شماره ۱۱۹۱ ـ ۲۱ آگوست ۲۰۰۸

مطلبی که در زیر می خوانید متن سخنرانی دکتر لنگ فورد(۱) مدیر و استاد دانشکده آموزش و پرورش قبل از دبستان در دانشگاه رایرسون است. که در سمپوزیوم زبان انگلیسی برای نوجوانان در این دانشگاه ایراد شده. ( بهار ۲۰۰۸)
***
ایجاد “ارتباط زبانی” با کودکان و نوجوانانی که مشغول آموختن زبان انگلیسی هستند موضوعی است که من برای گفت وگو در این سمپوزیوم انتخاب کرده ام. نخست توضیحی می دهم که منظورم از ایجاد “ارتباط زبانی” چیست و سپس به تجربه های تدریس خودم به کودکان و نوجوانان در این زمینه می پردازم.
در این گفت وگو، چهار نکته اساسی و کلیدی را بررسی می کنیم:
۱ـ چگونگی آموختن “متفاوت” زبان، ۲ـ دخالت و کمک معلم در درک مفهوم توسط شاگردان، ۳ـ چگونگی ارزشگذاری برای ایده هایی که شاگردان (English as a Second Language)ESL مطرح می کنند،۴ـ چگونگی کمک گرفتن از همسالان برای آموختن زبان. این تجسس در واقع نشان دادن راه برقراری ارتباط “زبانی” با کودکان ESL است.
اصطلاح “ارتباط زبانی” Language relationship را به دو دلیل مناسب این بحث می دانم: اول آنکه ما به عنوان معلمان آموزش قبل از دبستان از اهمیت بی چون و چرای برقراری یک ارتباط محکم و پایدار مبنی بر مسئولیت و مهربانی در تعلیم و تربیت کودکان آگاهی داریم و می دانیم که درستی این ارتباط دو جانبه تاثیر بسیار مثبتی در رشد عاطفی ـ اجتماعی کودکان دارد و نیز به این نکته آگاهی داریم که این ارتباط در بهترین شکل خود ادامه خواهد داشت اگر کودکان در ابراز عقاید و افکار خود با آموزگار، احساس راحتی و احترام کنند.
دوم آنکه: این ارتباط دو جانبه در شرایطی تقویت و تعمیق می یابد که ما بدانیم چگونه فعالانه و به خوبی به آنها گوش بدهیم و چگونه مشوق آنها باشیم که تجربیات و عقایدشان را مطرح کنند. اینها واقعیت هایی است که در مورد همه بچه ها در زمینه آموزش صدق می کند، از جمله کودکان (۲) Early Language Learner (ELL) یا آموزنده های جوان انگلیسی.
بنابر آنچه که گفته شد، بر این عقیده هستم که چگونگی ارتباط زبانی با کودکان، تعیین کننده موفقیت در آموزش به آنهاست از جمله آموزش زبان دوم.
در این زمینه محققی به نام Gillanders تحقیقاتی انجام داده که نشان دهنده ی مفید بودن استفاده از روشهای شناخت فرهنگی ـ اجتماعی و همچنین نوع ارتباط برقرار کردن با کودکان برای آموزش به آنهاست.
تجربه ی شخصی من از آموزش یا تدریس به کودکانی که بیشتر آنها در عین حال شاگردان کلاسهای زبان آموزی بودند (ESL) شروع شد. قبل از آنکه در دانشگاه تدریس کنم، تز دوره ی تحصیلی خود را در زمینه این تجربه ها نوشته و توضیح داده ام روشهایی که به کار گرفته ام چگونه به تقویت زبان آموزی این کودکان کمک کرده است. این نوشته حاصل فعالیت هایی است از قبیل تهیه فیلم ویدیویی از کودکان که برای ماههای متوالی به صورت یک کار روزانه درآمده و در آن گفت وگوهای خود را با شاگردان ضبط کرده ام و سپس به تجزیه و تحلیل آنها پرداخته ام. در این گفت وگو از نتیجه ی این کار تحقیقی هم صحبت خواهم کرد ولی ابتدا بگویم مهمترین نکته هایی که آموخته ام برای من در دو اصل خلاصه می شود: اول آنکه وقتی کودکی زبان دوم را می آموزد در واقع موفقیت بزرگی کسب کرده که نتیجه قوی بودن و هدفمندی فکری اوست. دوم آنکه نظر خودم را از اعتقاد به اینکه ندانستن زبان انگلیسی باید محدودیت و یا کمبود تلقی شود، تغییر دادم به اینکه، در اصل، یادگیری زبان دوم نیروی شگفت آوری است که بر پایه دانستن زبان مادری تکیه دارد و این زبان به عنوان یاری دهنده ی زبان آموزی جدید عمل می کند.
علاوه بر این یادگیری و آموزش زبان انگلیسی در محیطی مثل محیط های مهدکودک یا سالهای اول دبستان، یک فعالیت لذت بخش است (برای هر دو طرف معلم و شاگرد) چرا که فرصت ها و موقعیت های گوناگونی در این محیط ها برای این فعالیت وجود دارد که شاگردان بهتر می توانند در زمینه یادگیری زبان موفق شوند.
مرحله سکوت: در پروسه یادگیری زبان دوم مرحله (یا مرحله هایی) هست که کودک صحبت نمی کند، این سکوت لازمه هضم و جذب مفاهیمی است که با زبان دوم به او داده می شود. کودکی که اینگونه رفتار می کند در واقع براساس نوع یادگیری اوست. (۳) این موقعیتی است که آموزگار با دقت به نشانه های یادگیری و درک مفهوم توسط کودک توجه می کند و به این ترتیب برنامه ریزی کمک به زبان آموزی شکل گرفته و تقویت می شود. یکی از روشهای موثر زبان آموزی، عکس و اشیا واقعی است که آموزگار از آنها برای زبان آموزی استفاده می کند و بهتر است که این کار در فضایی کاملا عادی از سر و صدای اضافی انجام شود ]این کار برای کودکانی که “مشاهده” به یادگیری آنها کمک می کند، مفید است. مترجم[
در تجربه های کلاسی خود در محیط مهدکودک متوجه این واقعیت شده ام که بچه ها در بازیهایی نظیر “مهمان بازی” به حرف زدن همسالان خود خیلی توجه می کنند. ]منظور کودکانی است که در حال انگلیسی یاد گرفتن هستند[ یادگیری زبان در این گونه ارتباط ها برای کودکان آسان تر است. به همین دلیل در انتخاب گروههای همبازی سعی بر این بود که کودکان انگلیسی زبان با آنهایی که انگلیسی نمی دانند در یک گروه باشند. در عین حال کودکانی که برای این نوع بازی در یک گروه هستند در موقعیتی که معلم کتابی را می خواند و از کودکان پرسش هایی به هدف زبان آموزی، می کند، نباید در یک گروه باشند، چرا که کودک انگلیسی زبان، فرصت فکر کردن و صحبت کردن را از کودک غیرانگلیسی زبان می گیرد، در عین حال کودک غیرانگلیسی زبان در گروه بچه هایی مثل خود راحت تر است که به تجربه های مربوط به زبان آموزی بپردازد.
با تجربه ای که من دارم می توانم بگویم، در محیط مهدکودک وجود امکاناتی مثل آب بازی و شن بازی هم به کودک کمک می کند که در آرامش به بازی و تفکر بپردازد و هم آنکه با همسالان همزبان و غیر همزبان صحبت کند ولی این هم صحبتی برعکس بازیهای دیگر، داوطلبانه است و کودک احساس کمبود یا فشار ناشی از ندانستن لغت، نمی کند. در تمام این فعالیتها، معلم می تواند تسهیل کننده زبان آموزی باشد، بدون آنکه خدشه ای به “آموزش آزاد” زبان از جانب کودک وارد کند. (۴) به طور خلاصه شاگردان زبان آموزی، از تمام فعالیتها و موقعیت هایی که ما به عنوان معلمان آموزش و پرورش قبل از دبستان در محیط مهدکودک یا سالهای اول دبستان، انجام می دهیم بهره می برند تا زبان دوم را آسان تر و بهتر بیاموزند. آنها نیازمند این هستند که از تجربه ها و احساسات خود به راحتی با ما صحبت کنند. و این برقراری ارتباط زبانی، اصل مهمی است که ما به عنوان آموزگاران پیش از مدرسه، همواره باید در نظر داشته باشیم.

پانویس ها:
۱ـ دکتر راشل لنگ فورد Rachel Langford مدیر و استاد دانشگاه رایرسون ـ دانشکده آموزش و پرورش قبل از دبستان و نویسنده کتابی است به نام Inclusion in Early Childhood Programs: Children with Exceptionalities این کتاب به همراه نویسنده دیگری در سال ۲۰۰۶ نوشته شده است.
او مقالاتی در زمینه آموزش کودکان به چاپ رسانده که عموما شامل رهنمودهایی در زمینه کمک رسانی به اصل یگانگی و اتحاد اجتماعی در جامعه چند ملیتی کانادا است که جایزه George L.Geis Dissertation را در سال ۲۰۰۵ از آن خود کرد.
این استاد همچنین تحقیقات مفیدی در زمینه کودکان استثنایی دارد.
برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه می توانید با دانشگاه رایرسون ـ در تورنتو تماس بگیرید.
۲ـ ELL اصطلاحی است که در مقالات زبان آموزی انگلیسی متداول است.
۳ و ۴ در این زمینه سه محقق به نامهای Tsybina, Girolametto, Weitzman 2006 تحقیقاتی انجام داده اند.