ناهید بهمنی از اعضای کمیته برگزاری کنفرانس بروکسل در رابطه با اهمیت حضور زنان و اقوام ایرانی در این نشست می‌گوید که توجه به شرکت زنان و نمایندگان ملیت هادر چنین اجلاسی که مفاد و مباحث آن مستقیما به آینده سرنوشت شهروندان در جامعه ایران مربوط می شود، خود نشانه ی گویایی از درجه بلوغ فرهنگی و تولرانس سیاسی اپوزیسیون است.

 

در کنفرانس هایی که در رابطه با آینده ایران برگزار می شود همیشه در مورد حضور کمرنگ زنان بحث بوده است. چه اقدامی برای حضور پررنگ تر زنان در کنفرانس بروکسل صورت گرفته است؟

ـ این کنفرانس که در واقع ادامه و یا تکمیل کننده کنفرانسی است که به دعوت بنیاد اولاف پالمه در ژانویه ۲۰۱۲ درکشور سوئد برگزار شد، بر برخی ضوابط و پرنسیپ هایی تاکید دارد که قبل ها در گردهمایی های اپوزیسیون ایرانی کمتر قابل تامل بود. از جمله آنها شرکت زنان در چنین اجلاسی است. کنفرانس سوئد که نهاد اولاف پالمه برگزارکننده آن بود رسما از دست اندرکاران اپوزیسیون درخواست کرده بود که حد نصاب معینی از شرکت کنندگان را باید زنان تشکیل دهند. این توصیه، صرفنظر از این که برگزار کنندگان هر کنفرانس چگونه به این حد نصاب اندیشیده و یا اصلا تا چه اندازه شرکت فعالان زن در محاسباتشان اهمیت داشته یا نه، به درست سنتی را گوشزد کرد که در کنفرانس های بعدی هم و از جمله در اجلاس بروکسل بر رعایتش تاکید ورزیده شد. به علاوه دوستان برگزارکننده کنفرانس بروکسل و خود من هم تاکید بر این اصل را لازم و مفید دانستیم و تمام تلاش را برای دعوت از چهره های زن در طیف های مختلف سیاسی اپوزیسیون به کار انداختیم. تا حدودی هم بیشتر و بهتر از قبل در این زمینه موفق شدیم. اگر چه هنوز تا تامین توازنی مناسب تر در این مورد فاصله زیادی داریم.

ناهید بهمنی

 

حضور نمایندگان اقوام ایرانی در کنفرانس ها از سویی به غنی بودن آنها می افزاید و از سوی دیگر در برخی موارد به بحث هایی دامن می زند. در کنفرانس بروکسل حضور نمایندگان اقوام را چگونه ارزیابی می کنید؟

ـ حضور نمایندگان ملیت های ایرانی در چنین کنفرانس هایی به دلیل وزن جمعیتی و نیز حضور موثر مبارزاتیشان در حیات سیاسی سه دهه گذشته جامعه ایران امری لازم و ضرورتی سیاسی است. بدون شک شرکت نمایندگان ملیت ها در این اجتماعات همانطورکه شما اشاره کرده اید «بحث هایی» را دامن خواهد زد . این «بحث ها» خواه ناخواه باید در مجامع سیاسی این چنینی مجال مطرح شدن را بیابند و البته که اگر در فضایی دور از پیشداوری و آماده برای دیالوگ سازنده این امر صورت پذیرد حتما هم به کیفیت مباحث می افزاید و هم غنای دموکراتیک تری نیز به این گردهمایی ها خواهد بخشید. بخصوص در کنفرانس بروکسل که بر مبنای ایجاد دیالوگ و همگرایی فکری در میان کل اپوزیسیون برای دستیابی به وحدت برگزار می شود، شرکت افراد و سازمان های سیاسی مختلف خود از ملزومات این هدف است. در این میان نمایندگانی از ملیت های مختلف بلوچ، عرب،کرد، ترکمن و ترک هم امکان شرکت یافته اند. باید یادآور شد که آنها در کنفرانس های تاکنونی اپوزیسیون دمکراسی خواه از جمله در لندن و سوئد هم حضور فعال داشته اند.

به باور من توجه به شرکت زنان و نمایندگان ملیت ها در چنین اجلاسی که مفاد و مباحث آن مستقیما به آینده سرنوشت شهروندان در جامعه ایران مربوط می شود، خود نشانه ی گویایی از درجه بلوغ فرهنگی و تولرانس سیاسی اپوزیسیون است. امر نهادینه کردن دمکراسی بسیار بیشتر از این نیاز به گوش شنوا برای شنیدن معضلات اقشار و طبقات مورد تبعیض دارد. بخش عمده تلاش چنین اجلاس و کنفرانس هایی هم باید صرف جستن راهکارهای دمکراتیک و عدالت خواهانه در رفع این معضلات و مشکلات سیاسی، اجتماعی باشد. بنابراین هر نوع منوط کردن این قضایا به آینده مبهم تحولات در ایران و نداشتن برنامه و دورنمایی روشن دراین باره، حل عادلانه و دمکراتیک آن را پیچیده تر خواهد کرد. مخصوصا می دانیم که ملیت ها و زنان در این باره آزموده اند که آزمودن را دگر بار جدا خطا می دانند.