خانمها و آقایان……..

برنامه های فرهنگی متعددی در گوشه و کنار شهر در جریان بوده و هست. برنامه هایی در ابعاد گوناگون و با بودجه های مختلف. اجازه دهید از این فرصت استفاده کرده و مطلب مهمی را با شما در میان بگذارم و باز هم به تفاوتهای سیستم آموزشی ایران و کانادا اشاره ای کنم.
چند سالی است که به همت والدین دانش آموزان دبیرستانهای منطقه یورک و با کوشش و عشق بچه ها و با حمایت کسبه با بودجه ای اندک ، جشن نوروزی دبیرستانهای منطقه یورک را برگزار می کنیم. برگزاری این جشن فرصت مناسبی برای انجام کار خیریه، نمایش آداب و رسوم نوروزی و گرفتن سهم خود از جامعه چندفرهنگی کانادا را برایمان فراهم می کند. طبیعی است که مدتها وقت صرف تدارکات و انجام این برنامه میشود، همانگونه که مدتهای مدید، تعداد قابل ملاحظه ای از جوانان ما وقت صرف برگزاری فستیوال تیرگان کردند. برنامه مفصلی که نمایانگر کار بی وقفه و پر تلاششان بود. دستاوردی موفق برای جامعه که باید به حق به برگزار کنندگانش خسته نباشید گفت و به وجودشان افتخار کرد. ولی مسئله این جاست که چه در برنامه های دبیرستانی با ۳۰۰-۲۰۰ شرکت کننده و چه در برنامه هایی نظیر فستیوال تیرگان با چندین هزار تماشاچی مشکلی وجود دارد که اگر همگی در رفع آن نکوشیم نه تنها کمکی به شناساندن فرهنگ خود نکرده ایم بلکه برعکس ممکن است به نظر آید که یکی از اصول اولیه رفتار اجتماعی مناسب در فرهنگ ما جایی ندارد.
واقعیت این است که به بهانه نمایش ارزش های چندین هزار ساله فرهنگی خود در جامعه کانادایی، عده ای گرد هم می آییم و تصمیم های کوچک و بزرگ می گیریم ، سرمایه گذاری می کنیم،(گهگاه چنان کلان که انسان به یاد جشنهای ۲۵۰۰ ساله می افتد)، در رسانه های گروهی بکرات از آنچه می خواهیم بکنیم حرف می زنیم، از نیروهای داوطلب استفاده می کنیم، مهمانان عالیرتبه دعوت می کنیم، با هزار و یک چالش کوچک و بزرگ برنامه را شروع می کنیم و بعد………….. در طی اجرای برنامه همگی یکریز و بی وقفه حرف می زنیم! بلی حرف می زنیم . تا حدی که ساکت کردن کودکان کودکستانی از ساکت کردن ما آسانتر می نماید. مجری برنامه مرتب باید بگوید: “خانمها و آقایان، خواهش می کنم….” و ما شرکت کنندگان آن کنیم که خود خواهیم. انگار نه انگار که خودمان فلان یا بهمان مقام دولتی را دعوت کرده و از او خواسته ایم که چند کلمه ای برایمان سخنرانی کند! انگار نه انگار که مدتهاست برای برگزاری آن یک ساعت برنامه هفته ها و ماهها وقت صرف کرده ایم. چنین به نظر می رسد که هیچ کداممان هرگز فرصت دیگری برای حال و احوالپرسی و یا بحث های سیاسی یا جُک گفتن و غیره را نداریم جز به هنگام اجرای برنامه و یا در حین سخنرانی این یا آن خانم و آقا. در واقع چنین به نظر می رسد که بعد از تمام تلاشها و تبلیغ ها و سرمایه گذاریها و برنامه ریزیها دور هم جمع می شویم تا “ما” حرف خودمان را بزنیم و “آنها” هم روی صحنه کار خودشان را بکنند! و این قضیه تقریبن شامل حال همه می شود. ویروسی است که همه را مبتلا می کند چرا که اگر چنین نکنیم به نظر سرسنگین می آییم.
شاید باید مرتب از خود بپرسیم که بعد از این همه خرج و زحمت، تاثیر این گونه برنامه ها با داشتن شرکت کنندگانی که توجهی به برنامه ها ندارند در میان جامعه غیر ایرانی چیست؟ برای مثال تا هفته ها بعد از مراسم نوروزی دبیرستانها، آموزگاران و مسئولان هفت دبیرستانی که درگیر برگزاری این مراسم بودند از رفتار والدین اظهار تعجب می کردند و عدم رعایت سکوت از طرف آنها را به پای بی تفاوتی آنها نسبت به زحمات فرزندانشان می گذاشتند. ( باور کنید که پارک ملت در روز سیزده بدر آرام تر از سالن اجرای برنامه ما بود!) حتمن شما هم با من موافقید که در چنین شرایطی تمام زحمات ما صرف به نمایش گذاردن بخشی از عاداتمان می شود که همخوانی چندانی با رفتار اجتماعی متداول در این سرزمین ندارد.
شاید توجه کرده باشید که طی سال تحصیلی دانش آموزان مدارس در برنامه های متعددی که در خارج از کلاس درس برگزار می شود شرکت می کنند مانند دیدار از ارکستر سمفونیک تورنتو، تماشای تأترهای گوناگون و یا حتی رفتن به سینما. میدانم که بسیاری از والدین ایرانی چنین فعالیت هایی را زائد و اتلاف وقت می دانند و مایلند که آموزگار وقت بیشتری را صرف تدریس ریاضیات و سایر درسهای “مهم” بکند ولی در واقع هدف اصلی از گنجاندن چنین فعالیت هایی در سیستم آموزشی دوره ابتدایی، آموزش رفتارهای مناسب اجتماعی است و آن هم به صورت گروهی. از مدتها قبل از بردن دانش آموزان به چنین برنامه هایی در کلاس درس با آنها از رفتار درست و رعایت سکوت و …. صحبت می شود و به آنها ” تماشاچی خوب” بودن را می آموزند. تصور نمی کنم که چنین چیزی در سیستم آموزشی ما جایی داشته باشد. به امید این که فرزندان ما همراه ما و در کنار ما در فعالیت های فرهنگی جامعه خود شرکت کنند و شاهد اهمیت دادن ما به اجرای برنامه های ادبی و هنری باشند.