مدرسه فمینیستی: مدیریت بر پنج اصل برنامه ریزی، سازماندهی، کنترل و اصلاح برنامه و به روزآوری و تصمیم گیری استوار است. تفاوت مدیریت بحران با مدیریت تولید یا سایر نقش های مدیریتی، در عرصه سازماندهی است. مکانیزم اجرایی مدیریت بحران به افراد جامعه بحران زده متکی است. به عبارت دیگر مردم تابعی از بخشنامه ها یا دستورات اداری نیستند و از اصول زندگی خود برای بقا و حیات خود پیروی می کنند.

 

لذا نقش دولتها در مدیریت بحران منحصر به آموزش و لجستیک است. دولت تنها در زمینه ارائه آموزش پیشگیرانه جامعه هدف (زنان و کودکان) و مقاوم سازی خانه ها و تاسیسات روستایی و شهری فعال هستند. نشر آگاهی برای اقدامات پیشگیرانه و مقابله، زمانی کارساز خواهد بود که با مبانی فرهنگی، زبانی، آداب و رسوم جغرافیای منطقه مطابقت نماید و در تضاد با آن نبوده و آرمانگرایانه نباشد.

در تمام تصاویر مخابره شده از خبرگزاری های رسمی کشور شاهدیم در زلزله اخیر آذربایجان، خانه هایی که تیر آهن و آجر در آن به کار رفته کمتر تخریب شده اند و خانه های خشت و گلی، به تمامی بر سر مردم آوار شده است. ضمن اینکه بروکراسی حاکم بر مدیریت بحران در منطقه، زمان طلایی امداد را تا حدودی از دست داده است. در محدوده جغرافیایی دو زلزله اهر و ورزقان جمعیتی بالغ بر ۱۶۰۰۰۰ نفر در شهر و روستا ساکنند که زلزله سبب شده است که بیش از ۵۰ درصد مردم آواره شوند و سرپناه خود را از دست بدهند. اگر در اسامی آمار رسمی جان باختگان و مجروحان دقت کنیم بیش از ۷۵% آنان را زنان و کودکان تشکیل می دهند. مردان کمتر آسیب دیده اند به دلیل اینکه عمدتا در بیرون از فضای خانه بوده اند یا توان فیزیکی بیشتری برای فرار از فضاهای بسته داشته اند.

در آمار رسمی می توان مشاهده کرد که بیشتر مدارس، مقاوم نبوده و تنها ۲۲% مدارس تخریب نشده اند. از همین رو تعطیلی مدارس را در زمان وقوع زلزله باید به حساب اقبال کودکان اهر و ورزقان و هریس گذاشت.

بعد از فاجعه نیز این جامعه زنان و کودکان هستند که در معرض انواع آسیب های بهداشتی، احتماعی، و تشدید فقر قرار می گیرند.

شهلا فروزانفر همراه با مادران صلح در کمک به هموطنان زلزله زده آذربایجان

 

بعد از مرحله اسکان اضطراری و تأمین معیشت حداقلی جامعه بحران زده، اولویت نخست، رسیدگی به بهداشت کودکان و زنان است. بدیهی است زنان بی سرپرست باید برای تأمین معاش خود کاری بیابند که مناسب با شأن انسانی و آداب فرهنگ اجتماعی آنها باشد.

یادآور می شوم که زنان و کودکان، کانون این جامعه بحران زده هستند و هرگونه دستور از بالا یا برنامه ریزی مغایر با آداب و فرهنگ جامعه، پیشاپیش محکوم به شکست است.

یک بار هم شده به مردم اعتماد کنیم بگذاریم روند عبور از فاجعه را با یاری یکدیگر به انجام رسانند و دولت در نقش ارائه امنیت و لجستیک باقی بماند. نهادهای مردمی و خودجوش زنان و جوانان منطقه ـ و سراسر کشور ـ به خوبی آموزش و ایجاد خود اشتغالی برای زنان را پیش خواهند برد. بدیهی است نظارت بر روند امور و حمایت از این جامعه آسیب دیده از اصول حاکمیت دولتی خواهد بود.