناپذیر، با طرح یک موضوع بحث انگیز و جدید قصد دارد افکار عمومی و محافل سیاسی را منحرف کند. هدف دوم جناب رئیس جمهوری نوعی خرید رای برای انتخابات آتی تلقی می شود.”

نویسنده در بخش دیگری از مقاله خود می نویسد: “حجم یارانه ها طی سه سال اخیر از سی هزار میلیارد تومان به نود هزار میلیارد تومان افزایش یافته است. افزایش اخیر ناشی از افزایش قیمت های جهانی نفت از یک سو و ثبات نسبی قیمت های انرژی در بازار داخلی ایران است. حال اگر یارانه ها حذف شود و نفت همچنان سیر صعودی خود را طی کرد، آیا جامعه ایران توان و تحمل افزایش پی در پی قیمت های بنزین و گازوئیل و گاز را خواهد داشت؟ . . . تجربه سه سال اخیر نشان داده است که دولت و جناب آقای رئیس جمهوری در برخورد با موضوعات، حوصله مطالعه و تحقیق و توجه به نظرات کارشناسی را نداشته و با ساده انگاری غیرقابل وصف تصمیم می گیرند و متاسفانه با سکوت مجلس و سایر نهادهای نظام راه حل های خود را به جامعه تحمیل و در انتها هم به جای پذیرش مسئولیت به طرح مافیایی جدید پناه می برند. حذف یارانه ها در اقتصاد ایران و پرداخت نقدی به آحاد جامعه ساده ترین و اتفاقا بدترین راه حل برخورد با مهمترین چالش های اجتماعی و اقتصادی ایران است. پرداخت یارانه باید هدفمند شود. هدفمند شدن با پرداخت نقدی و سرانه ای یارانه ها متفاوت است”!

برغم همه این مخالفت ها و انتقادها، آقای احمدی نژاد مصمم است که هر چه زودتر و سریع تر “طرح تحول اقتصادی و هدفمند کردن یارانه ها” را اجرا کند. برای این کار اقدامات عملی لازم نیز انجام شده و بنابر گزارش خبرگزاری فارس “فرم اطلاعات اقتصادی خانوار برای دریافت یارانه از اول مرداد ماه به طور رایگان از طریق سایت مرکز آمار، مطبوعات و دفاتر پستی توزیع می شود و مردم از ۱۲ مرداد ماه باید به همراه فرم تکمیل شده به ایستگاههای مستقر در مساجد و مدارس مراجعه کنند. طرح تحول اقتصادی که در دولت نهم وعده اجرای آن داده شده است، شامل هفت بخش است که یکی از آنها هدفمند کردن یارانه ها و نقدی کردن آن است و در این راستا خانوارهای ایرانی به سه گروه براساس سطح درآمدی تقسیم می شوند و به هر گروه یارانه نقدی متفاوتی پرداخت می گردد. بر این اساس مرکز آمار ایران، با توزیع فرم اطلاعات اقتصادی خانوار، از میزان درآمد خانوارها کسب اطلاع خواهد کرد. رئیس مرکز آمار افزود: سرپرست خانوار تنها موظف است نام افرادی را که با او در یک خانواده زندگی می کنند در فرم مربوطه یادداشت کند و فرزندانی که به هر دلیلی به صورت مستقل و جدا از آنها زندگی می کنند، خود به عنوان یک خانوار باید اقدام به تکمیل فرمی جداگانه کنند.”

ازهم اکنون، با توجه به وضعیت و کیفیت آمار و آمارگیری در نظام ولایت مطلقه فقیه، می توان حدس زد که چه بلبشوی بزرگی در اجرای این طرح به وجود خواهد آمد و هیچ بعید نیست که متقاضیان دریافت یارانه نقدی ـ که خود را در سه دهک پایینی درآمد معرفی می کنند ـ تعدادشان حتی از کل جمعیت هفتاد و چند میلیونی کشور فراتر رود. بعید به نظر می رسد که دستگاه اجرایی کشور فرصت و توان کافی برای رسیدگی به صحت و سقم فرمهای اقتصادی خانوار داشته باشد. در نتیجه، یا باید بدون بررسی به همه کسانی که خود را مستحق دریافت یارانه نقدی اعلام کرده اند، این یارانه پرداخت شود، که احتمالا این پرداخت از رقم در نظر گرفته شده توسط دولت ـ نود هزار میلیارد تومان ـ فراتر خواهد رفت و یا عده ای را از دریافت یارانه نقدی محروم سازد که انجام این کار در این فرصت کوتاه چند ماهه با بررسی دقیق یکایک فرم های تکمیل شده توسط مردم امکان پذیر نخواهد بود!

هر چه که باشد، حتی اگر آقای احمدی نژاد به بخشی از هدف خود در مورد خرید رای بخش هایی از مردم در انتخابات آینده دست یابد، ناگزیر بخش هایی دیگر ـ که از دریافت یارانه نقدی محروم مانده اند ـ را به صف طویل ناراضیان خواهد افزود.

از سوی دیگر، به خلاف آنچه که از نام “طرح تحول اقتصادی” برمی آید، این طرح ـ در بهترین شکل قابل تصور اجرای آن ـ نه تنها هیچ تحولی در اقتصاد درمانده و در گل مانده کشور به وجود نمی آورد، بلکه جامعه را به سوی افزایش بیکاری و رشد و رکود اقتصادی همراه با تورم افسار گسیخته سوق خواهد داد. “طرح تحول اقتصادی” آقای احمدی نژاد، بی شباهت به آش های نذری که ایشان در جریان به اصطلاح مبارزات انتخاباتی چهار سال پیش خود، به خرج شهرداری تهران می داد، نیست!

“طرح تحول اقتصادی و هدفمند کردن یارانه ها” با وجود همه ایراد و اشکال های بزرگش، می تواند یک حسن داشته باشد و آن این است که به بخش های بزرگتری از مردم ایران بباوراند که اداره یک کشور هفتاد میلیونی ـ با وجود همه ثروتهای هنگفت آن ـ کاری نیست که نظام ولایت مطلقه فقیه از عهده آن برآید و دیر یا زود این مردم باید به خود آیند و درباره شیوه اداره جامعه به بازنگری جدی و جامع بپردازند.

این کار، شاید هنوز مدت زمانی به درازا کشد تا مردمی که یارانه های نقدی را گشایشی در کار فرو بسته خود می بینند، عملا ببینند که چگونه تورم دو رقمی کنونی به سه رقمی ـ و چرا نه چهار رقمی ـ تبدیل می شود. و پولهایی را که از طریق “هدفمند کردن یارانه ها” بین آنها توزیع می شود را دود می کند و به هوا می فرستد و در نهایت چیزی جز بیکاری، درماندگی و فقر بیشتر و بیشتر به جا نمی گذارد!

در اندام قانقاریا گرفته اقتصاد نظام ولایت مطلقه فقیه طرح هایی چون “تحول اقتصادی و هدفمند کردن یارانه ها” اثری بیش از یک بیحسی موضعی نخواهد داشت!