ناظران سازمان ملل در سوریه تائید کردند که روز جمعه گذشته، نیروهای دولتی سوریه از هوا و زمین به روستای تریمسه حمله کردند و بیش از ۲۵۰ نفر را قتل عام کردند. پس از این حمله موفقیت آمیز! پرزیدنت اسد که معلوم بود دست و صورتش را تازه شسته،  خبرنگار ما را احضار کرد تا با او مصاحبه کند. هرچقدر هم که خبرنگار ما اصرار کرد که من باید با شما مصاحبه کنم، ایشان قبول نکردند و گفتند نه خیر، همه  کارهای دنیا برعکس شده بنابر این من با تو مصاحبه می کنم!

پس از برقراری ارتباط، پرزیدنت از خبرنگار ما پرسید تو می دانی چرا جامعه جهانی از کشتار در روستای تریمسه اظهار انزجارکرده و آن را محکوم نموده؟ مگر اتفاق مهمی افتاده؟!

خدایا شکرت. دویست و پنجاه تاشون هم توی تریمسه کم شدن

خبرنگار ما جواب داد شاید به خاطر اسم روستا این کار را کرده باشند. آخه تریمسه هم شد اسم؟ و سپس برای آرام کردن رئیس جمهور سوریه گفت شما خون خودتون را برای این مسائل جزئی کثیف نکنید. جامعه جهانی مشغول زدوبندهای خودش است و گاهی که بیکار می شود یک چیزی می گوید که یعنی ما هم هستیم وگرنه  بود و نبود ۲۵۰ تا پابرهنه و گرسنه به  حال دنیا چه فرقی می کند؟

پرزیدنت اسد پرسید پس من با جدیت به کارم ادامه بدهم؟ خبرنگار ما گفت آره بابا، مگرپل پت که دو میلیون نفر، یعنی یک سوم جمعیت کامبوج را کشت چکارش کردند؟

خبرنگار ما سپس از ایشان پرسید قربان خاکپای مبارکت گردم، حالا اجازه می فرمائید من از شما سئوال کنم که چرا  هر روز بر تعداد کشته ها اضافه می کنید؟

مستر پرزیدنت با همان خنده همیشه گی شان فرمودند اولا که فردوسی خودتان فرموده است: زگهواره تا گور، آدم بکش! ثانیاً من در جوانی می خواستم هالتریست بشوم که چون قدم بلند بود و لاغر بودم قبولم نکردند.

دیده ای که در این ورزش، وزنه بردار هر بار حتی صد گرم هم که شده به وزنه های قبلی اضافه می کند تا رکورد قبلی را بهبود بخشد وگرنه  کارش به جائی نمی رسد و قهرمان نمی شود.

منهم اگر بخواهم رئیس جمهور سوریه باقی بمانم باید از همان وزنه برداران تقلید کنم و روزی دو تا کشته هم که شده به اینور و آنور هالتر اضافه کنم!

 

بچه ها هم آدمند

 

شاید کمتر جائی در دنیا باشد که بچه هایش مثل بچه های کشور ما داخل آدم حساب شوند.

 

حتی در بسیاری از کشورهای مدرن و پیشرفته دنیا، بچه ها فقط حق درس خواندن و بازی کردن و تفریح دارند در حالیکه ما به آنها اجازه اختلاس، کار، فحشاء و ازدواج هم می دهیم تا ثابت کنیم که کودکان نیز از حقوق برابر با بزرگترها برخوردارند!

اگر بچه خوبی باشید، من چند خبر از خبرهای خواندنی هفته گذشته را که به بچه های ایران ارتباط دارد برایتان نقل می کنم اما نتیجه گیری اش را می گذارم به عهده خودتان:

* قاضی پرونده بزرگترین اختلاس بانکی در ایران فاش کرد که حدود ۷۰۰ میلیارد تومان به حساب شرکتی واریز شده که چهار تا بچه گرداننده آن بوده اند. ( لطفن سخنان قاضی را گوش کنید تا فکر نکنید شوخی می کنم)

* دختربچه ۱۲ ساله نسرین ستوده ممنوع الخروج شد. می دانید چرا؟ چون این بچه هم آدم است و وقتی پدرومادرش ممنوع الخروجند، انصاف نیست که این حق طبیعی از بچه آنها سلب شود!

مهراوه دختر وکیل شجاع نسرین ستوده تقدیرنامه ی مادرش را در دست دارد

البته این بچه مثل مادرش موجودی خطرناک است، کسی که در این سن و سال تابلوئی دست می گیرد که در آن  علناً راجع به حقوق بشر و اینجور مزخرفات حرف زده شده بدیهی است که می تواند دنیا را به آشوب بکشاند. خواهش می کنم هرکجا این دختربچه را دیدید، راهتان را کج کنید و از آنطرف بروید.

* موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران ایران در گفتگو با ایلنا گفت که سن ازدواج دختران در ایران به ۱۳ سال رسیده و در سال ۸۹ ، حدود ۴۳ هزار ازدواج زیر۱۵ سال داشته ایم.

این به معنی این است که دختربچه های ۱۳ ساله کشور ما، حقوقی برابر با زن های ۳۰ ساله دارند و اگر مایل باشند می توانند مردان گنده چهل پنجاه ساله را اغفال کنند و آنها را شوخی شوخی به حجله بکشانند.

یک حاج آقای ۶۰ ساله که فریب یک دختر ۱۳ ساله را خورده و با او ازدواج کرده بود می گفت من به خاطر رعایت حقوق بشر و رعایت حقوق زن و مرد، این نیم وجبی را داخل آدم حساب کردم و با او ازدواج کردم، اما حالا احساس می کنم فریب خورده ام چون برای بازی از من عروسک باربی می خواهد و چند روز است توی فروشگاه ها دنبال این عروسک می گردم و با متلک های فروشندگان روبرو می شوم.

* به گزارش خبرگزاری رسمی ایران، ایرنا، سردار توحید عبدی در جریان همایشی در شهر اراک، گفته است که تغییرات ایجاد شده در شرایط اجتماعی باعث شده تا سن برخی از جرایم مانند اعتیاد و روسپی گری کاهش بیابد و به حدود ۱۳ سالگی برسد.

جالب است که با وجود چنین امکاناتی، ما ایرانی ها عدد ۱۳ را عدد نحس هم می دانیم. در حالی که یک دختر۱۳ ساله از این حق برخوردار شده که مثل زنان  سی چهل ساله روسپیگری کند و معتاد شود.

بدیهی است هستند دختربچه هائی که از اینکارها شرم می کنند اما باید به آنها آموزش داد و گفت اعتیاد و فحشاء حق مسلم توست!

* گزارش مرکز آمار ایران نشان می‌دهد بیش از ۲میلیون ‌و۵۰۰هزار کودک کار در ایران وجود دارند که در معرض جدی کودک ‌آزاری جسمی و جنسی و اعتیاد قرار دارند. این در حالی است که به نظر خسرو صالحی، فعال حقوق کودک، «در ایران نزدیک به یک میلیون از این بچه‌ها در کنار ما در حال کار هستند که متأسفانه آمار پنهان مانده‌ای است و دیده نمی‌شود.»

 

انصافن به کدام کودک سوئیسی یا لوکزامبورکی این حق داده می شود که نیروی بدنی خودش را اینگونه در عمل امتحان کند؟ جالب اینجاست که ما نه تنها به کودکانمان این حق را می دهیم که از بچه گی باربری کنند و ورزیده شوند، بلکه وقتی بار را به مقصد رساندند، محبت می کنیم و یک اسکناس صد تومانی هم به عنوان انعام کف دستشان می گذاریم!

 

یک ایرانی دیگر، تغییر ملیت داد!

نظامی گنجوی، شاعر پارسی گوی ایرانی، هزار و اندی سال پس از مرگش تغییر ملیت داد و ترک شد!

علی اصغر محمدخانی مدیر موسسه شهرکتاب، در نشستی که در این موسسه برپا بود خبر داد که نزدیک دو ماه پیش دولت آذربایجان ۱۱۰ هزار یورو به شهرداری رم پرداخت کرد تا آنها تندیس نظامی، شاعر بزرگ ایرانی را با عنوان (شاعر آذربایجان!) در میدان رم برپا کنند.

دکتر اصغر دادبه، استاد زبان و ادبیات فارسی نیز که در این نشست حضور داشت پس از خواندن چکامه مشهور “گفتا زکه نالیم که از ماست که برماست”، گفت بی توجهی به فرهنگ کشورمان به جائی رسیده است که نظامی، شاعری که سروده است “همه عالم تن است و ایران دل” اکنون به عنوان شاعر ترک شناسانده می شود.

خبرنگار ما که برای رفع تنوع در این جلسه شرکت کرده بود عصبانی از جا بلند شد و به دفاع از مسئولان کشورمان پرداخت و گفت هیچ هم بی توجهی به فرهنگ کشورمان نمی شود!

اگر یک شاعری در قرن ششم بیکاربوده و نشسته  الکی یک شعری سروده وگفته (همه عالم تن است و ایران دل) بعد هم مجموعه های هفت پیکر، خسرو و شیرین، لیلی و مجنون، مخزن الاسرار و و و و را از روی بیکاری سروده که دلیل نمی شود ایرانی باشد؟

آقای احمدی نژاد هم در ملاقات با پوتین به او گفت “هاوآریو” حالا چون طفلکی همین یک کلمه انگلیسی را بلد بوده و به کار برده، ما باید منکر ملیت ایشان بشویم و بگوئیم رئیس جمهورمان انگلیسی است؟!

سکس روی شتر!

آدم وقتی راهنمائی های ارزنده  سکس روی شتر را گوش می کند، به اندازه چهار سال دانشگاه رفتن به معلوماتش اضافه می شود.

این ویدیوی آموزنده که حقوق بشر در جای جای آن موج می زند، به خانم ها می آموزد که اگر مرد شرایط لازم برای سکس را پیدا کرد، زن باید بلافاصله و تا دیر نشده! بدون ترس از گشت ارشاد، چه روی شتر باشد و چه روی موتور، نیاز شوهرش را برطرف کند.

بدیهی است اگر شما  با دید شخصی که در قرن بیست و یکم زندگی می کند به این قضیه نگاه کنید، از خودتان خواهید پرسید روی شتر؟ آخه چه جوری؟ ولی از آنجا که می گویند کار نشد ندارد، لابد شده است که این حجت الاسلام آن را توصیه می کند؟

اصولا بسیاری از کارها هست که در نظر اول غیرعملی  به نظر می رسد اما بشر با تمرین و ممارست اشکالات آن را برطرف کرده و فن آوری لازم برای اجرای آن را کسب کرده  است.

صد و پنجاه شصت سال پیش، وقتی ژول ورن داستان بیست هزار فرسنگ زیر دریا و سفر به کره ماه را نوشت خیلی از آدمهای قرن نوزدهم خندیدند و گفتند طرف دلش خوشه، مگه میشه به کره ماه سفر کرد؟ ولی دیدیم که شد و بشر با تمرین و پشتکار این آرزو را برآورده کرد.

یوری گاگارین اولین فضانورد روس که در سال ۱۹۶۱ به فضا پرواز کرد، در پاسخ خبرنگار ما که از او پرسید به نظر شما  سکس روی شتر مشکل تر است یا سفر به کره ماه؟ پاسخ داد پرواز به فضا پیش اون یکی (مخصوصاً اسمش را نبرد!) کار بسیار ساده ای ست.

گاگارین که در این مورد خیلی سربسته و آنهم به زبان روسی حرف می زد تا مردم دنیا رویشان خیلی باز نشود، گفت اگر یک زوج بخواهند شتر را بخوابانند و سوارش شوند، ممکن است شتره بر اثر فعالیت هائی که بر پشت خود احساس می کند، قلقلکش بیاید، یا غیرتی شود و وسط کار از جا بلند شود و کاسه کوزه زن و شوهر را بهم بریزد.

شتر، تختخواب دو نفره گرم، نرم، راحت و متحرک

اگر هم بخواهی ایستاده از شتر به عنوان تختخواب دونفره استفاده کنی، بالا رفتن از شتر نردبان می خواهد که وسط بیابان آنهم توی اون عجله! آدم نردبان ازکجا بیاورد؟

تازه مهمترین نکته ای که گاگارین به آن اشاره نکرده رعایت حجاب در آن شرایط و بر پشت شتراست.

بدیهی است انسان قرن بیست و یکم می تواند برای این مشکل نیز راه حل پیدا کند و مثلا با درست کردن یک پشه بند بزرگ و سیاه رنگ که (شتر با بارش) توی آن جا بگیرد و دیده نشود، مسئله نیاز فوری آقا را برطرف کند. اما قدیم ها و زمانی که هنوز پشه بند سیاه رنگ اختراع نشده بود چی؟

جالب است که بدانید بسیاری از جامعه شناسان در حال حاضر  مشغول مطالعه این نکته هستند تا بدانند ضرب المثل “شترسواری دولا دولا نمیشه” ربطی به همین قضایا دارد یا خیر؟!

 

* میرزاتقی خان یکی از روزنامه نگاران و طنزنویسان پیشکسوت ایران و از همکاران تحریریه ی شهروند است.