مورد نخست

بعد از ظهر دوشنبه همین هفته ناگهان تیتر اصلی کلیه خبرگزاری ها و رسانه های جهان خبر داغی را منتشر کردند که برای عده ای که دلواپسی شروع جنگی را در خلیج فارس دارند می توانست زنگ خطری باشد در شروع این جنگ منطقه ای و در نهایت جنگی جهانی.

زیاد به طول نینجامید که خبر منتشره اطلاعات بیشتری را در اختیار جهانیان قرار داد و تا حدودی خیال ها  را راحت کرد.

اصل خبر این بود که یک ناو لجستیکی ـ حمل و سوخت رسانی ـ آمریکایی در محدوده ی آب های ساحلی امارات متحده عربی به سوی یک قایق ۹ متری ماهیگیری شلیک کرده است که در نتیجه یک تن کشته و سه تن زخمی شده اند. آمریکایی ها در بدو امر اعلام کردندکه به یک قایقی که به سرعت به سوی ناو آمریکایی می رفته است هشدار داده و بعد از هشدار اقدام به شلیک کرده است. در ابتدای امر از مشخصات قایق اطلاعی در دست نبود و به همین دلیل هم بسیاری از مردم جهان ـ بویژه ایرانیان ـ نگران شدند که مبادا قایق متعلق به جمهوری اسلامی باشد، آن وقت است که خر بیار و باقالی بار کن.

خبر بعدی از شدت نگرانی ها کاست و بعداً معلوم شد که قایق متعلق به امارات بوده و کارکنان آن ۶ تن هندی و ۲ تن شهروند امارات متحده عربی بوده اند. در طول روزهای گذشته، اما برخی روزنامه های مخالف آمریکا در جهان، بویژه در هندوستان شمشیر ها را از رو بستند و تحت عنوان هایی مثل “قتل در دریاها”  و یا “نه پشیمانی، نه عذرخواهی از سوی آمریکا” خشم خود را نشان دادند.

تا این جا قضیه برای کسانی که قضایا را همان طور که اتفاق افتاده، نگاه می کنند، حل است اما، هستند افرادی که در پشت پرده مسائلی را متوجه می شوند که اکثرا  راه به تئوری توطئه دارد. بنابراین برای خالی نبودن عریضه به اختصار به یکی ـ دو سناریو می پردازیم که نظرات آنان هم گفته شود.

نخست آن که آمریکا عمداً این کار را کرده است تا به دشمنان گوشزد کند که برای جلوگیری و خنثی کردن هر نوع حمله آمادگی کامل دارد و خیلی سریع عکس العمل نشان می دهد و به این ترتیب نشان می دهد که هر حرکت مشکوکی در آب های خلیج فارس واکنشی  این گونه مرگ آور خواهد داشت. این پیامی است مستقیم به دشمنان ـ بخوانید جمهوری اسلامی ـ و استثناء هم ندارد.

از سوی دیگر اگر پاسداران انقلاب اسلامی بخواهند سرعت قایق ها را ـ در این ماجرا احتمالاً یک قایق اجاره ای ـ به رخ دشمن ـ بخوانید آمریکا ـ بکشند، این قایق به اندازه کافی سرعت داشته است، حالا اگر ناخواسته جهت خود را تغییر داده و گرفتار تیرباران طرف مقابل شده اشتباهی سهوی بوده و بدشانسی آورده و ماجرا به این شکل درآمده. از سوی جمهوری اسلامی کشته شدن یک هندی و یا زخمی شدن سه ـ چهار عرب چندان اهمیتی ندارد. مهم آن است که به دشمن بگویند اگر بخواهیم می توانیم به قایقهای سریع السیر به سوی کشتی های شما یورش بیاوریم.

همانطور که در بالا نوشتم، این ها  نمونه ای از شیوه ی فکری کسانی است که همچنان به تئوری های توطئه باور دارند و استدلالی این چنین.

از تئوری توطئه گفتم به یاد دوران جوانی افتادم. در روزنامه اطلاعات در ستون “انتقاد” و گهگاه در ستون “تفسیر اقتصادی” مطالبی می نوشتم. ژنرال دوگل به ایران آمده بود و میهمان پادشاه بود. خاطرم هست که در همان روز ورود دوگل به ایران خبری روی تلکس روزنامه رفت مبنی بر این که دولت الجزایر صدور نفت خود را به فرانسه برای چند روز قطع کرده است و دولت الجزایر آن را یک اشکال (اداری) دانسته است. دولت الجزایر خواسته است به فرانسه هشدار دهد که هر زمانی تصمیم بگیرد می تواند شیر لوله ها را ببندد و صدور نفت را قطع کند”. دو روز از انتشار این مطلب گذشته بود که هشداری آمد از نوشتن چنین مقاله ای در این گونه پیش بینی برای کشوری که ریاست جمهورش میهمان ما می باشد، چندان درست نیست و توجیه منطقی ندارد.

درست می گفتند، پیش بینی من درست نبود، صدور نفت الجزایر به فرانسه روند معمول خود را شروع کرد و  تا سال ها هم ادامه پیداکرد.

نتیجه این که بسیاری از ما مقهور شیوه فکری خود در قبال ماوقع آنچه در جهان می گذرد هستیم و اکثر ما از معتقدان به تئوری توطئه.

مورد دوم

نمی دانم تا زمانی که این شماره از شهروند مقابل چشمانتان قرار می گیرد، اوضاع سوریه در چه مرحله ای قرار دارد ولی این را می شود پیش بینی کرد که عمر چندان طولانی را نمی شود برای حکومت خودکامه ی سوریه و خاندان اسد انتظار داشت.

چند روز قبل در یک عملیات انتحاری چند تن از مقامات نظامی و امنیتی سوریه کشته شدند که یکی از آنان شوهر خواهر بشار اسد بود. اما آنچه که مورد تحیر است دفاعی است که چین و روسیه از رژیم اسد می کنند.

رسلان پاخوف در نشریه انگلیسی زبان روسیه این مطلب را با همین عنوان: چرا مسکو همچنان طرف اسد را گرفته است، به پرسش می گذارد. این نویسنده روسی می نویسد: غربی ها انگیزه های روسیه را در طرفداری از بشار اسد به اشتباه دریافته اند. تحلیل گران غربی سعی دارند تا یک توجیه منطقی و عقلائی برای این پشتیبانی پیدا کنند در حالی که روس ها به دنبال حفظ پایگاه های خود در این کشور عربی است. از سوی دیگر روسیه یکی از عمده ترین فروشندگان اسلحه به سوریه محسوب می شود.

رسلان پاخوف در مقاله ی خود اضافه می کند، اما دلیل دیگر حمایت روسیه از بشار اسد ترسی است که کرملین از گسترش تفکر اسلامی در منطقه و در نتیجه جایگزینی حکومت سوریه به یک حکومت اسلامی دارد. نباید فراموش کرد که وحشت روس ها از بهار اسلامی در منطقه ی خاورمیانه بسیار بجاست. چرا که به عنوان مثال این عربستان سعودی است که با ارسال نشریات دینی و وهابی برای چچن ها در مخالفت با روسیه دخالت مستقیم دارد و از سوی دیگر این عربستان است که از مخالفان بشار اسد حمایت می کند. از دید روسیه بشار اسد حاکمی است که می تواند در مقابل اسلامگراها ایستادگی کند و اجازه ندهد که سوریه هم به جمع کشورهای متأثر از بهار اسلامی بپیوندد.

تا هفته دیگر احتمالا با توجه به وضع امروزی سوریه، اوضاع در این کشور تغییر کلی کرده ولی آنچه که نگران کننده است، کشت و کشتار مردمانی است که خواسته شان تغییر حکومت است.